شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 20, 2024
سینما

حوزه/ برای بررسی وضعیت پیش آمده می توان از دو منظر به موضوع نگریست، ابتدا این که بگویم همه چیز از سوی دشمنان برنامه ریزی شده و این وضعیت توطئه ای فرهنگی است، یا اینکه منصفانه به موضوع نگریسته و آن را بررسی کنیم.

در فیلم «سلام بمبئی» که بازیگران ایرانی همراه با  جمعی از بازیگران هندی حضور دارند، نکات مثبت و منفی در کنارهم باید دیده شوند، داستان فیلم حرف چندانی برای گفتن ندارد و تنها می خواهد داستانی عاشقانه روایت کند، اما به هر حال بحث درباره فیلم نیست، بلکه می خواهیم بررسی کنیم، چرا فیلم هایی نظیر «سلام بمبی» تا به این حد در گیشه موفق هستند، اما فیلم هایی که داستان دینی یا قرآنی دارند، عموماً در گیشه به موفقیتی دست پیدا نمی کنند؟!

*عدم توجه به محتوا در سینمای دینی

برای درک بهتر موضوع فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی را مثال می زنیم. این فیلم به لحاظ فنی، کاری ستودنی در سینمای کشورمان بود، حتی می توان گفت: در جهان اسلام چنین کاری تا به حال تولید نشده ، اما با وجود حمایت سازمان های مختلف و بلیط های ارگانی، نتوانست فروش در خور توجهی داشته باشد. این نکته زمانی عیان تر می شود که بدانیم فیلمی نظیر «فروشنده» با کمترین تبلیغات تلویزیونی و شهری توانست فروش خود را بالاتر از فیلم «محمد رسول الله» ببرد.

برای بررسی وضعیت پیش آمده می توان از دو منظر به موضوع نگریست، ابتدا این که بگویم همه چیز از سوی دشمنان برنامه ریزی شده و این وضعیت توطئه ای فرهنگی است، یا اینکه منصفانه به موضوع نگریسته و آن را بررسی کنیم. برای همین بحث فوق را اینگونه ادامه می دهیم؛ در سالروز وفات پیامبر (ص) بار دیگر فیلم «الرساله» ساخته مصطفی عقاد به نمایش در آمد، اما به شخصه وقتی تیتراژ آغازین فیلم را دیدم، با اشتیاق تمام به تماشایش نشستم، با وجود این که این فیلم را از کودکی دیده و شاید بیش از 20 بار آن را تماشا کرده ام، اما بازهم برای دیدن آن تمایل دارم این اتفاق به چه دلیل رخ داده؟ چرا فیلمی که 40 سال پیش تولید شده، هنوز  هم جذاب است، درصورتی که بودجه و پروداکشن آن قابل مقایسه با فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی نیست؟

* تفاوت های فنی دو فیلم «محمد» و «محمد رسول الله»

جواب سوال فوق را ابتدا باید در فیلمنامه این کار جستجو کرد. عقاد در فیلم خود، مقطعی از زندگی پیامبر(ص) را انتخاب کرده که برای همه آشناست و هیچ گونه شبهه ای بر آن وارد نیست، اما مجیدی کودکی پیامبر(ص) را انتخاب کرده تا بتواند قصه ای نو بگوید، وی به جای پرداختن به زندگی رسول اکرم(ص)، موضوعات حاشیه ای را برگزیده است.

مثلاً فضای فیلم به هیچ وجه با شبه جزیره عربستان، همخوانی ندارد و اصطلاحا فیلمی با رویکرد اروپایی و مسیحی است، به نحوی که اگر اسم ها را از فیلم حذف کنیم، نمی توان تشخیص داد، اثر روایتگر زندگی حضرت محمد (ص) است یا اینکه زندگی حضرت مسیح (ع) را تصویر می کند! اما در «الرساله» فضا کاملا عربی است، حتی در نور و  تصویر هم می توان این نکته را به خوبی مشاهده کرد.

مطلب بعد به بازیگران این فیلم مربوط می شود. عقاد از «الرساله» دو نسخه عربی و هالیوودی ساخت که در تمامی صحنه ها یکی بودند، با این حال نسخه عربی را کسی به یاد ندارد، اما نسخه هالیوودی را می شناسند. برای مثال تصویری که از حمزه(ع) در اذهان است، همان نقشی است که انتونی کوئین ایفا کرده، اما در فیلم مجیدی بازیگران همگی داخلی هستند. این اتفاق هم امری ناپسند نیست، وقتی می خواهیم فیلم مان مخاطب جهانی داشته باشد، باید به آن نیز نگاه جهانی داشته باشیم.

با توجه به توضیح فوق، اگر فیلمساز از وجود چند بازیگر بین المللی در این فیلم بهره می برد، مطمئنا نتیجه ای در خور توجه بود، چون جهانیان آن را می پسندیدند، اما آیا این اتفاق هم اکنون برای فیلم روی داده؟ مطمئناً جواب خیر است، چون اگر اینگونه نبود می بایست شاهد اکران های گسترده فیلم محمد رسول الله(ص) در سراسر جهان بودیم.

همچنین وجود وهابیت و فرقه های منحرف در جهان اسلام که مخالف آشنایی ملت های جهان با اسلام راستین و واقعی هستند، مانعی دیگر بر سر راه تولید آثار اسلامی می باشد.

لذا مجیدی می بایست برای ساخت، ابتدا با علمای جهان اسلام مذاکره می کرد، هرچند ممکن است فیلمساز ادعا کند بسیاری از علمای اهل تسنن و تشیع فیلم را دیده و پسندیده اند، اما منظور ما بخش هایی است که در جهان اسلام دارای پایگاهی ویژه هستند. برای مثال دانشگاه الازهر می توانست حامی خوبی برای فیلم محمد رسوال الله(ص) باشد، اتفاقی که مصطفی عقاد متوجه آن شد و برای همین، رضایت دانشگاه الازهر و جامعه شیعیان را به دست آورد.

نکته دیگر این که قصه «الرساله» پر است از اتفاقاتی که هیجان تماشاگر را بر می انگیزد و اصطلاحاً به آن فراز و فرود فیلمنامه می گویند، جنگ بدر و احد مثالی خوب در این زمینه است، اما در فیلم «محمد رسوال الله» این اتفاق روی نداد، هرچند کارگردان سعی کرد با حربه هایی تا حدودی برای فیلمش کشش داستانی به وجود آورد، با این حال این اتفاق روی نداد، چون همان گونه که گفته شد، داستان برای مردم ملموس نبود.

در انتهای یاداشت باید تاکید کرد سینمای امروز ایران، پرچمدار سینمای جهان اسلام است. برای همین بیایم به حوزه سینما نگاهی جهانی داشته باشیم، تا در سایه این اتفاق مبلغ ارزش های اسلامی-ایرانی در دنیا باشیم.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha