چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
ثثس

خبرگزاری حوزه/ در مرور زندگی شهیدانمان با مردانی روبرو می شویم که جان و جهانشان را در طبق اخلاص نهاده و با عشق و شور و شعوری توأمان، قدم در راه خدا گذاشتند ...

وقتی در صفحات زرین تاریخ سبز و سرخ انقلاب اسلامی و سالهای دفاع مقدس که سرشار از زیبایی های بکر و بدیع معنوی و رویدادهای رشادت آمیز و عرفانی آنهم در قلب حادثه و میان عشق و آتش خون بود، قدم می زنیم و آنها را با دل و دیده مان مرور می کنیم به انسانها و روحیات و سبکی از زندگی می رسیم که در هیاهوی کرکننده دنیا و مافیهاو شبکه معادلات عنکبوتی آن نمی گنجد.

یکی از این مردان مرد و شیران بیشه شجاعت و نمادهای آستانة شهامت و نوشندگان شربت شهادت، طلبه شهید مهدی آشوری است. همان روحانی مبارزی که در تاریخ 25/6/1331، در شهر میانه به دنیا آمد.

او که در محیطی مذهبی و قشری متوسط در خانواده ای از جنس مقاومت و تلاش، خود را یافت و دل را ساخت و شاید به همین دلایل هم بود که از دوران نوجوانی علاقه شدید به طلبگی و آموزش علوم دینی داشت.

مهدی عزیز در هر فرصت و با هر وسیله ای در جمع و محفل طلاب حوزه علمیه جعفریه حضور می یافت و از آن فضای روحانی و ربانی، بهره معنوی می برد.

تا اینکه بالاخره در مهر ماه 1349 وارد حوزه مقدسه علمیه قم شد و با حضور در مدرسة «حقانی» توانست با تلاش و پشتکار و البته استعداد معنوی خویش به  موفقیت در علم و عمل اخلاقی برسد.

 این طلبه جوان توفیق یافت تا از محفل نورانی اساتید برجسته ای نظیر حضرات آیات میرزا علی مشکینی، احمد جنتی، محمد مؤمن و ... مستفیض شود.

ورود او به مدرسه حقانی تقریبا همزمان بود با مبارزات مردمی در نهضت اسلامی علیه ستمشاهی پهلوی.

شهید آشوری فرصتهایی که در محافل مختلف برای سخنرانی پیدا می کرد، بدون هیچ گونه ملاحظه و با صراحت کامل، به افشای جنایتهای رژیم می پرداخت؛ در ایام تبلیغ به هر شهر، دیار و روستایی قدم می نهاد، بسیار شجاع و بی باک جنایات و مفاسد رژیم شاهنشاهی را بیان می‌کرد، تا اینکه در سال 1352 این طلبة سلحشور را دستگیر و روانه زندان ساختند.

 وی مدت دو سال، دشوارترین شکنجه ها و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کرد. پس از آزادی، از سوی جاسوسان رژیم به خدمت سربازی اعزام گشت و مدت دو سال دیگر نیز زیر نظر عوامل رژیم در پادگانهای ارتش نگه داشته شد.

شهید آشوری پس از چهار سال اسارت در چنگال عوامل رژیم شاه، دوباره به حوزه علمیه قم بازگشت و به حجم جبهه مبارزاتی خود افزود.

هنگام بازگشت تاریخی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) به وطن پس از پانزده سال، شهید آشوری به سبب سابقه انقلابی و اعتباری که در نزد ارکان انقلاب، مانند شهید بهشتی و شهید باهنر داشت به عنوان یکی از اعضای مهم و کارآمد کمیته استقبال حضرت امام (رحمت الله علیه) برگزیده شد.

 شهید آشوری در طی این مسئولیت، در جهت پاکسازی عوامل وابسته به رژیم شاه، خنثی سازی توطئه آنان و دفاع از حریم اسلام، انقلاب و مستضعفان، تلاشهای شبانه روزی زیادی از خود به یادگار گذاشت.

 شهید در نخستین انتخابات شوراهای اسلامی شهر، در 20/7/1358، بیشترین آراء را به خود اختصاص داد و به خاطر درایت، مدیریت و اخلاصش، به ریاست شورای اسلامی شهر میانه برگزیده شد و مدت دو سال خدمات ارزندهای را جهت عمران و آبادی شهر انجام داد.

با شروع جنگ تحمیلی، ایشان جزو اولین کسانی قرار گرفت که با تمام وجود خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل رساند.

او بارها به جبهه های مختلف اعزام شد؛ نخستین اعزام وی به جبهه، شش ماه به طول انجامید. او در سال 1362 به دانشکده (علوم قضایی) ویژه روحانیون وارد شد تا با اتمام دورة تخصص در امور قضایی کشور، به انقلاب و مردم بیشتر خدمت کند.

 وی در بهمن 1364 دورة کارآموزی را با موفقیت به پایان رساند؛ چنانکه از سوی مسئولین قضایی کشور، به طور رسمی دعوت به همکاری شد. اما شهید آشوری پس از فارغ التحصیل از دانشکده، تصمیم گرفت قبل از شروع کار، چند روزی را در کنار رزمندگان اسلام باشد و جشن فارغ التحصیلی خود را در جمع آنان بر پا کند.

 سرانجام در 1/12/1364 به همراه شهید محلاتی و عده‌ای از مسئولین قضایی و نمایندگان مجلس، عازم منطقه عملیاتی جنوب شد که هواپیمای حامل ایشان در آسمان اهواز، مورد تعقیب هواپیمای جنگی بعثی عراق قرار گرفت و همه سرنشینان آن که اغلب شخصیتهای روحانی و نظامی بودند، به شهادت رسیدند از جمله آنها روحانی خستگی ناپذیر مهدی آشوری بود که شربت شیرین شهادت را نوشید و به ملکوت اعلی پیوست.

و اینجا بود که این روح ملکوتی و بارقه ربانی، به وصال خویش رسید  مزد سالها مجاهدت و رشادتش را از بارگاه اقدس الهی دریافت و دُّر یافت.

در شهادت در صدف وجود مردان مرد، به زیبایی و درخشندگی در تلألو است و تا همیشه پاینده و زنده.

درود خدا بر روح پرفتوحش؛ یادش زنده و راهش پر رهرو و رسالت الهیش که میراث ماست چونان پرچم حقانیت و عشق در آسمان جان و جهان ما و آیندگان در اهتزاز باد!

كوله بارى پر زمهر انبيا دارد شهيد

سينه‏اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهيد

اين نه خون است اى برادر بر لب خشكيده‏اش‏

بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهيد

گرچه در گرداب خون، خوابيده آرام و خموش‏

با نواى بينوايى، بس نوا دارد شهيد

كعبه‏ى دل را زيارت كرده با سعى و صفا

در ضمير جان خود، گويى منا دارد شهيد

دانى از بهر چه جانبازى كند در راه دوست‏

چون طواف كعبه را در كربلا دارد شهيد

تا مس ناقابل خود را بدل سازد به زر

در رگ دل جوهرى از كيميا دارد شهيد

پيكر عريان او در خاك و خون افتاده است‏

از شرف بر جسم خود خونين قبا دارد شهيد

 

*پی نوشتها:

*با بهره گیری از پایگاه اطلاع رسانی جلوه های ایثار؛ شهدای روحانی

*اشعار از پایگاه اطلاع رسانی سنا

                                 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha