یکی از این صدها و بلکه هزاران زهیرِ پیرجماران، شهید حجتاله باقري قهي است. این طلبه شهید در بخشی از وصیت نامه خویش این گونه وفاداری اش به انقلاب و نظام اسلامی را نشان می دهد«... اي كاش به جاي يك جان امانتي، هزاران جان از خود داشتم و در اين راه ميگذاشتم».
شهيد باقري قهي در نیمه مرداد ماه سال 1341 و در شب ولادت قطب عالم امکان حضرت حجت بن الحسن (ع) در خانوادهاي مومن ديده به جهان گشود.
دوران دبستان را با موفقيت سپري كرد، با این حال از كلاس سوم دبستان براي تامين خرج تحصيل خود به حرفه نجاري مشغول شد. پس از اتمام كلاس پنجم اوقات فراغت خود را به يادگيري احكام و قرآن در حسينيه تويسركانيها پرداخت.
به علت فقر و تنگدستي از تحصيل در اول راهنمايي محروم و براي كمك به معاش خانواده به كارگري مشغول شد.
در سالهاي 56 و57 براي رهايي از يوغ سلطه شاهنشاهي، در راهپيمائيها و تظاهرات شركت فعال داشت. در 22 بهمن ماه سال 57 در تسخير پادگان افسريه شركت كرد و براي تصرف كلانتري 14 فعاليت چشمگيري داشت.
این شهید والامقام، پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي توانست براي ادامه تحصيل در علوم حوزوي در مدرسه علميه حضرت عبدالعظيم(ع) در شهرري ثبت نام كند.
وی همچنین با شروع جنگ تحميلي به عضويت بسيج درآمد و از طريق پادگان امام حسين(ع) به جبهههاي حق عليه باطل اعزام شد.
در سال61 و در فتح خرمشهر مجروح شد و يك ماه در بيمارستانهاي فاطميه قم و اميرالمومنين(ع) تهران بستري گرديد و پس از بهبودي نسبي و ترخيص از بيمارستان مجدداً راهي جبهه شد.
در فرازي از وصيتنامه این طلبه شهید می خوانیم؛
«پدر و مادر عزيزم، اگر اين توفيق نصيبم شد و شهيد شدم، شما هيچگونه ناراحتي به خود راه ندهيد، چون من امانتي بودم از طرف خداوند كريم در نزد شما و چه كاري بهتر از اينكه انسان در راه خدا قدم نهد، هر چند ميداند كه كشته ميشود و اي كاش به جاي يك جان امانتي، هزاران جان از خود داشتم و در اين راه ميگذاشتم».
سرانجام شهيد حجتاله باقري در تاريخ 7/5/61 در حمله پنجم عمليات رمضان به دعوت حق لبيك گفت و شهد شيرين شهادت را نوشيد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد