پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024

حوزه نیوز/ بر جریده نگاشت« خجلم از نوشتن وصیت. جز اميد دعا از پدر و مادرم و درخواست از خداوند بر صبر ايشان، عرضى ندارم. عمر ما تمام شده، «و لن يصيبنا الا ما كتب اللّه لنا». از عموم مردم خصوصاً طلاب، اميد دعا دارم...

حوزه نیوز/ بر جریده نگاشت« خجلم از نوشتن وصیت. جز اميد دعا از پدر و مادرم و درخواست از خداوند بر صبر ايشان، عرضى ندارم. عمر ما تمام شده، «و لن يصيبنا الا ما كتب اللّه لنا». از عموم مردم خصوصاً طلاب، اميد دعا دارم...با این همه اما در وصیت نامه اش جملات زیبایی به یادگار گذاشت؛ آن جا که به سبک الهی نامه خواجه عبدالله چنین نوشت؛

«الهى! شكرت كه نعمت را بر حقير تمام كردى، توفيق استغناء نيز عنايت بفرما.

 الهى! شكرت كه فهميدم غير تو را پرستيدن و دوست داشتن، عين حماقت است.

 الهى! چه خوش حالتى است خلوت با تو؛ ناليدن و اشك ريختن و احساس كردن بى‌حدت،‌  را عنايت بفرما.

خدايا! هر جا مى‌نگرم با محبت تو زنده است، مرا نيز محب خويش گردان.

الهى! مهر پدر و مادر را در حق خويش مى‌بينم و مى‌سوزم كه تو چونى؟

 الهى! «فلا تجعلنى ممن صرفت عنه وجهك و ارزق لقائك يوم القيامة و لاتفضحنى عند الخلائق».»

دو روز بیشتر از گرم ترین فصل سال نگذشته بود که خداوند متعال به خانواده نقده ای پسری عطا کرد که او را به تاسی از اسم مبارک جوادالائمه (ع)، محمد تقی نامیدند.

محمد تقی شهری از 6 سالگى در كلاس‌هاى آموزش قرآن به همراه پدر در مسجد حضور مى‌يافت. 9 ساله بود كه در پى شبيخون شبانه دشمن در جنگ 6 روزه (فتنه آذربايجان) به خانه‌هاى مردم و بريدن سرهاى مبارزان، همه 60 خانوار فاميل او به ناچار عازم روستاى احمدآباد شدند و بدین سان او نیز براى تأمين معاش خانواده، در كوره آجرپزى با پدر همكارى ‌كرد.

 این روحانی شهید، تحصيلات خود را تا مقطع متوسطه ادامه داد و سپس با هدايت شهيد جلال زارع در سال 1365، در مدرسه علميه امام صادق (ع) هشتگرد، به جرگه سربازان و پاسداران حریم مکتب حقه جعفری درآمد.

 در آن سال ها، از دروس اخلاق مرحوم شيخ عباس صبايى بهره برد. وى  همچنین در كنار كتب درسى حوزه، كتاب‌هاى عرفانى و اخلاقى را نيز مطالعه مى‌كرد و سعى و کوشش فراوان در تهذيب نفس داشت.

 اين مجاهد نستوه، بارها در جبهه‌هاى دفاع مقدس حضور يافت.

آری!  گلوى بريده و پاهاى تاول‌زده و متورم شهيد، نشانه‌هايى كوچك از عظمت بى‌كران او بود. در ماه‌هاى آخر جنگ، نيروهاى دشمن به تپه شيخ محمد حمله كردند و محمدتقى در کنار همرزمانش شهيد محجوب و چهار، پنج شهيد ديگر تا آخرين فشنگ در برابر دشمن مقاومت كردند تا آن‌كه تيرى بر گلویش نشست و بدین سان، 26 اردیبهشت سال 67 ، برگه ویزایش به مقصد حقیقت مطلق، امضا شد.

در بخشی از نامه‌ این شهيد والا مقام آمده است؛

 «حمد و سپاس، مخصوص خداوندى است كه توفيق خدمت به مسلمين را به شما نور چشم همه ما و خواهر عزيزم عنايت فرمود. متمنى است اولاً حتماً نمازهايتان را سعى كنيد اول وقت بخوانيد؛ مطمئن باشيد كه تأثير عجيبى در زندگى شما مى‌گذارد؛ هم در زندگى خودتان و همسرتان و فرزند عزيزتان.

 مسئله ديگر، رعايت كامل حجاب است، تمنا دارم كه اين دو خواهش برادر كوچك‌تان را قبول نموده؛ موجب سرفرازى ما و خودتان باشيد ان‌شاءاللّه تعالى.»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha