شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 20, 2024

آل شراره در جبل عامل بیتی شناخته شده و عالیقدر بود. از آنان شیخ محمد حسین مردی مشهور به علم و تقوا و آیتی عظما بود.نام موسی بر تارک پیشانی کودکی نقش بست که ادامه دهنده ای شد بر راه پدر بزرگوارش شیخ محمد امین شراره که خود از اهل علم و رستگاری بود و در زمره اهل تقوا و معرفت و بزرگی.

 خبرگزاری حوزه/ در سال 1267 هجری قمری در خاندان شراره پسری به دنیا آمدکه آینده سازی بزرگ، مجاهدی عظیم الشأن در عرصه احیای ارزش‌های والای دینی و مروج و مبین مراتب عالی‌قدر هویت آیینی شد.

آل شراره در جبل عامل، بیتی شناخته شده و عالی‌قدر بود. از آنان شیخ محمد حسین مردی، مشهور به علم، تقوا و آیتی عظما بود.

نام موسی بر تارک پیشانی کودک تازه به دنیا آمده زینت گرفت. پدر بزرگوارش شیخ محمد امین شراره، خود از اهل علم و رستگاری بود و در زمره اهل تقوا، معرفت و بزرگی.

ایشان بعد از طی مراتب مختلف علوم دینی در نجف اشرف و رسیدن به جایگاه اجتهاد، به وطن بازگشت و سال ها در جنوب لبنان، زعامت دینی و مرجعیت معنوی مردمان را برعهده داشت.

موسی پسر کوچک این خانواده، بعد از حفظ قرآن در زمانی کوتاه، تحصیلات مقدماتی خود را در علوم صرف و نحو و معانی و بیان، منطق و دیگر علوم مقدماتی دین و آیین، در محضر پدر، پی گرفت و مراتب علمی را یکی پس از دیگری طی نمود.

پس از تحصیل مقدمات علمیه، پدر، آقا موسی را مشوق شد تا راهی نجف شده و در محضر علمای بزرگ نجف کسب فیض نماید.

آقا موسی در هیئت جوانی بیست ساله در سال 1288 هجری قمری به سوی نجف اشرف رهسپار شد.

از جمله اساتید ایشان در نجف می توان به بزرگانی از این دست اشاره نمود:

1 ـ شیخ مهدی شمس الدین عاملی؛

2 ـ آیت الله شیخ محمد علی خوانساری. (كتاب رسائل شیخ انصاری را تدریس می كرد)؛

3 ـ آیت الله شیخ ملا علی همدانی. (كتاب قوانین را نزد ایشان خواند)؛

4 ـ آیت الله شیخ محمد حسین الكاظمی در فقه؛

5 ـ آیت الله شیخ محمد تقی ایروانی در حكمت؛

6 ـ آیت الله شیخ عبدالحسین طریحی در فقه و اصول؛

7 ـ آیت الله شیخ محمد تقی گلپایگانی در حكمت و فلسفه؛

8 ـ آیت الله شیخ ملاحسین قلی همدانی در اخلاقی و سلوك؛

9 ـ آیت الله شیخ ملا محمد كاظم آخوند خراسانی در اصول؛

در جبل عامل، همراهی با شیخ جعفر بن علی آل مغیر که مشهور به مدرسی فاضل و توانا در علوم دینی بود، نصیب آقا موسی شد.

در نجف نیز این جوان برومند و عالم آینده ساز شیعی، برخی از قسمت‌های كتاب رسائل را در نزد شیخ مرتضی انصاری (رحمه الله علیه)، فراگرفت و مابقی مباحث درس اصول را نیز نزد مرحوم آخوند خراسانی (حمه الله علیه)، به انجام رساند.

اینک شیخ موسی که با جد و جهد تام و تمام و مجاهدت علمی ارزشمند خویش، در مراتب بالای فهم و درک مبانی دینی قرار گرفته بود و از محضر بزرگان، از علما و اندیشمندان و مدرسان برجسته عصر خود در حوزه علمیه نجف استفاده کرد و به درجه رفیع اجتهاد و فقاهت رسید.

در رشته‌های مختلف علوم اسلامی خاصه در فقه و اصول و ادبیات عرب عالمی سرشناس شد.

 فهم والا و دقیق فلسفی به هماره حافظه بسیار قوی و بالتبع، حضور ذهنی بایسته و شایسته، او را در میان طلاب با كلامی متین و كوبنده و تقریری مستدّل، عمیق و عالمانه، تبدیل به یکی از قطب‌های علمی و مراجع اندیشگی کرده بود.

جالب انکه این عالم بزرگ و فرهیخته شیعی در طول زمان تحصیل در عراق  از هیچ یك از علمای نجف شهریه نمی‌گرفت و با قناعت و بزرگی به آنچه پدرش از بنت جبیل می‌فرستاد، بسنده کرده و به زندگی و زی طلبگیش قانع بود.

ایشان در ادبیات چه در نظم و چه در نثر نیز دستی داشت و آثاری ارزشمند عرضه نمود.

مشاعرات و مساجلات مكتوب بین ایشان و برخی شعرای هم روزگارش، همچون آیت الله سید محمد سعید حبوبی (ادیب برجسته عراق) گواهی کافی و وافی از این قدرت، درک، ذوق و استعداد والاست که در ایشان بود.

در نجف اشرف، مجالسی به عنوان شب شعر در زمان ایشان برگزار می‌گردید. شیخ محمد حرزالدین در كتاب معارف الرجال نقل می کند:

«شیخ موسی از علمای برگزیده نجف بود كه ما از ایشان كسب فیض می‌كردیم. برخی شب ها بر روی قبه یمانی غربی در نجف همراه با عده‌ای از اهل فضل، از جمله شهید سید مهدی حكیم و سید محمد سعید حبوبی نجفی، به مذاكره و مشاعره می پرداختیم.».

مطلع شعر زیبا و برجسته كه در وصف فرزندش سروده بود، این گونه است:

و ذا حسن الاخلاق من خیر دوحه

و خیر بطون انتجه عقامها

شیخ موسی، پس از ده سال به «بنت جبیل» و به میان شیعیان هموطن خویش در جنوب لبنان بازگشت تا با انجام فعالیت‌های علمی و نیز تبلیغ و تبیین معارف دینی، به مردمان آن سامان خدمت کند.

شیخ موسی با ورود به شهر «بنت جبیل» با عزمی راسخ به اصلاحات دینی و علمی پرداخت؛ ابتدا مدرسه علمیه ای در شهر تأسیس كرد كه تمام علوم دینی را شامل می شد.

علوم صرف، نحو، منطق، معانی و بیان در مقدمات، فقه و اصول در مقطع سطح، در مدرسه تازه تأسیس بنت جبیل تدریس می شد. این مدرسه مركزی شد برای اجتماع و رفت و آمد تعداد كثیری از فضلای ساكن در جنوب لبنان و فعالیت علمی آنان.

ایشان در اقدامی دیگر مجالس عزای سید الشهداء، علیه السلام را از وجود برخی خرافات، اوهام و کذبیات پاک نموده و روضه امام حسین(ع) را تنزهی نو بخشید.

شیخ، مردم شهر را مجاب كرد كه با توجه به فقر عمومی، پس از مرگ هر مؤمنی، خویشاوندان میت، برای خیرات آن میت و شادی روحش سه روز، فقرا را اطعام کنند.

ایشان با توجه به پشتوانه، فهم عمیق و ذوق سرشار خود از شعر و ادب، تلاش کرد تا هنر شعر را برای انتشار دین به مبلغان یاداوری نموده و در این راه سنگ بنایی نو گذارد.

ایشان در موعظه، از سخنان گهربار امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه استفاده می‌نمود تا مردم بیشتر با این ابرمرد تاریخ بشریت و کتاب ارزشمندش که همسایه قران است آشنا شوند.

به همّت عده ای از شاگردان وی، دو كتاب برای مجالس عزاداری، بر اساس روش شیخ موسی شراره، تألیف شد.

این دو اثر «لواعج الاشجان» و «المجالس السنیة» نام داشت. كتاب لواعج الاشجان مشتمل بر مقتل امام حسین(ع) بود كه به وسیله منبریان و وعّاظ قرائت می گشت. در روضه های عمومی هم مادحین اهل بیت (علیهم السلام)، از كتاب المجالس السنیه برای مداحی و ذكر استفاده می كردند. تدوین این دو كتاب، حاصل تلاش سید محسن امین از علمای بزرگ لبنان بوده است.

شیخ موسی هم در امر تربیت علمی و اخلاقی طلاب همتی بس عظیم و عزیز به کار بست و هم در جهت اصلاح وضعیت فرهنگی و دینی جامعه آن روز.

مجامع علمی که شیخ برآنها تفوق و اشراف داشت، از جهت علمی و باروری تربیتی، جزء برجسته ترین‌ها بودند.

فضای علمی مدرسه و نوع تدریس شیخ در محفل تحت نظرشان، در بیان آقای سید محسن امین این گونه نمود یافته است:

پس از وفات شیخ موسی شراره، طلاب مدرسه به اطراف و اكناف متفرق شدند. البته در آنجا عادت چنین بود كه با پایان یافتن عمر صاحب مدرسه، عمر مدرسه نیز به پایان می رسید. من هم پس از وفات شیخ به دروس دیگر علما كه از عراق آمده بودند، رفتم، ولی دیدم غیر از علم تحت‌اللفظی چیز دیگری نمی‌دانند. گاهی آن چه من به سهولت می فهمیدم، آن اساتید در فهمش دچار مشكل می‌شدند. وقتی از برخی اساتید می خواستم كه شروحی اضافه بر درس برایم بگویند، اظهار عجز می كردند.».

هم‌روزگاران شیخ و شاگردان او، همگی گواهند بر اینکه شیخ موسی با آن جایگاه علمی و ادبی والا و بلندمرتبه که در میان فضلا از آن برخوردار بود، مردی فوق‌العاده متواضع و بی ریا بود که هرگز فخر و تکبر نورزید، خود را از دیگران برتر ندید و هماره در میان مردم و همانند طلاب ساده زندگی نمود.

نقل است که «ایشان علاقه وافری به حضرات ائمه (علیهم السلام)، مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، داشت و به هر كجا كه قدم می نهاد، سعی در زدودن رسوم خرافه و كذب از مجالس عزای ائمه(علیهم السلام)، می کرد.

برای سادات احترام ویژه‌ای قائل بود. نسبت به درشت خویی افراد به دیده اغماض می نگریست. در مقابل اهل علم بسیار نرم خو بود.»

سید محسن امین در این باره می گوید:

«روزی شخصی از اطرافیان شیخ به خاطر مسئله‌ای از ایشان ناراحت بود قرار بود صبح جمعه در منزلش، مجلسی با حضور شیخ دایر گردد، ولی آن شخص صبح جمعه افرادی را كه قصد شركت در مجلس داشتند، به منزل راه نداد، امّا عصر در مجلس دیگر شیخ شركت كرد. با آنكه رفتار آن شخص بسیار زننده بود، ولی شیخ با مهربانی تمام از آن فرد دل جویی كرد و او از رفتار زشت خود پشیمان شد و برای جبران مافات از حاضران دعوت كرد، هفته آینده به منزل او بروند.».

«روزی یكی از بزرگان اهل بنت جبیل وفات كرده بود. خویشاوندان طبق سنت شیخ، تصمیم گرفتند برای شادی روح درگذشته، طعامی فراهم كنند و فقرا را اطعام کنند. بدین سبب، شیخ و گروهی از شاگردان وجیه و ممتاز ایشان را دعوت كردند تا در مجلس اطعام شركت کنند.

شاگردان شیخ در راه آمدن به منزل صاحبان عزا، از بازار كوچك شهر عبور می‌كردند كه یكی از شاگردان، سخنی اهانت آمیز در مورد جمع شنید، مبنی بر اینكه «این جماعت را ببینید كه برای ولیمه می روند!». این حرف اهانت بار شخصی عامی، باعث شد كه شاگردان ممتاز شیخ از رفتن به مجلس اطعام صرف نظر كنند و به جایگاه خود بازگردند.

زمان اطعام هنگامی كه شیخ متوجه شد كه شاگردانش نیامده اند، از تناول غذا اجتناب كرد. صاحبان مجلس كه ارادت خاصی به شیخ داشتند، به دنبال شاگردان ایشان رفتند و پس از اصرار فراوان توانستند رضایت آنان را برای حضور در مجلس جلب کنند و با احترام آنان را به مجلس اطعام آوردند.»

از جمله شاگردان ایشان می‌توان به بزرگان زیر اشاره نمود:

1 ـ آیت الله سید محمد رضا فضل الله حسنی:

ایشان از افاضل وصاحب علم و ادب و شعر و نثر بود. نوشته های وی در پرتو قلم رسایش زبان زد هم عصرانش بود. ایشان از نوادگان آیت الله العظمی سید فضل الله حسنی بزرگ، فقیه نامدار جبل عامل است. و به همین واسطه، معروف به «فضل الله» می‌گردد.

2 ـ آیت الله سید جواد بن سید حسین آل مرتضی

ایشان در سال 1266 قمری، در قریه «عیثا الزط» متولد شد. قسمتی از دروس مقدمات علمی را در بنت جبیل نزد شیخ موسی شراره و آیت الله شیخ مهدی شمس الدین تحصیل كرد.

3 ـ آیت الله سید حیدر بن سید حسین آل مرتضی (العاملی العیثاوی)

وی عالمی عامل، سیدی جلیل القدر و متخلق به اخلاق الله بود. همراه برادرش از شاگردان خاص شیخ موسی شراره بود. در سفر شیخ موسی به عراق از ملازمان ایشان بود.

4 ـ آیت الله شیخ حسین حرّ عاملی جبعی

او فقیهی فاضل، كامل و متقی بود. بسیار سخاوت‌مند، كریم و بخشنده و در نهایت حسن خلق، شفقت و مهربانی بود. عطوفت او به قدری بود كه وقتی خبر وفات یكی از اطرافیانش را به او دادند، بسیار گریه كرد، با این كه آن فرد، ایشان را مورد آزار قرار می داد.

5 ـ شیخ جواد بن محمد بن جواد غول عاملی

وی قسمتی از مقدمات را نزد شیخ موسی در بنت جبیل خواند و سپس در سال 1288 قمری همراه شیخ و دیگر شاگردان ایشان به عراق كوچ كرد. ایشان در سال 1290 قمری، در سن جوانی دار فانی را وداع کرد.

از جمله تألیفات آیت اله شیخ موسی شراره می‌توان از این آثار نام برد:

 1 ـ الدره المنظمة، منظومه‌ای بلند در اصول فقه جعفری؛

2 ـ مواریث الفقه، منظومه‌ای از باب ارث در فقه؛

3 ـ رساله  تهذیب نفس مشتمل بر مسائل اخلاقی؛

4 ـ رساله اصول دین كه شامل اصول عقاید شیعه است؛

و نیز برخی جزوات متنوع و پراکنده که شامل ردّیه هایی بر منكران شیعه و مناظرات ایشان با مخالفان می شود.

در اواخر سال 1304 قمری آیت الله شیخ موسی شراره بر اثر افزایش بیماری كه در عراق گریبان گیرش شده بود، به بستر بیماری افتاد و در نهایت در یازدهم شعبان همان سال دیده به دیدار یار گشود و به ملکوت اعلی پرکشید.

درود و رحمت خدا بر او و گرامی باد و زنده، یاد و نام مطهرش و پر رهرو و پاینده باد طریق منور و رستگاری بخشش!

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha