شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 20, 2024
شهید علی احمدی

شهدای روحانی با قدرت معنویت باطن و جلوه های عرفانی که در باورشان موج می زد و آنانرا به سمت زیبایی و رهایی از زمین و تعلقاتش می برد، نام آوران آسمانی و گمنامان زمینی بودند.

خبرگزاری حوزه/ دلیرمردی روحانیون شهید، بیش و پیش از آناکه در جنگاوری و قدرت جسمانی ظاهر باشد، در ملکه ملکوتی نفس و قدرت معنویت باطن و تجلی جلوه های عرفانی در باورشان موج می زند و آنانرا به سمت رهایی از زمین و تعلقاتش رهنمون می گردد.

یکی از این نام آوران آسمانی و گمنامان زمینی طلبة شهيد علي احمدي است.

او که هم به رسم مولایش علی اقتدا کرد و هم به آیین رسولانه احمدی زینت گرفت.

باری؛ در سال 1347 طفلی به دنیا آمد که نامش و مرامش جرعه نوش ذره ای و قطره ای از شرافت و شهامت و شجاعت و ولایت علي بود.

انس با قرآن؛ رمز عرفان

هنوز كودكي نوگلانه بود که با قرآن مأنوس گشت و با عرفان ممزوج.

نوای ناب و تابناک صوت قرآنش در فضای روحانی آن خانه ساده و کوچک با اهالی بزرگش طنین انداز شد.

این صدا، همان صدایی بود که هر صبح بر صحن مدرسه بوی باران و بهار و بهشت را می پراکند و بچه ها را به وجدی روحانی و نوایی ربانی میهمان می کرد.

دوران ابتدايي که تمام شد، علی کوچک اما بزرگ ما، به علت فقر مالي خانواده از تحصيل بازماند و مشغول كار شد.

دل به یار و پا به کار

او در كنار كار و تلاش، ارتباطی دلی با روحاني محله شان که خود اهل دل بود داشت و در محضر او دروس مقدماتي حوزه را فرا گرفت.

انس با نهج البلاغه و کلام گهربار و دررخیز اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)، باعث شد تا علی با متن حقایق ولایی و ارزشهای ملکوتی آیین اسلام و مکتب حقه تشیع بیامیزد و نضج گیرد.

این جوان شورانگیز و عاشق، با اوج‌گيري قيام مردمي، عليه حكومت شاهنشاهي، در خیل انقلابیون درآمد و به صف مبارزان داخل شد و این دوره مصادف و مقارن شد با طلبگی او در مدرسه علميه ولي‌عصر (عجل الله تعالي فرجه) تبريز.

افشاگری از حزب خلق؛ کاری کارستان

یکی از فرازهای بلند و حساس و خطیر «شهيد احمدي» زمانی بود که در جريان اغتشاش حزب خلق در منطقه تبريز به مقابله با آنان پرداخت و با بیانات انقلابی و روشنگرانه اش آن گروه شب پرست را رسوا و سرکوب نمود.

طلبه جوان علی احمدی در این دوران، دروس حوزوی اش را هم ادامه داد و آنرا تا سطح رسانید.

تا اینکه در جامه رزمی دیگر در دوران هشت سال دفاع مقدس، پا به سرزمین جبهه های حق علیه باطل گذاشت و در منطقه بلنديهای ماووت و در عمليات «بيت‌المقدس سه» شهد شیرین شهادت خالصانه از دستان خدا نوشید و به مقام منیع و رفیع شهادت رسید.

برادر روحاني شهيد علي احمدي می گوید: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، حزب منحله خلق مسلمان و سازمان رسوا شدة مجاهدين، فعاليت‌هايي را در جهت تضعيف انقلاب انجام دادند. در همان روزها شهيد در مغازه پدرش عكسي از امام داشت و از طرفداران حزب خلق به مغازه هجوم مي‌آورند و تلاش مي‌كنند تا عكس امام را از روي ديوار پايين بياورند؛ ولي برادرم سينه خود را سپر كرده؛ به آنها مي‌گويد: « هرگز عكس امام را پايين نمي‌آوريم » و با درگيري شديد در مقابل آنها مقاومت مي‌كند. او جان خودش را به خطر انداخت، اما حاضر نشد عكس امام را از ديوار مغازه پايين بياورد. اين عمل نشانه ارادت او به امام بود.

وصیت نامه آب و آفتاب

وقتی کلمه های نورانی و واژه های زیبای عرفانی وصیت نامه این شهید عزیز و سعید را مرور می کنیم، خطوط طیف نورانی عشق و ایمان و اخلاص را از لایه های متنوع و متشعشع آن درمیابیم و دُر می یابیم.

«... شما ملت بزرگ ايران را وصيت مي‌كنم به اين كه حالا كه بعد از قرنها يك مشعلي، يك چراغ هدايتي خدا به شما عنايت كرده است، اين را نشكنيد مثل هزاران پيامبر و امام و وارث، آنها را نشكنيد!

و البته كه شكستن تنها به تبر و سنگ نيست، تنها گذاشتن بدترين تخريب است. همانطور كه باوفا بوديد با وفا باشيد. 50 ميليون ذليل به درد نمي‌خورد 45 ميليون باشيد آزاد باشيد. تن به ذلت و تجاوز ندهيد، هيهات من‌الذله را عينيت ببخشيد.

اگر از جانتان گذشتيد از حوزة علميه و روحانيت نگذريد! دين و دنياي شما منوط به آنها است. دست از دامن محمد و آل محمد تنهاپناه دنيوي و اخروي برندارید.

 تسليم نشويد سال‌هاي جنگ و كمبود شما را خسته نكند، شما بايد قرنها را خسته كنيد، طبق قرائن غير قابل انكار (تفسيري روايي فلسفي) ظهور آقا امام زمان(عج) منوط به تداوم انقلاب اسلامي است.

... دنبال امام جانانه و مردانه برويد، چند روز هوس دنيا و ماده شما را از رسالت شرعي تاريخي غافل نكند.

ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيرو بانفسهم...»

عشق را بـا خـون خـود کردی تـو معنـا ای شهیـد!

خـویـش را بـردی بـه اوج عـرش اعـلا ، ای شهید!

زنـدگی تسلیم تـو شد ، مــرگ خــالی از عــدم

زنـده تــر از تـو نمی بینـم بـه دنیــــا ای شهیـــــد!

در کـلاس عشـق تــو ، استــادهــا بنشستــه اند

کـــز تـو آمـوزنــد ســــرمشق الفبـــا، ای شهید!

نــور می پــاشی بسان مــاه بــــر قصر امـل

عشـق می نوشد ز تـو عــاشقترین ها ای شهید!

مـأمـن جــانْ پَـرورت ، ســـــرمنــزل مقصـــودها

حـــاصلی از بــاورت ، روح تـجلّا ای شهیـــــــــد!

عـــالمی حیـــران بـه شور و عشقبــــازی های تـو

گلشنـــی حسرت بـــه دیـدار تـو رعنـا، ای شهید!

جــز خــدا واقف نـشد بـــر اوج عـرفـان تــــو کس

چــونکه گشتـــه عـاشقت آخـر خـدا را ای شهیـد

 

*منبع: کنگره شهدای روحانی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha