چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
بب

خبرگزاری حوزه/ مطالعه، تفریح او بود و همنشین شب های خستگی اش. صبر و پشتکار زیبایی بخش، کارنامه زندگی او بود و لبخند لبان ذاکرش نمک را از سکه می انداخت.

سیادت او نه تنها در ظاهر و نشانه و جامه، که در باطن و حقیقت و خامه است. او که دلش دریایی بود و عزمش پولادین. او که بر کرانه هستی نجوای عشق سرداد و رهسپار کوی دوست شد.

نامش سيد ابوالقاسم ارشادي، مرامش روحانی، سلوکش عرفانی و یاد و خاطره اش طر دل انگیزی برای همه ما عاشقان بزم نور و سرور و شعر و شعور.

خودش می گفت و می سرود که:

شبي به خانه بر مي گردم با سبز ترين نشانه برمي گردم...

او مي گفت، اما دل مادر گواهي مي داد يک روز به روي شانه بر مي گردد.

آری؛ روحانی شهید سید ابوالقاسم ارشادی در سال 1330 در خانواده اي متدين و مذهبي در امين آباد از توابع شهرستان بابل قدم به عرصه گیتی نهاد.

این جوان فرخنده و شایسته، پس از گذراندن دروس کلاسيک، موفق به اخذ ديپلم شد.

او در تمامي دوران تحصيل در راهپيمايي ها و در پخش اعلاميه هاي امام بزرگوار نقش فعال و کليدي داشت.

همان سالهای خون و رشادت و صلابت، که نور انقلاب اسلامی همه دلهای آماده برای حرکت به سوی رهایی و ملکوت را برق آسا و خجسته، رهسپار خیابانهای شهر کرده بود.

آنقدر به اسلام و روحانيت وابسته و دلبسته بود که با شوری وصف ناپذیر و شعوری دلپذیر و مطمئن، وارد حوزه علميه قم شد.

مثل دیگر اقران و امثالش دروس مراحل مقدماتي را طی کرد؛ آنهم با سلامت و قدرت و تلاش و عشق، تا اینکه فقه و اصول را در مرحله سطح در محضر استادان بزرگش گذراند... .

رسید به درس خارج فقه و اصول و با جديت و تلاش در مدت کوتاهی مبدل به طلبه ای زبده و کوشا شد. آنچنان که شهرت علمي اش در حوزه علميه زبانزد بزرگان و فضلا شد.

اما تنها درس و مکتب علمی و مباحث تئوریک حوزه نبود که سید ابوالقاسم را غرقه در نور خود دید؛ سید در عرصه هاي مختلف فرهنگي و تبليغي نيز حضوری باهر النور و ثمربخش داشت.

همانطور که سالهای انقلاب و نهضت اسلامی امام او را در جامه یک مبارز انقلابی دیده بود، روزهای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس نیز، این سید نورانی را در صف مقدم لشکر خوبان شاهد و ناظر بود.

 او آن چنان شيفته اسلام و ولايت بود که در راه حمايت از آن از بذل جانش هم ابایی نداشت.

تا اینکه در تاريخ 1/12/1364 در منطقه اهواز به علت اصابت موشک به هواپيما، جام صهبای شهادت نوشید و راهی ملکوت اعلی گشت.

 برادرش می گوید:

مطالعه، تفریح او بود و همنشین شب های خستگی اش. صبر و پشتکار زیبایی بخش کارنامه زندگی او بود و لبخند لبان ذاکرش نمک را از سکه می انداخت.

کافی بود لختی در کنارش بنشینی تا هیبت و مردانگی اش جایی دیگر برای خستگی تان نگذارد. از آن بچه های با معرفت تهران بود که عاطفه و محبت از وجود بارانی اش، می بارید.

او دل از هر چه غیر خدا بود خالی کرده بود که شهادت در کنج دلش، جا خوش کرد و آن قدر او را به خود مشغول کرد که ورد و ذکرش شود.

آخر هم همین دلدادگی، کار دستش داد، قرارش را گرفت و بی تابش ساخت و چشم به راهش کرد. هر آن شب در فراق روی لیلی که برمجنون رود لیلی طویل است انتظار نگریستن به یک در بسته نیست. انتظار نگریستن در یک خیابان خالی و بی انتها نیست که انتظار خواهش دل است در سرعت ثانیه ها برای وصلی عاشقانه و او که منتهی انتظارش رسید آن گاه که ساعاتی قبل از شهادتش غسل شهادت کرد و به پیشوازش شتافت.

و بالاخره وصیت نامه زیبا و پرمغز و نغز و باشکوهش که در واژه واژه ناب و تابناکش می توان نور خدا دید و شور و صفا.

صفای یک طلبه روحانی که با دل و جان و جهانش در راه اسلام کوشید و از بذال جان نیز لحظه ای ابا نورزید.

...آن موقع که دین خدا احتیاج به جهاد و شهادت داشته باشد، انسان باید برای رضای خدا در این جهاد مقدس شرکت کند و بجنگد، بکشد و شهید شود و اگر چنین کرد، پیروز و سربلند خواهد شد. ای ملت به پا خواستۀ مسلمان ایران! به ندای خدا و قرآن کریم گوش فرا دهید و به پاخیزید که چشمان اشک آلود مستضعفان، انتظار شما را می کشد.... اگر من شهید شدم، جنازه ام را در قم دفن کنید...

ای روشنای خانه امید، ای شهید

ای معنی حماسه جاوید، ای شهید

چشم ستارگان فلک از تو روشن است

ای برتر از سراچه خورشید ای شهید

« زهره » به نام توست غزلخوان آسمان

با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید

« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد

در گسترای ساحت تحمید ای شهید

تیغ سحر زجوهره خونت آبدار

گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید

آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان

رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید

ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز

فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید

در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست

بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید

یادش تا همیشه زنده و راهش تا هماره جاوید؛ روحش شاد و پیمانش بر جان و جهان ما استوار باد!

*پی نوشت:

با بهره گیری از منابع پایگاه اطلاع رسانی کنگره شهدای روحانی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha