جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
ریان

حوزه/ بيشتر رواياتي كه ريّان بن صلت قمی از امامان معصوم (ع) نقل كرده، در ابواب مختلف فقهي است كه نشان از توجه و عنايت خاص او به مسايل فقهي و فهم صحيح احكام شرعي دارد.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، یکی دیگر از علمای فقه و فقاهت را در عرصه جهاد علمی معرفی می کند.

ويژگي هاي فردي

ابوعلي ريان بن صلت از محدثان برجسته شيعي در سده دوم و سوم هجري بود. وي خراساني(1) يا بغدادي الاصل(2) بود و دوران امامت امام كاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي (ع) را درك كرد و از ايشان كسب فيض نمود. همچنين رياّن دو فرزند به نامهاي محمد و علي داشت كه هر دو آنها از راويان موثق و مورد اعتماد و از اصحاب و شاگردان امام هادي (ع)بودند.

ريّان از منظر دانشمندان رجال و حديث

از ديدگاه علماي شيعه، ريّان فردي مورد اطمينان است. نجاشي كه از رجال نويسان قرن پنجم و متوفي به سال 450هجري است، در كتاب رجال خود مي نويسد: «ابوعلي رياّن بن صلت اشعري قمي، از امام رضا (ع)روايت نقل كرده است. او از راويان موثق، راستگو و قابل اعتماد است»؛ (3) و خود با سه واسطه از ريّان حديث نقل كرده است. شيخ طوسي متوفي سال 460 هجري مي گويد: «ريان خراساني الاصل و از اصحاب امام رضا و امام هادي(ع) بود.(4) ابوعبدالله برقي كه از راويان و مؤلفان شيعي قرن سوم و متوفاي سال 274هجري است، در كتاب رجالش مي نويسد:

«ريّان بن صلت از اصحاب امام رضا (ع) بود و در زمان آن حضرت مي زيسته است». (5)

ابن داود(6)، كشّي(7) ابن شهر آشوب(8)و بسياري ديگر از بزرگان شيعه نيز از رياّن بن صلت به نيكي ياد كرده اند.

اساتيد و شاگردان

ريّان در مسائل اعتقادي، فقهي، سياسي به امامان عصر خويش مراجعه و از آنان استفاده كرده است و خود نيز شاگردان ارزشمندي داشت كه اسامي برخي از آنان چنين است:

1 - علي بن ريان بن صلت اشعري قمي

وي فرزند رياّن و از راويان موثق شيعه به شمار مي رود. او از اصحاب امام هادي و امام عسكري(ع) بود و كتاب منثور الاحاديث از آثار اوست، عبدالله بن جعفر حميري و محمد بن علي بن محبوب از او روايت نقل كرده اند.(9)

2 - عبدالله بن جعفر حميري

از بزرگان قم و از راويان موثق شيعي بود. وي از اصحاب و راويان امام رضا و امام هادي و امام عسكري(ع) به شمار مي رود. حميري در حدود سال 290هجري به كوفه رفت و مردم از وي حديث شنيدند. كتابهاي زيادي نيز تأليف كرد كه از جمله آنها مي توان به كتاب «الامامة»، «الادلائل»، و «العظمة» و «التوحيد» اشاره كرد.(10)

3 - ابراهيم بن هاشم قمي

وی در اصل كوفي بود اما به قم سفر كرد و مقيم آنجا شد. وي از اصحاب امام رضا (ع)و از شاگردان يونس بن عبدالرحمن بود. گويند: ابراهيم اولين راوي اهل كوفه بود كه احاديث شيعه را در قم انتشار داد و به گفته شيخ طوسي و نجاشي از راويان موثق و مورد اعتماد شيعه بود. كتابهايي تأليف كرده است كه مي توان به «النوادر» و «قضايا اميرالمؤمنين (ع)اشاره كرد. شمار احاديث كه او نقل كرده، بالغ بر 6414 مورد است.(11)

ريان و امام رضا(ع)

ريان گذشته از منزلت روايي كه نزد عالمان شيعي داشت از سوي امامان معصوم(ع) نيز مورد تكريم قرار گرفته است. ريان خود مي گويد:

«بيرون منزل امام رضا (ع)در خراسان ايستاده بودم كه معمر با يكي از اصحاب و اطرافيان آن حضرت خواست وارد منزل آن حضرت شود. گفتم: حال كه نزد امام (ع)مي روي از مولايم بخواه تا يكي از لباسهايش و چند درهم از سكه هايي را كه نام مبارك ايشان بر آن ضرب شده است، به من اعطا فرمايد.

معمر گفت: وقتي وارد منزل امام (ع)شدم، پيش از آنكه من سخني بگويم، امام (ع)فرمود: اي معمر! آيا ريّان نمي خواهد تا ما او را از لباس خود پوشانده، از پولهايمان مقداري به او ببخشيم؟.

گفتم: سبحان الله! اين همان خواسته ريان است كه بيرون از منزل شما به من گفت.

امام (ع)تبسمي كرد و فرمود: همانا مؤمن به مقصود مي رسد، از او بخواه تا وارد شود.

رياّن خود ماجرا را ادامه مي دهد و مي گويد: وقتي وارد شدم، سلام گفتم، امام (ع)سلامم را پاسخ داد و يكي از لباسهايش را به من داد و به هنگام رفتن نيز سي درهم در دستم گذاشت.»(12)

ريان در روايت ديگري مي گويد: «هنگامي كه قصد سفر به عراق را داشتم، براي خداحافظي نزد امام رضا (ع)رفتم. در راه با خود گفتم: از امام تقاضا مي كنم تا يكي از لباسهايش را به من ببخشد تا از آن براي خود كفني تهيه كنم. مقداري پول نيز از ايشان مي گيرم تا براي دخترانم انگشتر بسازم.

اما زماني كه با امام (ع) وداع كردم از غم فراق گريستم و خواسته ام را بازگو نكردم. ولي امام (ع)با صداي رسا مرا

مخاطب ساخت و فرمود: اي ريان! آيا دوست نداري چند درهم به تو بدهم تا براي دخترانت انگشتري بسازي. گفتم: اي مولاي من، مي خواستم امّا غم فراق مانع از اظهار شد. آنگاه حضرت يك لباس و چند درهم به من داد.»(13)

ريان در دستگاه خلافت مأمون

نقل شده که او از سخنوران دستگاه خلافت مأمون و از نزديكان و خواص و صاحب سرّ وي بود (14) و مأمون و فضل بن سهل او را براي انجام كارهاي خود مأمور كردند در حديثي آمده است: «روزي مأمون به وي گفت: فردا به ميان مردم برو و از فضايل و مناقب اميرالمؤمنين علي (ع)سخن بگو. ريّان در ضمن سخنراني گفت: مأمون از پدرانش برايم اين چنين نقل كرد كه رسول خدا (ص)فرمود: هر كس كه من مولاي او هستم، علي (ع)مولاي اوست و فرمود: منزلت علي (ع)در نزد من جايگاه هارون نزد موسي است».(15)

با اين حال پيداست كه حضور ريان در دستگاه خلافت به خاطر تقيه بود؛ زيرا بني عباس علويان و شيعيان را مورد آزار قرار داده، اموال آنها را ضبط و برخي را از شهرهايشان آواره كرده بودند (اگر چه در دوران خلافت مأمون از طرف شيعيان و علويان شورش هايي پديد آمد و هيبت دستگاه خلافت از ميان رفت. اما هنوز شرايط به نفع شيعيان هموار نشده بود.)

از نشانه هاي ديگر اعتقاد راسخ و تفكر صحيح و ارادت خالصانه او به امامان معصوم(ع) و درك درست از امامت و ولايت، روايتي است كه مسعودي در كتاب اثبات الوصية آورده است. بر اساس اين خبر آن هنگام كه امام رضا (ع) به دست مأمون در سال 202هجري به شهادت رسيد، امام جواد (ع) هفت سال بيشتر نداشت، شيعيان بغداد و شهرهاي ديگر در سوگ آن حضرت مي گريستند. آن روز ريان بن صلت، صفوان بن يحيي، محمد بن حكيم عبدالرحمن بن حجاج و يونس بن عبدالرحمن و عده اي ديگر از بزرگان شيعه در خانه عبدالرحمن بن حجاج گرد آمده، به عزاداري پرداختند علاوه بر فقدان امام، اينكه چه كسي امامت و زعامت شيعه را به دست خواهد گرفت، شيعيان را در اندوه فرو برده بود. ناگاه يونس بن عبدالرحمان گفت: گريه را رها كنيد تا بفهميم عهده دار ولايت از اين پس كيست؟ و تا زماني كه اين كودك (امام جواد) بزرگ شود، براي حل مسائل و مشكلات به چه كسي بايد رجوع كنيم.

در اين هنگام ريان بن صلت كه از اين گفته به شدت ناراحت شده بود، از جاي برخاست و با يونس گلاويز شد و گفت تو تظاهر به ايمان مي كني و در دل نسبت به دين شك داري، اگر اين كودك حجت خدا در زمين باشد، حتي اگر يك روز از عمر او گذشته باشد، گويا صد سال دارد، سخن او سخن امام كامل و بالغ است و اگر اين چنين نباشد؛ حتي اگر هزار سال سن داشته باشد، همانند يكي از مردمان عادي است، سپس گفت: اين گونه مي بايست درباره امامان معصوم (ع) اعتقاد داشت.(16)

مقام فقهي

درباره جايگاه و مقام فقهي ريان، كشي روايتي را به نقل از علي بن محمد قتيبي در كتاب رجال خود آورده است كه دليلي آشكار به منزلت فقهي اوست. بر اساس اين حديث، ريان به مذمت كساني پرداخته است كه مدعي فقاهت بوده اند و آنها را تشويق به تحصيل علم و فهم مسايل و احكام دين كرده است.(17) گذشته از مضمون اين حديث، بايد گفت بيشتر رواياتي كه ريّان از امامان معصوم (ع) نقل كرده، در ابواب مختلف فقهي است كه نشان از توجه و عنايت خاص او به مسايل فقهي و فهم صحيح احكام شرعي دارد.

نمونه هايي از احاديث ریان

1 - از امام رضا (ع) شنيدم كه فرمود: خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد؛ مگر براي تحريم شراب و...(18)

2 - براي امام هادي (ع) نوشتم قطعه زميني دارم كه در آن به آسياباني مشغولم. هم چنين از راه فروش ماهي و چوب هايي كه از آن زمين به دست مي آورم، كسب مي كنم. آيا چيزي بر عهده من هست؟ امام (ع)در جواب فرمود: خمس آنها بر تو واجب است.(19)

3 - از يونس بن عبدالرحمن شنيدم كه امام معصوم (ع) فرمود: زمين از آنِ خداوند است و آن را روزيِ بندگانش قرار داده است، كسي كه سه سال پي در پي و بدون دليل زميني را معطل گذارد و از آن استفاده نكند، بايد زمين را از او گرفت و به ديگري واگذار كرد. هم چنين اگر كسي حق خود را تا ده سال مطالبه نكند، ديگر حقي در آن مال ندارد.(20)

فرزندان صالح

جاودانگي دين و علوم اهل بيت(ع) در گرو تلاشهاي مستمر راويان متفكر و انديشمند در طول تاريخ تشّيع بوده است. آنان كه زندگي خويش را در راه دستيابي به اين هدف بزرگ وقف كردند و فرزندان خود را به انجام اين فريضه رهنمون شدند.

رياّن قمي نيز به اين وظيفه بزرگ عمل كرد، او دو فرزند خود به نام هاي محمد و علي را به دانشگاه علم و انديشه علوي روانه ساخت و ديري نپاييد كه آنان به جرگه حافظان علوم اهل بيت (ع) و ناقلان حديث پيوستند.

آثار

از جمله آثاري كه به ريان نسبت داده اند، كتابي است كه نجاشي از آن نام برده است و در آن سخنان امام رضا (ع)درباره فرق بين آل و امة را جمع كرده است.(29) اثر ديگر وي مجموعه اي از روايت و احاديث است كه از امامان معصوم(ع) نقل كرده است. عمده اين روايتها درباره ولايتعهدي امام رضا (ع)(30)، حركت امام براي برگزاري مراسم نماز عيد(31)، زمان تولد امام رضا(ع)(32)، آداب جنگ (33) و مسايل گوناگون فقهي همچون نماز، روزه، زكاة، اجارات و... مي باشد،(34)و اين روايات در طول تاريخ تشيع مورد استفاده فقهاي شيعه قرار گرفته اند.

منبع: ستارگان حرم، ج 3، علي اكبر رضايي

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha