جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
کد خبر: 356719
۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۰
آیت الله سید عبدالله ضیایی

حوزه/ مرحوم آیت الله ضيايي از جمله شخصيت هاي برجسته و شاخصي بود كه با توجه به تحصيلات دانشگاهي و تسلط و احاطه بر مباني مسلك ها و شناخت عناصر منحرف و عقايد آنان، منزل خود را پايگاه پاسخ گويي به سؤالات علمي و شبهات گوناگون... قرار داده بود.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» زندگی نامه پربار آیت الله ضیایی را به پاس زحمات آن عالم فرزانه مرور می کند.

تولد و كودكي

آیت الله دکتر سيد عبدالله ضيايي از چهره هاي برجسته اي بود كه علاوه بر دروس حوزه، دروس عاليه دانشگاهي را آموخت و در حقيقت جامع علوم ديني و كلاسيك بود. معظم له در سال 1302 ش. در روستاي درياكنار شهرستان لنگرود از شهرهاي قديمي استان گيلان، در بيت سيادت و فضيلت پاي به عرصه وجود گذاشت.

پدر بزرگوار وي سید حسین، مردي متدين و شب زنده دار بود و به همان شيوه نياكان و اسلاف گرامي اش به كشاورزي (برنج كاري) و نوغان داري (پرورش كرم ابريشم) اشتغال داشت.

وي در سن پنج سالگي براي آموختن قرآن به مكتب رفت و چند سالي را در آنجا نزد معلمان طالقاني - كه از طالقان براي تعليم و تربيت اطفال بدان نواحي مي آمدند - قرآن و برخي از كتب متداول آن زمان را فرا گرفت.

آيت الله ضيايي پس از تحمل سختي هاي فراوان موفق به أخذ پايان نامه كلاس ششم ابتدايي از مدارس دولتي شد و آن گاه در سال 1323ش. عازم حوزه علميه قم گرديد.

ورود به حوزه قم

دكتر ضيايي درباره مسافرت خود به حوزه علميه قم مي نويسد: من به همراه عدّه اي كه عازم كربلا بودند با مختصر اثاثيه زندگي مجرّدي و مبلغ 350 تومان، كه شايد 70 تومان هم خودم داشتم، به طرف قم حركت كرديم. اما از رشت تا قم دو شب و يك روز طول كشيد تا وارد قم شديم.

فرداي آن روز وارد يكي از حجرات مدرسه فيضيه كه سه نفر از طلاب گيلان سكونت داشتند، شده و با آنها در آن حجره مشغول درس شديم. يكي از روزها بعضي از بزرگان علما از من ديدن كردند و پس از چند سؤال از صرف مير و امثله از ما چند نفر، خطاب به حاضرين كرده و گفتند: هر چه زودتر برايش لباس روحانيت تهيه كنيد تا در نرود!».

آيت الله ضيايي با نبوغ و هوش فوق العاده اش، ضمن آن كه توانست خيلي سريع مراحل تحصيلي و كتاب هاي رايج حوزوي را طي كند، سطوح پايين تر را نیز براي عده اي از طلاب تدريس مي نمود.

عزیمت به نجف اشرف

آن مرحوم در سال 1327ش. به قصد زيارت عتبات مقدس عراق و نيز ادامه تحصيل در حوزه نجف از قم به آن ديار عزيمت مي كند و مابقي سطوح عالیه را ظرف سه سال در آن مکان مقدس به اتمام مي رساند.

وی در خصوص این سفر می نویسد: سپس به اتفاق دو نفر از دوستان صميمي به طور قاچاق عازم زيارت كربلا شديم. ولي من تصميم داشتم در نجف بمانم و پس از توفيق زيارت عتبات مقدسه در نجف ماندم و در مدرسه حاج ميرزا خليل سِمَت مدرّسي «معالم» و «مُغني» يافتم و قصد توطّن كردم؛ اما روزگار، جرياني براي خانواده ام پيش آورد كه پدر و مادرم امر نمودند تا به وطن برگردم لذا اطاعت كرده و در قم اقامت گزيدم.

هجرتي ديگر

آيت الله دكتر ضيايي پس از اقامت در قم به درس خارج آيت الله العظمی بروجردي (ره) و نيز به درس فلسفه و حكمت حضرات: علامه طباطبايي و امام خميني (ره) حاضر و از اين بزرگواران بهره مند شد.

اقامت آيت الله ضيايي در قم چندان دوام نيافت و پس از چندي به ناچار به تهران رفته و در مدرسه علميه مروي تهران به تحصيل خود ادامه داد؛ وی در درس خارج «كفايه»، «رسائل» و «مكاسبِ» آيات عظام: حاج سيد احمد خوانساري، حاج عمادالدين غروي رشتي، آقا باقر آشتياني و آقا ميرزا هاشم آملي(ره) شركت جست.

ورود به دانشگاه

آیت الله ضيايي از جمله برجستگان ممتاز حوزوي بود كه به دانشگاه راه يافت و در ضمن تحصيل در دانشگاه جهت أخذ مدرك ليسانس در رشته معقول و منقول از مبارزه و مقابله علمي با عناصر غربزده و اساتيد منحرف دانشگاه غافل نبود.

وی با اين كه به راحتي مي توانست جذب مراكز دولتي شود و علي رغم طعنه ها و ملامت هاي مخالفان روحانيت در محيط دانشگاه، وارد اين مركز نشد و مصمم و استوار تلاش هاي علمي خود را در دانشگاه ادامه داد.

او فعاليت در دستگاه طاغوتي را جايز نمي دانست. اين در حالي بود كه وضع معيشت بر او بسيار سخت مي گذشت و دوستان و دشمنان هر كدام به طريقي او را مورد ملامت قرار مي دادند كه چرا با اين مدرك با ارزش، استخدام نمي شوي تا وضع زندگي و آينده ات سر و ساماني بيابد؟

روزي از آيت الله خوانساري پرسيدم كه طلبه اي چنين و چنان است و مي گويد؛ اگر در دستگاه دولتي قرار بگيرم ممكن است، داد مظلومي و يا جاي يك بهايي يا كمونيست را بگيرم، آيا جايز است؟. جواب دادند: «اين همه، وسوسه هاي شيطاني است و شيطان قوي است»؛ و قصه اي نقل كردند كه شيطان از طريق حمايت از دين، مرجعي را گول زد و ديگر راه جبران نداشت كه شرحش مفصل است. بعد افزودند: اگر روزگار خيلي سخت مي گذرد، چرخ دستي بگيريد و سيب زميني بفروشيد.

آیت الله ضيايي با همه سختي ها و گرفتاري هاي زندگي، لحظه اي از كسب علم و دانش غافل نماند. وی بعد از أخذ مدرك ليسانس به تحصيلات دانشگاهي ادامه داد تا موفق به أخذ دكترا در رشته علوم تربيتي از دانشگاه تهران شد. وي با ذکر خاطره اي می نویسد: در دوره دكترا نماینده كلاس بودم؛ آخر سال 1335ش. بود كه مرحوم «مشكاة» حُسن ظنّي به من داشت؛ در حضور جمعي از اساتيد از من خواست كه استخدام شوم؛ اما من اين كار را حرام مي دانستم؛ بالاخره استدلال آنها قوي بود و من جرأت نمي كردم، بگويم: حرام مي دانم. تا آنجا كه مستأصل شدم، گفتم استخاره مي كنم. قرآن را برداشته و استخاره كردم. از باب اعجاز قرآن اين آيه در اول صفحه قرآن آمد: «أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ».

آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏ كنند؟! ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را مسخر كرده(و با هم تعاون نمايند)؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع ‏آورى مى‏كنند بهتر است. (زخرف 32)

وقتي اين آيه را ديدند، كانّه علي رؤوسهم الطير!!. (پرنده بر سرهاشان نشسته).

آن مرحوم از سال 1335 تا 1341ش. به امامت جماعت نازي آباد تهران مشغول شد و از دوستان و همكاران نزديك آيت الله كاشاني در مبارزه عليه حكومت وقت بود.

اقامت در آستانه اشرفيه

آيت الله ضيايي بعد از أخذ مدرك دكترا و أخذ اجازات اجتهاد از آيات عظام آن عصر و به امر آنان، تهران را به قصد توطن در گيلان ترك كرد و در شهر آستانه اشرفيه اقامت نمود. وي به مدت 17 سال، يعني از سال 1341 تا 1357ش. به امر حضرت امام خميني (ره) مأمور به امامت جماعت مسجد جامع و مديريت حوزه علميه جلاليه آستانه اشرفيه گرديد.

چند نمونه از خدمات اجتماعي و فرهنگي آن مرحوم

1- بازسازي و احياي حوزه علميه جلاليه آستانه اشرفيه با تجهيزات كامل.

2- تربيت و پرورش صدها نفر طلبه كه بسياري از آنان در سِمت امامت جمعه و جماعت و مناصب دولتي و قضايي به نظام اسلامي خدمت مي كنند.

3- احياي مسجد جامع آستانه اشرفيه با گنبدي بسيار زيبا.

4- احداث بيمارستان در آستانه اشرفيه.

5- احداث و مرمت مساجد و حسينيه هاي فراوان در منطقه.

6- احداث پمپ بنزين.

7- احداث ساختمان هاي فراوان وقفي از قبيل حمام و... .

8- اعزام مبلغ به روستاهاي گيلان و مازندران يكي از روش هاي پسنديده و موفق وي در اين باب بود.

محبوبيت

در شهر آستانه اشرفيه دو عالم برجسته داراي محبوبيت زايد الوصفي هستند: مرحوم آيت الله شيخ حسين وحيد و مرحوم آیت الله ضيايي.

مرحوم وحيد اهل معنا و باطن و آیت الله ضيايي اهل مناعت طبع و با اخلاص بود. او به قدري در بين مردم محبوبيت داشت كه ساواك رابطه عاطفي بين او و مردم را به مقامات بالا گزارش داده بود.

موقعيت علمي

مرحوم آیت الله ضيايي از جمله شخصيت هاي برجسته و شاخصي بود كه با توجه به تحصيلات دانشگاهي و تسلط و احاطه بر مباني مسلك ها و شناخت عناصر منحرف و عقايد آنان، منزل خود را پايگاه پاسخ گويي به سؤالات علمي و شبهات گوناگون اساتيد دانشگاه ها، فرهنگيان، گروه هاي مختلف از قبيل توده اي ها، بهايي ها، كمونيست ها و جوانان مسلمان دانشجو و... قرار داده بود. او نقش به سزايي در روشن شدن اذهان مردم در برابر اين انحرافات داشته و كانون توجه و مراجعه روشنفكران بود.

وعظ و خطابه او باعث بيداري نسل جوان در برابر تهاجمات و خطرات فكري، فرهنگي، عقيدتي، علمي و... مي شد؛ در يك كلمه، گرچه او در شهر كوچك آستانه اشرفيه سكونت داشت، ولي در حقيقت مركز هدايت فكري و فرهنگي تمام گيلان و غرب مازندران به شمار مي رفت و در اين راستا با عده اي از واعظان و نويسندگان منطقه، همانند مرحوم آيت الله احسان بخش، آيت الله قرباني و...، همكاري داشت.

آتش زدن منزل مرحوم ضیایی به دست عوامل ساواک

وی مبارزه را از هنگام ورود به دانشگاه آغاز كرد و با مباحث و مناظرات علمي با چهره هاي منحرف و وابسته به رژيم طاغوتي و استخدام نشدن در دوائر دولتي – به واسطۀ مشروع ندانستن حكومت طاغوت - در عرصه هاي مختلف به مصاف طاغوت و انديشه هاي منحرف رفت.

زماني كه به آستانه اشرفيه بازگشت، باز هم از مبارزه باز نايستاد و در منابر و سخنراني ها در مناسبت هاي مختلف به شدت از رژيم طاغوتي انتقاد مي كرد؛ به گونه ای كه يك سال قبل از انقلاب ممنوع المنبر شد و چند ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، منزل او به دست عوامل مزدور ساواك به آتش كشيده شد كه بر اثر آن، بسياري از نوشته ها، كتب و تقريرات درسي مربوط به حوزه و دانشگاهش از بين رفت.

دبیری شورای مدیریت حوزه علمیه قم

آیت الله ضیایی بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان يكي از خبرگان استان گيلان به منظور تدوين قانون اساسي انتخاب گرديد و سپس به طور موقت به تهران رفته، پس از چندي هم در قم مقيم شد. وی علاوه بر تدريس در حوزه در شوراي مديريت حوزه علميه قم در سمت دبيری شورا هم انجام وظيفه مي كرد؛ به همت وی و جمعي از بزرگان حوزه علميه و مدرسين عالي مقام، نخستين برنامه جهت ساماندهي و قانون مندي دروس و امور مربوط به طلاب تدوين شد.

حالات معنوي

آیت الله ضيايي هر قدر كه براي فراگيري علم و دانش تلاش مي كرد، به همان اندازه نيز متخلّق به آداب و اخلاق نبوي و سيره عملي معصومين(ع) بود. او علم، تعهد و معنويت را با هم آميخته بود.

رحلت

سرانجام آيت الله سيد عبدالله ضيايي، كه به امراض معده و سرطان مبتلا شده بود و پس از معالجات ممتد در ايران و خارج از کشور در شب شام غريبان حضرت ابي عبدالله(ع) در بيست و سوم مرداد 1368ش. دار فاني را وداع و به عالم بقا شتافت.

فرزندان آيت الله ضيايي نقل كردند: در شب وفات، حالت بيهوشي به آن مرحوم دست داد؛ به طوري ما خيال كرديم وی از دنيا رفته است. لذا شروع به گريه و زاري كرديم؛ ولي پس از چندي، ايشان به هوش آمده و گفتند: چرا مرا برگردانديد؟. آن گاه گفتند: من نماز نخوانده ام. سپس با همان حالت ضعف و ناراحتي تيمّم نمودند؛ نماز به جا آوردند و با خنده گفتند: گلاب بپاشيد، مگر نمي بينيد؟!؛ چندين بار اين جمله را تكرار كردند. ما نيز اين كار را انجام داديم. در اين هنگام نيم قامت برخاستند و در حالي كه مي خنديدند و كلماتي زير لب زمزمه مي كردند، چشم از جهان فرو بستند.

منبع: کتاب «ستارگان حرم»، محمّدتقي ادهم نژاد

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha