جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
حجت الاسلام والمسلمین محسن حیدری - خوزستان

حوزه/ علامه محمد تقی شوشتری در تکریم آیت الله خزعلی گفت: من افتخار می کنم که شما به دیدارم آمدید و از شما خواهشی دارم و آن اینکه نام خود را بر قرآنی که بسیار با آن مانوسم و وصیت کرده ام درون قبرم بگذارند، به یادگار برای من بنویسید.

حجت الاسلام و المسلمین محسن حیدری، عضو خبرگان رهبری، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در اهواز، به بیان خاطراتی از آیت الله خزعلی پرداخت که مشروح آن در ذیل خواهد آمد.

آیت الله خزعلی از شخصیت های اصلی در ایجاد جریان انقلابی در مردم خوزستان بودند و می توان گفت شناخت مردم خوزستان از امام خمینی(ره) به واسطه حضور این روحانی والامقام در استان خوزستان رشد و گسترش یافت.

وظیفه شرعی، مقدم بر همه چیز

یکی از خاطراتی که از ایشان به خاطر دارم این است که فرمودند:«در زمان مرحوم آیت الله بروجردی به یکی از شهرهای جنوب ایران(اهواز و یا آبادان) جهت سخنرانی رفتم ، به دلیل ایراد سخنرانی شدید اللحن علیه رژیم ستم شاهی، دستگیر شده و به زندان فرستاده شدم و پرونده ام به سمتی می رفت که مرا اعدام کنند؛ هنگامی که خبر دستگیری من به آیت الله بروجردی رسید، ایشان زمینه های لازم جهت رهاییم از زندان را فراهم نمود.

پس از آزادی ابتدا به قم و به منزل آیت الله بروجردی رفتم، ایشان به استقبال من بیرون آمده و مرا در آغوش گرفته و گفتند:«از وقتی شما به زندان رفتی از ناراحتی تب کرده ام و الان با دیدن شما ناراحتی و کسالتم برطرف شد» من که از شدت توجه ایشان متاثر شده بودم عذرخواهی کرده و گفتم آقا ببخشید اگر موجبات ناراحتی شما را فراهم کردم اما ایشان تاکید کردند:«به هیچ وجه این حرف را نزن، شما وظیفه شرعی خود را در روشنگری انجام دادید و من نیز وظیفه شرعی خود را در قبال شما به عمل آوردم».


 

نام خود را به یادگار بنویسید تا مونس قبرم باشد

سال 69 در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد از محضر آیت الله خزعلی به عنوان استاد بهره می بردیم، ایشان تعریف کردند: به مناسبت ارتحال امام خمینی(ره) برای سخنرانی راهی اهواز شدند؛ اهالی شوشتر وقتی از حضور ایشان اطلاع می یابند با اصرار از ایشان درخواست حضور در شهر شوشتر می کنند.

آیت الله خزعلی ادامه داد: من در مقابل درخواست آنها، گرفتن وقت ملاقاتی از علامه محمد تقی شوشتری را شرط پذیرش درخواست آن ها قرار دادم.

هنگام مستقر شدن به شوشتر متوجه شدم، علامه به دلیل کسالت، ملاقات را نپذیرفته اند؛ من نیز از سخنرانی امتناع کردم و شرط خود را به حضار یادآوری نموده و آنها نیز به محضر حاج شیخ محمد تقی شوشتری رفتند و از پذیرفتن دیدار با ایشان خبر آوردند.

در ملاقات، ایشان را  بسیار رنجور و ناخوش احوال دیدم به گونه ای که مرا نمی شناختند، پس از خداحافظی از محضر ایشان، اطرافیان مرا به علامه معرفی کردند و گفتند«ایشان آیت الله خزعلی حافظ قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است»، علامه به محض شنیدن این حرف از جای خود برخاست و به دنبال من آمد و در حالی که با دو دست مرا به سوی خود فرا می خواند، در آغوشم گرفت  و گفت«من افتخار می کنم که شما به دیدارم آمدید و از شما خواهشی دارم و آن اینکه نام خود را بر قرآنی که بسیار با آن مانوسم و وصیت کرده ام درون قبرم بگذارند، به یادگار برای من بنویسید»؛ من به شدت تحت تاثیر این بزرگواری علامه قرار گرفتم و تواضع بسیار زیاد ایشان را نسبت به قرآن و حافظ آن به چشم دیدم.

در راه انقلاب هرگز دچار تزلزل نشد

نسبت به امام و انقلاب ارادت ویژه ی داشتند، هنگامی که پسر بزرگشان در وقایع انقلاب به شهادت رسید، در تشییع جنازه به محض آنکه چشمشان به تابوت خورد دستهایشان را بلند کرده و گفتند:«خدایا تو را شکر می کنم که توفیق دادی یک قربانی در راه تو فدا کنم»؛ در جریان فتنه نیز آن هنگام که یکی از پسرانش دچار انحراف شد، با قاطعیت از او اعلام برائت کرد.

حوادث و رخداد های گوناگون نه تنها مانع ایشان از حرکت در مسیر انقلاب نشد بلکه بدون هیچگونه تزلزل و با استحکام بیشتر در مسیر انقلاب قدم برداشتند و این درس بزرگیست برای کسانی که افراد منتسب به آنها دچار فساد می شوند.

تحقق رویای شهادت با زیارت

حضرت آیت الله خزعلی بیان کردند:«چند سال قبل ازسقوط صدام، در اوایل ماه محرم سه شب متوالی خواب دیدم در روز عاشورا در کربلا هستم؛ یقین پیدا کردم که به شهادت رسیده و یا با شهدا محشور خواهم شد؛ از این رو وصیت نامه خود را نوشته و ضمن طلب حلالیت از آشنایان، برای شهادت خویش آماده شدم.

روز هفتم محرم الحرام، دکتر ولایتی طی تماس تلفنی به بنده اعلام کردند:« طی توافق به دست آمده در مذاکره باصدام، کاروانی زیارتی در ایام محرم به عتبات عالیت مشرف خواهد شد و از آنجا که شما پدر شهید هستید به اجماع رسیدیم که اولین زائر ایرانی باشید».

بعد از شنیدن این مطلب بیان کردم:«اگر بناست صورت نحس صدام را ببینم به کربلا نمی روم»؛ هماهنگی های لازم انجام شد و بدون ملاقات با صدام در روز عاشورا وارد صحن حضرت ابی عبدالله شدم و آن خوابی که به شهادت تعبیر کرده بودم در حقیقت جامه زیارت به تنم پوشاند.

اهتمام به تربیت و تشویق شاگردان

از دیگر ویژگی های بارز آیت الله خزعلی تقدیر و بزرگداشت از شاگردان خویش بود؛ ایشان مرا به دلیل نوشتن چند کتاب در زمینه امامت و غدیر مورد تشویق قرار دادند و فرمودند«حتما برای تقدیر از شما باید به اهواز بیایم»؛ این اهتمام ایشان به شاگرد پروری سبب شد در حالی که بر روی ویلچر بودند در مراسمی جهت تقدیر از نوشته شدن این کتاب ها در حسینیه ثارالله اهواز حضور یابند.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha