پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
شیخ الازهر

حوزه/ کنفرانس چچن با تمام اهمیتی که داشت، سرآغاز راه است و عربستان چه در برکناری شیخ الازهر موفق بشود و چه شکست بخورد، باید بداند که طرف حساب او در این درگیری ملت ها هستند نه اشخاص و اتفاقاتی که در آینده رقم خواهد خورد بر انزوای دینی و سیاسی عربستان خواهد افزود.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به نقل از پایگاه عراقی المسلة، چندی پیش کنفرانس گروزنی برگزار شد که در آن 200 عالم دینی مسلمان از جمله شیخ الازهر جمع شدند و سلفی ها و وهابی ها را خارج از دایره اهل سنت توصیف کردند. این کنفرانس در واقع آغاز درگیری میان عربستان و الازهر نیست، بلکه این درگیری میان وهابیت تندرو و الازهر معتدل، بیش از نیم قرن است که وجود دارد.

پس از ظهور و بروز جریان های تکفیری با حمایت عربستان، الازهر علیه این گروه ها و فعالیت های آنها موضع گیری کرد؛ چراکه خود مصر نیز با تروریسم دست به گریبان بود و گروه های تروریستی التوحید و الجهاد به رهبری الظواهری در این کشور شکل گرفت که بعدها به گروه القاعده ملحق شدند و انفجارهایی را در مصر رقم زدند و برای ترور برخی علما نیز اقدام کردند.

در این میان کنفرانس اهل سنت و جماعت ضربه سختی بر پیکر وهابیت بود؛ چراکه برگزار کنندگان این کنفرانس حتی از وهابی ها و علمای عربستان برای مشارکت در آن دعوت نکردند و این امری بود که تمام جهان آن را به منزله انزوا و تنها ماندن نظام افراطی و تندروی عربستان تفسیر کردند.

اما به نظر می رسد که عربستان همچنان عبرت نگرفته و قصد ندارد خود را اصلاح کند، بلکه به لجبازی دینی و سیاسی خود ادامه داد و تلاش کرد از اعتبار این کنفرانس بکاهد و اهداف آن را زیر سؤال ببرد و در این راستا به دشنام و ناسزاگویی به علمای شرکت کننده در کنفرانس چچن روی آورد و همه آنها را خارج از اسلام دانست گویی اسلام ملک شخصی سعودی ها است!

یکی از اقدامات مورد نظر عربستان پس از کنفرانس چچن، فشار آوردن به السیسی رییس جمهور مصر برای برکناری شیخ الازهر است؛ چرا که احمد الطیب شیخ الازهر شخصیتی معتدل و اهل گفتگو است که برای وحدت مسلمانان تلاش می کند و این امری است که عربستان به دو دلیل زیر با آن مخالف است:

اول: عربستان کشوری است که از ایجاد فتنه میان مذاهب اسلامی بهره می برد و برای برهم زدن رابطه میان کشورهای اسلامی برنامه ریزی کرده و کشوری است که افراط گری دینی، اساس آن را تشکیل می دهد و تمام مخالفان خود را خارج از اسلام می داند.

دوم: نزدیک شدن الازهر و مسلمانان به معنای انزوای عربستان در محیطی است که در آن فعالیت می کند و در این محیط به ترویج نفرت و خشونت مشغول است و اکنون عربستان به کشوری بی تاثیر در منطقه تبدیل شده که از جایگاه اسلامی خود برای خدمت به غرب استفاده می کند.

نکته جالب توجه این است که این بار عربستان باعث اتحاد کشورهای اسلامی و مسلمانان شد، اما این اتحاد نه برای عربستان که علیه او شکل گرفت و تمام کشورهای اسلامی به این نتیجه رسیدند که عربستان حامی تروریسم است نه حامی اسلام و کشوری است که بیشترین ضربه را به مسلمانان وارد ساخته است.

عربستان حتی در حل مشکلات خود نیز افراطی عمل کرد و فقط در طول یک هفته حملات خود علیه شیخ الازهر و آیت الله خامنه ای را افزایش داد بدون اینکه متوجه تاثیر این موضع گیری ها در جهان اسلام باشد به ویژه اینکه دو کشور ایران و مصر اهمیت ویژه ای در میان کشورهای اسلامی دارند.

بدین ترتیب عربستان همه چیز را باخته و گرچه هنوز از حمایت غربی ها برای جنگ افروزی برخوردار است، اما جایگاه خود را در جهان اسلام از دست داده و کشورهای اسلامی به این نتیجه رسیده اند که اسلام در صورتی نجات پیدا می کند که خود را از دست مؤسسات افراطی و گمراه کننده و انحرافی برهاند.

کنفرانس چچن با تمام اهمیتی که داشت، سرآغاز راه است و عربستان چه در برکناری شیخ الازهر موفق بشود و چه شکست بخورد، باید بداند که طرف حساب او در این درگیری ملت ها هستند نه اشخاص و اتفاقاتی که در آینده رقم خواهد خورد بر انزوای دینی و سیاسی عربستان خواهد افزود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha