پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
آیت الله میرزا مهدی اصفهانی خراسانی

حوزه/ وقتی به او گفتند: منزل شما کوچک است و عائله شما زیاد، خوب است منزلی برای شما تهیه شود، مریدان شما دوست دارند منزلی برای شما تهیه کنند. در جواب گفت: همین منزل استیجاری برای من کافی است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله میرزا مهدی اصفهانی خراسانی در اوایل سال ۱۳۰۳ ق، در اصفهان به دنیا آمد. پدرش میرزا اسماعیل اصفهانی از نیکان اصفهان بود. وی در ۹ سالگی سایه پرمهر پدر را از دست داد، ولی همچنان به تحصیل علم ادامه داد و مقدمات، ادبیات، فقه و اصول را در حوزه علمیه اصفهان آموخت و در ۱۲ سالگی برای ادامه تحصیل عازم نجف اشرف شد. وی بنا به سفارش آیت الله حاج آقا رحیم ارباب نزد آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر (م ۱۳۳۸ ق) زانوی شاگردی به زمین زد.

* میرزا در محضر عالمی پارسا

آن فقیه پارسا علاوه بر تحصیل علوم متعارف حوزه، مبانی سیر و سلوک را فراگرفت. وی علوم اصول را نزد میرزای نائینی و فقه را نزد سید محمدکاظم یزدی آموخت. او پس از آشنایی با مبانی سیر و سلوک، راه ‌های سیر و سلوک را از محضر سید احمد کربلایی (م ۱۳۳۲ ق)، شیخ محمد بهاری همدانی، سید علی قاضی و سید جمال الدین گلپایگانی بهره‌ مند شد.

میرزا مهدی پس از تکمیل دروس متعارف حوزوی، همراه آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و چند نفر دیگر که جمعاً بیش از هفت نفر نبودند، در اولین دوره درس خارج اصول میرزای نائینی شرکت می ‌کنند.

در این درس، دیدگاه های اصولی و فقهی شیخ انصاری نقد می ‌شود. این درس که گاهی سه ساعت طول می ‌کشید، نزدیک به ۵ سال ادامه یافت. میرزای اصفهانی در آن ایام به موازات تلاش های علمی، به بُعد عملی و اخلاقی خود نیز ادامه می ‌دهد و درجات سیر و سلوک را نزد استادانی مانند: آقا سید احمد کربلایی به خوبی می ‌گذراند.

* دست از طلب ندارم تا کام دل برآید

کم کم پژوهش در «فلسفه»، وی را به سوی «عرفان» کشانده و در باب عرفان هم به بالاترین مرحله آن دست یافت. اما با همه این ها، دلش آرام نگرفت و اضطراب درونی ‌اش روز به روز بیشتر می ‌شد؛ زیرا می‌ دید که مفاهیم و مصطلحات فلسفی و عرفانی (مثل وحدت وجود، چگونگی علم و اراده، خلق از عدم محض، حدوث زمانی عالم، خلقت ارواح قبل از ابدان، معادکامل جسمانی عنصری، حقیقت خلود، حقیقت نفس، بداء و سعادت و شقاوت) با محکمات اسلامی و مبانی قرآنی و معارف معصومین علیهم السلام ـ چنان که علامه طباطبایی در «تفسیر المیزان» جلد ۵، صفحه ۳۰۵ و ۳۰۶، تصریح کرده ‌اند ـ تطابق تامّ ندارد.

نگرانی روحی، او را به وادی دیگری می ‌کشاند؛ راه مسجد سهله را پیش می‌ گیرد و اشک ‌های خود را بر ریگ ‌های مسجد سهله گسیل می ‌دارد. او با زمزمه «دست از طلب ندارم تا کام دل برآید»، به حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) توسل کامل می‌ جوید و سرانجام کام دل برمی ‌آید و دیدار معشوق نصیبش می ‌شود.

با ارائه لوحی روشن به این عبارت: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا[۲] و قد اقامنی الله و انا الحجه بن الحسن»[۳]، تشویق و نگرانی از او زدوده می ‌شود، و به او القاء می ‌شود که حقیقت معرفت را از کجا و چگونه باید طلب کرد. او به سختی معتقد می ‌شود که علمی که به برکت قرآن کریم، در شب قدر نازل گشته، همان حقیقت «علم مصبوب»[۴] است که باید آن را برتر از آن دانست که در سطح انطباق با تأویل علوم بشری قرار گیرد.

این علم، علمی الهی و بی ‌نیاز از همه چیز و همه جا و همه کس است؛ و میزان شناختی مستقل و جامع و برتر و بالاتر از همه میزان ‌ها و دستگاه های شناختی می باشد که در تاریخ بشر عرضه گشته است.

* اقامت در مشهد مقدس

میرزا مهدی اصفهانی در سال ۱۳۴۰ق به ایران برمی‌ گردد و در مشهد اقامت می‌ کند. وی از سال ۱۳۴۰ق تا سال ۱۳۶۵ق به تدریس تحقیقی خارج اصول، نشر معارف، تربیت نفوس و عقول، و دادن دید اجتهادی در مسائل عقلی و معارفی و تشجیع بر اظهارنظر و داشتن درک استقلالی و انتقادی از فلسفه و عرفان پرداخت.

بیشتر شاگردان وی از بزرگان حوزه علمیه خراسان بودند که سال ‌ها در درس آقا بزرگ حکیم شهیدی،[۵] حاجی فاضل خراسانی، شیخ اسدالله عارف یزدی و دیگر استادان فلسفه و عرفان شرکت کرده بودند.

* اجازه اجتهاد میرزا مهدی اصفهانی از میرزای نائینی و تأیید سه مرجع تقلید

میرزای نائینی اجازه‌ ای بسیار تجلیل آمیز برای میرزا مهدی اصفهانی می نویسد. در این اجازه درباره میرزای اصفهانی که ۳۵ سال بیش نداشت، نوشت: «…العلم العلّام، والمهذّب الهمام، ذوالقریحه القویمه، والسّلیقه المستقیمه، والنّظر الصّائب والفکر الثّاقب، عماد العلماء و صفوه الفقهاء، والورع التّقی والعدل الزّکی… فلیحمدالله ـ سبحانه و تعالی ـ علی ما أولاه من جوده الذّهن و حسن النّظر».

در حاشیه این اجازه نامه، سه تن از مراجع تقلید تشیع مراتب مندرج در آن و مقامات بلند علمی و تحقیقی میرزای اصفهانی را تأیید کرده و ستوده ‌اند. این سه تن عبارتند از:

«آقا ضیاءالدین عراقی»، «سید ابوالحسن اصفهانی» و «حاج شیخ عبدالکریم یزدی».

* شاگردان

«سید حسین حائری کرمانشاهی»، «سید صدرالدین صدر»، «شیخ مجتبی قزوینی خراسانی»، «شیخ هاشم قزوینی»، «میرزا علی اکبر نوقانی»، «شیخ حسین وحید خراسانی»، «شیخ غلامحسین محامی بادکوبه‌ای»، «شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی»، «شیخ محمدحسن بروجردی»، «شیخ هادی روحانی مازندرانی»، «شیخ زین العابدین غیاثی تنکابنی»، «سید علی شاهرودی»، «شیخ علی محدث خراسانی»، «شیخ علی نمازی شاهرودی»، «سید محمدباقر نجفی»، «استاد محمدتقی شریعتی مزینانی»، «میرزا جواد آقا تهرانی»، «شیخ عبدالله واعظ یزدی»، «شیخ محمدرضا محقق تهرانی»، «شیخ محمدباقر محسنی ملایری»، «شیخ محمود حلبی خراسانی»، «شیخ حسنعلی مروارید»، «شیخ محمدباقر ملکی میانه ‌ای»، «شیخ عبدالنبی کجوری»، «شیخ علی اکبر صدرزاده دامغانی»، «سید علیرضا قدوسی»، «شیخ اسماعیل معتمد خراسانی».

* آثار

«مجموعه تقریرات»، «معراج القرب»، «وجه اعجاز قرآن»، «معارف القرآن»، «ابواب الهدی»، «مصباح الهدی»، «المواهب السّنّیه فی بیان المعاریض والتوریه فی کلمات الأئمه علیهم السلام لاستنباط الاحکام الشرعیّه»، «ابطال معارف الیونان»، «کتاب القضاء والقدر»، «رسالۀ فی الکُر»، «معرفۀ العوالم».

* منزلی که خریداری نشد!

اخلاق نیک میرزا مهدی اصفهانی همگان را به خود جذب می ‌نمود. او انسانی زاهد، وارسته و بسیار مهربان بود. وی احترام زیادی به سادات می‌ گذاشت و به کودکان سادات محبت می ‌نمود و از آن ها درخواست شفاعت می ‌کرد. وی زاهدانه زیست و تا آخر عمر منزل ملکی نداشت. وقتی به او گفتند: منزل شما کوچک است و عائله شما زیاد، خوب است منزلی برای شما تهیه شود، مریدان شما دوست دارند منزلی برای شما تهیه کنند. در جواب گفت: همین منزل استیجاری برای من کافی است. اصرار می ‌کنند که منزلی هست، بیایید و ببینید. می ‌روند و منزل را می ‌بینند و می‌ گوید: دو روز دیگر صبر کنید، جواب خواهم داد. بعد از دو روز، میرزا رحلت می ‌کند و خرید منزل هم منتفی می ‌شود.

او هیچ گونه علاقه دنیوی و مادی نداشت. وی به فکر شاگردان خود بود و از آن ها دلجویی می‌ کرد.

* رحلت

سرانجام میرزا مهدی اصفهانی (خراسانی) پس از عمری عبادت و طلب علم و کوشش ‌های بسیار برای ترویج مکتب قرآنی خالص، در پرتو شمیم جان پرور ولایت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) مهیای سفر آخرت می ‌شود. وی یک هفته پیش از رحلت، وصیت می ‌کند و امانت‌ ها را به صاحبانش برمی ‌گرداند.

او روز پنجشنبه، پیش از رفتن به حمام مقبره که نزدیک منزل وی بود، با تمامی اهل منزل خداحافظی می ‌کند و از آنان حلالیت می ‌طلبد. سپس به حمام می ‌رود و بدن را شستشو می ‌دهد و در هنگام خروج در محل رختکن حمام سکته می ‌کند و در اواخر ذی الحجه سال ۱۳۶۵ق از این جهان به سرای جاوید می ‌شتابد.

پیکر پاک او را تا بامداد جمعه نگاه داشتند و در روز جمعه با تشییعی عظیم به صحن مطهر حضرت امام رضا علیه السلام آوردند و پس از ادای مراسم در دارالضیافه به خاک سپردند.

پاورقی:

(1)- میرزا مهدی اصفهانی می ‌توانست روح خود و دیگران را از بدن خارج سازد. علامه محمدرضا حکیمی به نقل از آمیرزا علی اکبر معلم دامغانی فرمود: میرزای اصفهانی سفری به دامغان آمد و چند روزی در منزل ما بود. روزی صحبت از خلع بدن شد، درخواست کردیم نمونه ‌ای را به ما ارائه دهد. برادرم در مجلس حاضر بود. قرار شد وی را خلع بدن کند و چنین کرد، و به حالت مرده درآمد. بعد روحش را برگرداند. پرسیدم: چگونه بود؟ گفت: خودم را روی رف می ‌دیدم و بدنم را افتاده کف اطاق. من خواستم تقاضا کنم مرا هم خلع بدن کند که مهمانانی رسیدند و نشد.

(2)- این مضمون در روایات بسیاری نیز رسیده است.

(3)- ابواب الهدی، ص ۴۶، سید محمدباقر نجفی یزدی، (متوفا: ۱۳۶۶ ش)، نگاه حوزه، شماره ۵۲ و ۵۱، ص ۱۲۲٫

(4)- اشاره است به جمله‌ ای معروف از زیارت «آل یس» و مقصود از آن علمی است که از ناحیه معصوم علیه السلام به فردی عنایت می ‌شود.

(5)-  محمدتقی میرزا عسکری معروف به آقا بزرگ حکیم از شاگردان میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا هاشم گیلانی اشکوری و حکیم کرمانشاهی بود. وی استاد فلسفه حوزه علمیه مشهد مقدس بود. حاج شیخ مجتبی قزوینی (۱۳۱۸ ـ ۱۳۸۶ ه.ق) و شیخ غلامحسین محامی بادکوبه ‌ای (متوفا: ۱۳۳۳ ه.ق) که از عالمان مکتب تفکیک بودند، سال ‌ها در درس او شرکت کردند و با آمدن میرزای اصفهانی به مشهد، به مکتب وی پیوستند.

با تلخیص و ویراست از کتاب گلشن ابرار، ج ۳.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • علیرضا IR ۰۱:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۵
    0 1
    بنام الله. حقیر فقیر بدترین این برداشت را ازخلقت دارد که خلقت افاضه فیض الهیست و عقل و دل در نهایت در مقام اتحاد درانسان کامل قرارمیگیرند تمایز و تفکیک به شکل پایه واز اساس ودرنهایت رد کردن هردو نشان از مالیخولیای فکری و مشکلات شدید ادارکی دارد و نه کرامات و مقامات .نسبت دادن مطالب به معصومین و جعل و یاوه پردازی ازسر جهالت ویا خدای ناکرده عناد فراوان است.بدون عقل حتی دل هم قابل بررسی نیست و درنهایت تمام ما دچار اوهام هستیم و ادراکات به اصطلاح قلبی و حتی عرفانی هم در نهایت کامل نیستند چون تنها حقیقت مطلق بی کم و کیف الله است که او به حقیقت خود قابل ادراک و توصیف نیست .حقیر محتاجتربن به هدایت هستم