چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
کد خبر: 414359
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۸
جایگاه وحی در فلسفه سیاسی

حوزه/ تازه ترین اثر گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با عنوان جایگاه وحی در فلسفه سیاسی به قلم حجت الاسلام احمدرضا یزدانی مقدم انتشار یافت.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در این اثر جایگاه وحی در فلسفه سیاسی از منظر برجسته ترین فیلسوفان مسلمان بررسی شده است  و در فلسفه سیاسی؛ نظریه های گوناگونی در باره وحی وجود دارد و حتی گاه یک اندیشمند چند نظریه در این باره دارد. نظریه های وحی در فلسفه سیاسی با مباحث مربوط به جهان، انسان، اجتماع، سیاست، حکومت و قانون در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته و بر آنها تأثیر گذارده است. 

وحی در لغت به معنای اشاره سریع و در اصطلاح به معنای ادراک و دریافت از غیب است. فلسفه سیاسی از آغاز به موضوع وحی توجه داشته و بنا بر نظر رایج در مطالعات فلسفه سیاسی اسلامی، بنای فلسفه سیاسی اسلامی بر تبیین وحی و نسبت آن با سیاست و حکومت است.

فارابی چند نظریه درباره وحی ارائه می کند. بر پایه برخی از این نظریه ها؛ وحی تنها بخشی از فلسفه سیاسی، آنهم بخش عملیاتی و بیرونی آن را پوشش می دهد. بر پایه برخی دیگر از نظریه ها؛ وحی همان کار ویژه فلسفه سیاسی را بر عهده دارد. بر پایه گروه سوم از نظریه ها؛ وحی از ما قبل فلسفه سیاسی تا ما بعد آن را در بر می گیرد.

ابن سینا مناسبات عمیقی میان وحی و شریعت از یک سو و فلسفه از سوی دیگر ترسیم می کند به طوری که فلسفه با راهنمایی و تأیید وحی و شریعت بوده و، به نوبه خود، وحی و شریعت را تحلیل  کرده و مراد و مقصود آن را درمی یابد. با تحلیل جدیدی که ابن سینا از حکمت عملی و حکمت مدنی ارائه می کند؛ شریعت، به مثابه فرآورده وحی، در جایگاه بخشی از فلسفه سیاسی قرار می گیرد بلکه قسیم فلسفه سیاسی به شمار می آید. نصیرالدین طوسی، بر پایه تفسیر متأخر ابن سینا از فلسفه و فلسفه سیاسی، شریعت به مثابه فرآورده وحی را قسیم فلسفه سیاسی قرار می دهد.

سهروردی، در میان گونه های فلسفه سیاسی؛ فلسفه سیاسی بحثی و ذوقی را در مرتبه نخست قرار می‌دهد. با توجه به ذوق مورد نظر سهروردی که از همان ماهیت وحی و الهام برخوردار است؛ جایگاه وحی در فلسفه سیاسی از نظر سهروردی و روابط میان وحی و فلسفه سیاسی از نظر وی معلوم می‌شود.

صدرالمتألهین در آغاز به مانند فارابی میان وحی و نبوت و فلسفه سیاسی و حکمت عملی و ریاست فاضله را جمع می‌کند اما به تدریج مانند ابن سینا و نصیرالدین طوسی به سوی تفکیک این دو حرکت می‌کند. این تفکیک چه در اندیشه ابن سینا و نصیرالدین طوسی و یا صدرالمتألهین یک تفکیک نهایی نبوده و همچنان میان وحی و نبوت از یک سو و فلسفه و فلسفه سیاسی از سوی دیگر ارتباطات عمیق و جدّی و متقابل وجود دارد.

313/22

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha