جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
کد خبر: 441358
۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۴
حجت الاسلام زین العابدین گلایری

حوزه/ بررسی تحولات تاریخ صدر اسلام حقایق پنهان زیادی را آشکار می‌کند که در لابه‌لای آن حقایق به‌خوبی می‌توان در خصوص بازیگران تاریخ‌ساز اسلام قضاوت کرد. یکی از مهم‌ترین اتفاقات پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) غصب سرزمین فدک از حضرت زهرا(س) است که در این خصوص کتاب‌های فراوانی از شیعه و سنی نگاشته شد ...

خبرگزاری «حوزه» - سمنان/ بررسی تحولات تاریخ صدر اسلام حقایق پنهان زیادی را آشکار می‌کند که در لابه‌لای آن حقایق به‌خوبی می‌توان در خصوص بازیگران تاریخ‌ساز اسلام قضاوت کرد. یکی از مهم‌ترین اتفاقات پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) غصب سرزمین فدک از حضرت زهرا(س) است که در این خصوص کتاب‌های فراوانی از شیعه و سنی نگاشته شد که هریک بخشی از ابعاد گسترده این حرکت سیاسی را بیان و بررسی می‌کند مانند کتاب‌های السقیفه والفدک ابوبکر جوهری و کتاب السقیفه محمدرضا مظفر از جمله­ این کتاب‌هاست، اما نوشتار پیش رو برآن است ضمن بیان حوادثی که در غصب فدک دخیل بود این موضوع را از سه بعد مورد بررسی قرار دهد:

الف: تاریخچه فدک

ب: چگونگی و چرایی هدیه آن به حضرت زهرا (س)

ج: چگونگی و چرایی غصب فدک پس از رحلت رسول خدا (ص)

 

الف: تاریخچه فدک

برای بررسی تاریخچه فدک لازم است که کمی به عقب‌تر سفرکرده و هجرت پیامبر اسلام(ص) به مدینه را مورد واکاوی قرار دهیم. پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه آن‌گونه نبود که از همه مشکلات رهایی یابد بلکه مسائل و مشکلات جدیدی پیش روی ایشان خودنمایی می‌کرد که از جمله آن‌ها را می‌توان در نمونه‌ای زیر بیان کرد:

۱-قریش: مشرکان قریش همچنان بر عدالت خود لجاجت داشتند، از این رو بیشترین جنگ پیامبر(ص) با قریش شکل گرفت مانند جنگ بدر در سال دوم هجری، جنگ احد در سال سوم هجری، جنگ احزاب در سال چهارم هجری، جنگ حنین در سال ششم هجری، که بیانگر ادامه عداوت آن‌ها با رسول خداست.

۲- منافقین: عبدالله بن ابی یکی از بزرگان قبیله خزرج بود آنقدر که در سر داعیه­ رهبری این قبیله بزرگ مدنی را داشت، اما با آمدن رسول خدا به آن شهر واستقبال چشمگیر از ایشان، او تمام آرزوهای خود را از دست رفته می­ دید؛ از این رو در همان نخستین روزهای ورود پیامبر نارضایتی و نفاق خود را با گفتن جملاتی بیان کرد.

و تا آخر نیز بر همین نفاق باقی بود تا آنجا که او را سر کردۀ منافقین مدینه معرفی می کنند که ساختن مسجد ضرار از جمله­ نیرنگ های او بود (مغازی واقدی ۳/۱۰۴۶) و نیز توطئه­ قتل پیامبر(ص) در مسیر بازگشت ازجنگ تبوک و همزمان توطئه­ی قتل حضرت علی در مراسم استقبال از پیامبر نیز از نمونۀ نفاق اوست. (پیشین) نفاق او آنقدر معلوم بود که در جنگ احد از آنجایی که برخی از متظاهرین به اسلام می دانستند که عبدالله بن ابی با مشرکان ارتباط دارد به او پناهنده شدند تا از ابوسفیان برای آن‌ها امان بگیرد (فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام ص۲۸۱) اما گروه هایی که هنوز مسلمان نشده بودند: هنوز جلوه های اسلام قلب همه­ی اهل حجاز را روشن نساخته بود از این رو پیامبر اسلام(ص) ضمن مدیریت داخلی وخارجی برای جذب قلوب اطرافیان به اسلام گروه هایی تبلیغی به مناطق حاشیه ­ای اعزام می‌کردند که فاجعه بئر معونه از نمونه های آن است که در آن حادثه ۴۰  تن از افراد سپاه تبلیغ قتل عام شدند (تاریخ بیقهی اسلام۱/۳۵۴)

۳- اهل کتاب: ساکنان اهل کتاب مدینه عمدتاً یهودی بودند که به سه قبیله ی اصلی بنی قین قاع، بنی قریظه و بنی نظیر تقسیم می شدند و گروه های دیگر یهودی نیز مانند قبیله بنی وائل بودند که در گوشه وکنار مدینه ساکن بودند.

همه این گروه ها با علم به این که محمد رسول بشارت داده شده در تورات و انجیل است، اما با او مخالفت می‌کردند چنانکه قرآن می فرماید آن‌ها پیامبر(ص) را از فرزندان خود بهتر می شناختند. اما بنی نضیر به خاطر پیمان شکنی و جسور شدنشان در سال چهارم هجری از مدینه اخراج شدند(تفسیرقمی۱/۳۶۰ - اعلام الوری۱/۱۸۸) و بنی قریظه نیز به دلیل حمایت از قریش وبنی نضیر در جنگ خندق در سال پنجم از مدینه اخراج شدند بنی قین قاع نیز درپی ترور پیامبر اسلام بودند آنان نیز از مدینه متواری شدند اما همه­ی آن‌ها در منطقه ی خیبر و دژ مستحکم آن ساکن شدند (فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام ص۳۸۹) و در کنار آن‌ها یهودیان قبیله­ی بنی وائل در فدک که صدوچهل کیلومتری مدینه بود به زراعت مشغول بودند،اما پیامبر اسلام(ص) قبل از وقوع جنگ خیبر به آن‌ها اخطار داده بودند که یا باید بروند و یا باید اسلام بیاورند و یا جزیه بپردازند، در غیر این صورت با آن‌ها خواهد جنگید. (اعلام الوری۱/۲۰۹) اما یهودیان فدک که می­ دانستند پیامبر با خیبریان قصد جنگ دارند منتظر ماندند تا نتیجه­ جنگ خیبر چه می­ شود اگر مسلمانان در این جنگ شکست خوردند، آن‌ها بمانند و اگر پیروز شدند با آنان مصالحه کنند (تاریخ تحقیقی اسلام۴/۶۴) پس از پیروزی سپاه اسلام در جنگ خیبر که به دست پرتوان علی بن ابی طالب(ع) رقم خورد (تاریخ طبری۲/۹۴) یهودیان فدک یوشع بن نون را که سرپرست آنان بود نزد پیامبر فرستادند تا نیمی از سرزمین فدک را به پیامبر بدهند و پیامبر در ازای آن به آنان اجازه ی ماندن در فدک را بدهد و پیامبر اسلام پیشنهاد آنان را پذیرفت وبه مدینه بازگشت.

ب: چرایی وچگونگی واگذاری فدک به فاطمه زهرا(س)

طبق آیات هفتم وهشتم سوره­ حشر سرزمینی که بلاخیل و لارکاب فتح شود متعلق به پیامبر و امام پس از اوست(حشر7-8) ازاین رو فدک طبق این آیه وصریح فرمایش رسول خدا ملک طلق پیامبر گرامی اسلام شد.(سیره ی ابن هشام ۳/۳۶۸) پس از بازگشت به مدینه آیه ی وآت ذی القربی حقه نازل شد(اسرا۲۶۱) به گفته سیوطی در تفسیر الدر المنشور پیامبر مراد از حق ذی القربی را ندانست از این رو از جبرئیل پرسید که منظور خداوند چیست؟(الدر المنثور۴/۱۷۶) و خداوند توسط جبرئیل به پیامبر فرمود تا فدک را به فاطمه دهد (مجمع البیان3/۴۱۱-شرح ابن ابی الحدید۱۶/۲۴۸) از این رو پیامبر اسلام در راستای اجرای فرمان خدا به ام ایمن وعلی دستور داد تا بر روی ادیم(پوست آهو) سند فدک را بنویسد (کافی ۱/۵۴۳) وآنان به عنوان گواه پای آن سند را امضا کنند (مناقب آل ابی طالب۱/۱۸۴) سپس پیامبر فرمود دخترم فدک سرزمینی است که خداوند به من داده است و احدی از مسلمین در آن حقی ندارند (نهج الحق و کشف الصدق ص۳۵۷) آنگاه فرمود که برای آنجا کارگذارانی از طرف خود تعیین کند و فاطمه پاسخ داد تا شما زنده اید من نمی‌توانم این کار را انجام دهم پیامبر فرمود تو باید این کار را انجام دهی تا بعدها برای آن مدعی پیدا نشود (بحارالانوار۲۹/۱۱۰) و فاطمه برای آنجا کارگزارانی تعیین کرد و در زمان حیات رسول خدا درآمد سالانه­ی فدک که بیش از هفتاد تا صدوبیست هزار سکه طلا بود (تقویم شیعه ص ۳۷۰) به فاطمه می رسید و ایشان آن سکه ها را بین فقرا تقسیم می‌کردند (پیشین) و نقل است که خود از دیگران کمتر می­گرفت همان روز پیامبر اسلام وقت اذان ظهر این موضوع را به اطلاع همگان رساند و فقرا از شنیدن آن شادمانی می‌کردند زیرا می دانستند که فاطمه به آن‌ها توجه خواهد کرد اما نکته ای در واژه ی حق که در آیه ی قران آمده است وجود دارد که چرا از فدک به حق ذی القربی تعبیر شده است. در پاسخ باید گفت: پیامبر اسلام در زمان خواستگاری از خدیجه توان پرداخت مهریۀ سنگین که دو هزار و پانصد مثقال طلا یا بیست شتر و یا ۵۰۰ درهم بود را نداشت (محمدخاتم النبیین ص۹۹) از این رو خدیجه آن میزان را به او بخشید و او به خدیجه بازگرداند ولی خدیجه آن میزان و بلکه بیشتر از آن را درایام محاصره ی شعب ابی طالب خرج اسلام نمود وپیامبر از این جهت نسبت به خدیجه احساس دین می‌کردوقتی فدک به پیامبر رسید زمان آن بود که آن دین ادا شود زیرا مهریه چیزی است که به ارث می­رسد این موضوع در کلام رسول خدا به صراحت بیان شد(کافی۱/۵۴۳)اما پس از رحلت پیامبر اسلام وغصب خلافت علی بن ابی طالب ،ابوبکر فدک را به این بهانه که پیامبر فرمود ما انبیا چیزی به ارث نمی گذاریم از فاطمه غصب کرد وکارگزاران اورا اخراج نمود،فاطمه به اعتراض نزد ابوبکر رفت وابوبکر گفت شما ارث نمی برید فاطمه پاسخ داد این ارث نیست بلکه رسول خدادر زمان حیات خودبه اوبخشیده است(نهج الحق وکشف الصدق ص ۳۵۷)به هر تقدیر ابوبکر قانع شده مجددا سندی نوشته وبه فاطمه داد اما در مسیر بازگشت عمر فاطمه را دید واز اوپرسید آن چیست که در دست داری وفاطمه پاسخ داد سند فدک است عمرازدست زهرا گرفته برآن آب دهن ریخت وپاره کرد(شرح ابن ابی الحدید۱۶/۳۷۴)ابوبکر نیز نتوانست در مقابل حرکت عمر کاری انجام دهد واز زهرا شاهد طلبید وحضرت زهرا ام ایمن علی را که گواه سند فدک بودند به شهادت فرا خواند اما عمر گفت علی همسر توست شهادتش پذیرفته نیست وام ایمن نیز زن است و شهادت یک زن کافی نیست.(پیشین) اما اشکالاتی که براین احتجاجات ابوبکر و عمر وارد است را ذیلا مطرح می کنیم:

۱- این سرزمین در زمان حیات رسول خدا(ص) به زهرا(س) داده شد پس ارث نمی‌باشد.

۲- بر فرض هم اگر ارث باشد میراث خدیجه(س) بود نه پیامبر(ص) پس آن روایت جعلی بر فرض صحت شامل این مورد نمی شود.

۳- برفرض که میراث رسول خدا(ص) باشد طبق استدلال حضرت زهرا(س) قرآن می فرماید که سلیمان از داوود ارث برد ونیز فرزندان یعقوب از او ارث بردند(مریم6)لذا حضرت زهرا فرمود:أ فی کتاب الله ان ترث اباک ولم ارث ابی؟ هذا کتاب الله یقول وورث سلیمان داود (خطبه­ی فدکیه) آیا بین پیامبران مگر تفاوتی است؟ و بعد فرمود این روایت جعلی دروغی است که به پیامبر بستید همانند دروغ هایی که در عصر جاهلیت به پیامبر می بستید و این تهمت بزرگی است که پیامبر برخلاف قرآن عمل کند و پدرم نسبت به همۀ انسانها در عمل به فرامین قرآن حریص تر بود(خطبه ی فدکیه)

۴- برفرض که ادعای خلیفه ثابت باشد اما فاطمه(س) ذوالید بود یعنی فدک در اختیار او بود و طبق قاعده«علی الید ما أخذت حتی تؤدّی» تازمانی که بینه ای برخلاف مالکیت حضرت زهرا(س) اقامه نشده باشد مالکیت اوبرآن ملک ثابت است پس ابوبکر باید شاهدوبینه بیاورد.

۵- برفرض فاطمه باید شاهد بیاورد آیا شهادت ام ایمن که زنی بهشتی است مورد قبول نیست؟ آیا زن بهشتی فاسق می شود؟وآیا علی که مدار حق است شهادت به دروغ می گوید؟کسی که یکی ازمصادیق ویطهرهم تطهیرا می‌باشد آیا به دروغ شهادت می دهد؟

۶- برفرض که ام ایمن یک زن و علی همسر او بود وشهادت آن دو مورد قبول نباشد حال پرسش این است آیا پیامبر متشرع است یا عمرخطاب؟ اگر پیامبر صاحب شریعت است که هست او علی و ام ایمن را شاهد قرار داد نپذیرفتن شهادت این دو یعنی عمل رسول خدا مشروع نبود.

۷- طبق مبنای اهل سنت خبرواحد حجیت ندارد واین خبر را تنها ابوبکر نقل کرد، بنابراین سالبه به انتفاع موضوع می شود یعنی نه گرفتن فدک صحیح بود ونه مستندی که برمبنای آن اقدام به غصب شد.

تحلیل:

از آنچه گفتیم روشن شد که فدک سرزمینی بود که به حکم خدا به پیامبر داده شد وبه حکم خدا او به فاطمه(س) داد و آن را به عنوان مهریه حضرت خدیجه(س) به زهرا (س)بخشید و حضرت زهرا (س) نیز در زمان حیات رسول خدا از آن بهره می برد واستدلال خلیفه به روایتی بود که تنها خود او آن را نقل کرد وکسی جز او آن را نشنید وچنانچه حضرت زهرا فرمودند این روایت از آنجایی که مخالف کتاب است پس دروغی است که به پیامبر نسبت داده شد زیرا پیامبر هرگز برخلاف قرآن سخن نمی گوید وبر فرض هم اگر ادعای خلیفه صحیح باشد از آن جایی که فاطمه ذوالید بود ابوبکر باید بینه بیاورد وبرفرض آنکه زهرا نیاز به استشهاد داشت شهادت ام ایمن وعلی در اثبات حقانیت زهرا کافی بود زیرااوَلا پیامبر آن‌ها را به عنوان شاهد انتساب کرده بودوثانیا یک زن بهشتی ونیز کسی که مدار حق است شهادت به دروغ نمی گوید.

 

یادداشت از؛ حجت الاسلام زین العابدین گلایری

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha