جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
اخلاص

حوزه/ اثر كار خدایى و اخلاص تا آنجا پیش مى‏رود كه همه‏ى انبیا و اولیا، موظّف مى‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‏اى مضطرب و هروله كنان همچون او، این مسافت را هفت بار طى كنند و این فرمان، تشكر خداوند از رنج هاى حضرت هاجر است. «فانّ اللّه شاكر علیم».

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، استاد محسن قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع "تفسیر قطره ای"، به بیان آموزه های آیه 157 و 158 سوره بقره پرداخته است.

آيه 157:         

أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوتٌ مِّنْ رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‏

ترجمه:

آنانند كه برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‏هایى است و همانها هدایت یافتگانند.

* نکته ها                     

كلمه «صلوات» از واژه‏ى «صلو» به معنى ورود در نعمت و رحمت است، برخلاف واژه‏ى «صلى» كه به معناى ورود در قهر و غضب است. مانند: «تصلى ناراً حامیة»

خداوند بر مؤمنانى كه در مشكلات، صبر و مقاومت كرده‏اند، خود درود و صلوات مى‏فرستد؛ «صلوات من ربهم» [غاشیه، 4] ولى درباره مؤمنان مرفّه كه زكات اموالشان را مى‏پردازند، دستور مى‏دهد پیامبر صلى الله علیه وآله درود بفرستد. «صلّ علیهم» [توبه، 103]

* پيام ها                      

1- خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود مى‏كند. «علیهم صلوات»

2- تشویق صابران از طرف خداوند، به ما مى‏آموزد كه باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از كرامت و احترام خاصّى برخوردار باشند. «علیهم صلوات من ربّهم...»

3- تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمه تربیت است. «صلوات من ربهم»

4- هدایت صابران، قطعى و مسلّم است. با آنكه در قرآن، هدایت یافتن بسیارى از انسان‏ها، تنها یك آرزو است؛ «لعّلهم یهتدون» ولى در مورد صابران، هدایت آنان قطعى تلقّى شده است. «اولئك هم المهتدون»

5 - هدایت، مراحلى دارد. با اینكه گویندگانِ «انّا للّه‏ و انّا الیه‏ راجعون» مؤمنان و هدایت‏شدگان هستند، ولى مرحله بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهى كسب مى‏كنند. «اولئك هم المهتدون»

آيه 158:

إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ

ترجمه:            

همانا صفا ومروه، از شعائر خداست. پس هر كه حج خانه‏ى خدا ویا عمره به جاى آورد، مانعى ندارد كه بین صفا ومروه طواف كند و (علاوه بر واجبات،) هر كس داوطلبانه كار خیرى انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.

* نکته ها                     

«شعائر» جمع «شعیرة» به نشانه‏هایى كه براى اعمال خاصّى قرار مى‏دهند، گفته مى‏شود و «شعائراللَّه» علامت‏هایى است كه خدا براى عبادت قرار داده است. [تفسیر مجمع‏البیان]

صفا و مروه نام دو كوه در كنار مسجدالحرام است كه با فاصله تقریبى 428 متر، روبروى یكدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانى سرپوشیده درآمده است. زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو كوه را طى كنند. این كار یادآور خاطره‏ى هاجر، همسر فداكار حضرت ابراهیم است كه براى پیدا كردن جرعه آبى براى كودك خود اسماعیل، هفت بار فاصله این دو كوه را با اضطراب و نگرانى و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمى طى كرد. امام صادق علیه السلام فرمود: در روى زمین، مكانى بهتر از میان این دو كوه وجود ندارد، زیرا هر متكبّرى در آنجا سر برهنه و پابرهنه و كفن پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه‏اى باید مسافت بین دو كوه را طى كند، گاهى با دویدن و گاهى با راه رفتن. كوه صفا علاوه بر اینها خاطره‏هایى از دعوت پیامبر اسلام دارد كه چگونه كفّار مكّه را به توحید فرامى‏خواند و آنها گوش نمى‏دادند. [تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏145]

در عصر جاهلیّت، مشركان در بالاى كوه صفا، بتى بنام «اُساف» و بر كوه مروه، بت دیگرى بنام «نائله» نصب كرده بودند و به هنگام سعى، آن دو بت را به عنوان تبرّك، با دست مسح مى‏كردند. مسلمانان به همین جهت از سعى میان صفا و مروه كراهت داشته و فكر مى‏كردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالاى دو كوه، نباید سعى كنند. آیه فوق نازل شد كه صفا و مروه از شعائر الهى است و اگر مردم نادان آنها را آلوده كرده‏اند، دلیل بر این نیست كه مسلمانان آن را رها كنند. [تفسیر تبیان، ج‏1، ص‏44]

حج و عمره، گاهى در كنار هم، مانند اذان و اقامه بجا آورده مى‏شوند، و گاهى اعمال عمره، جداگانه و به تنهایى انجام مى‏شود.

در عمره پنج عمل واجب است: 1- احرام 2- طواف 3- نماز طواف 4- سعى بین صفا و مروه 5 - كوتاه كردن مو یا ناخن. حج علاوه بر اینها، چند عمل دیگر دارد كه در جاى خود بدان اشاره شده است. به هر حال سعى بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.

دیدن صفا و مروه، حضور در صحنه تاریخ است تا اینكه تصدیق به جاى تصور، و عینیّت به جاى ذهنیّت قرار گیرد. در صفا و مروه، كلاس خداشناسى است كه چگونه اراده او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یك لباس و یك جهت جمع مى‏كند. كلاس پیامبر شناسى است كه چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهى، براى انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت و هم كلاس انسان‏شناسى است كه مى‏آموزد چگونه انسان مى‏تواند در لحظاتى اعمالى را انجام دهد كه تا ابد آثار آن باقى بماند. سعى صفا ومروه، یاد مى‏دهد اگر همه با هم حركت كنیم، روح الهى را در جامعه خود مى‏بینیم. سعى صفا و مروه، یاد مى‏دهد كه باید تكبّر را به دور انداخته و همراه دیگران حركت كنیم. سعى صفا و مروه، به ما مى‏آموزد كه در راه احیاى نام خداوند، زن و كودك هم سهم دارند.

در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه‏اى از آزمایش هاجر، كودك، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است. اثر كار خدایى و اخلاص تا آنجا پیش مى‏رود كه همه‏ى انبیا و اولیا، موظّف مى‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‏اى مضطرب و هروله كنان همچون او، این مسافت را هفت بار طى كنند و این فرمان، تشكر خداوند از رنج هاى حضرت هاجر است. «فانّ اللّه شاكر علیم».

با اینكه سعى صفا ومروه واجب است، لكن مى‏فرماید: «فلاجناح علیه»، این لحن بخاطر همان نگرانى از وضع پیشین است كه جایگاه بت ومحلّ عبور مشركان بود.

طواف، به معناى گردش دائره‏اى نیست، بلكه به هر حركتى كه انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دورى باشد یا طولى، طواف گفته مى‏شود؛ لذا كلمه طواف، هم در مورد طوافِ دور كعبه كه حركت دایره‏اى است گفته شده؛ «و لیَطّوَّفوا بالبیت العتیق» [حج، 29] و هم درباره حركت طولى بین صفا ومروه آمده است.

* پيام ها                      

1- توجّه خاصّ خداوند به برخى مكان‏ها یا زمان‏ها یا اشخاص، موجب مى‏شود كه آنها از شعائر الهى گردند. «انّ الصفا و المروة من شعائر اللَّه»

2- نیّت، به كارها ارزش مى‏دهد. مشركان براى لمس بت‏ها، سعى مى‏كردند، ولى اسلام مى‏فرماید: براى رضاى خدا سعى كنید. [483] «فلاجناح علیه ان‏یطّوف بهما»

3- اگر مراكز حقّ، توسط گروهى با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست كشید، بلكه باید با حضور در آن مراكز، آنجا را پاك‏سازى نموده و دست گروه منحرف را از آن كوتاه كرد. «فلا جناح علیه ان یطّوف بهما»

4- عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «فمن تطوّع»

5 - خداوند در برابر عبادات بندگان، شاكر است. «فان اللَّه شاكر» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.

483) بسیارى از كارها ظاهرى یكسان دارد، امّا انگیزه‏اى متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا به سوى درهاى بسته، یوسف مى‏دود تا آلوده نشود، ولى زلیخا مى‏دود كه آلوده شود. «فاستبقا»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha