شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 20, 2024
حجت الاسلام علیرضا سبحانی

حوزه/ شخص زائر در كنار تربيت شهيدانِ راه حق، اعلام مى دارد كه به راه شهيدان وفادار است و آرمان مقدس و ارزشمندشان را پاس مى دارد. حضور در سرزمين «بدر» و «اُحد» و «كربلا» و در سرزمين ديگر عزيزان خفته به خون، نوعى تكريم و احترام به آنها است، تو گويى با حضور خود، و فرستادن درود بر آنها تعهد مى كند كه تداوم بخش راه آنها باشد و پيوسته پيرو راه آنها گردد.

خبرگزاری «حوزه»/     اشاره: حضور ميليونى شيفتگان خاندان رسالت در اربعين سالار شهيدان در شهر مقدس كربلا، زلزله در كانون وهابيت پديد آورده و خشم آنها را برانگيخته است و لذا يكى از شبكه هاى متعلق به وهابيان سفر به زيارت قبور را به استناد دو حديث حرام اعلام كرده، كه مورد بررسى قرار مى گيرد.

حضور در وادى خاموشان كه انسان هاى ديروز را در برگرفته، و به خواب ژرفى فرو رفته اند، در هيچ آيين و مذهبى ممنوع اعلام نشده است، نه تنها ممنوع اعلام نشده بلكه آثار سازنده اى دارد كه به گوشه اى از آن اشاره مى شود:

ديدار از اين وادى، كه نشانگرِ «عجزِ ذاتى» انسان و زوال قدرتها و مكنت هاى مادّى است، آثارى سازنده و حيات بخش دارد: انسان هوشمند، با مشاهده اين وضع رقّتبار، ناپايدارى جهان را از نزديك لمس كرده در مقام چاره برمى آيد و با دركِ «هدفدارىِ جهان آفرينش»، از گرداب غفلت و خودخواهى بيرون مى جهد، و به انديشه تحصيل اسباب و لوازم «حيات جاويد» مى افتد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) بر اين نكته تربيتى انگشت نهاده و مى فرمايد:

«زوروا القبورَ فانّها تُذكِّركُم الآخرةَ».([1])

«به زيارت  قبور بشتابيد كه مايه ياد سراى جاويد(آخرت) است».

و در ديگر سخنان خود مى فرمايد:

«زُوروا القبورَ فإنّ لكم فيها عبْرة».([2])

«به زيارت قبور برويد زيرا در آن براى شما درس عبرت است».

آنچه گفته شد درباره زيارت قبور افراد عادى است، امّا زيارت قبور عالمان و دانشمندان خدمت گزار و يا زيارت تربت شهيدان كه با خون سرخ خود از شرف و عزت ملتى دفاع كرده اند حساب ديگرى دارد، افزون بر آن حضور در حرم پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) گوياى زبان حال زائر است كه چنين مى گويد:

 

زبان حال زائر در حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)

اى رسول خدا، اگر مهاجر و انصار در حُدَيبيّه با تو بيعت كردند كه از حريم رسالت دفاع كنند([3])، و اگر زنان با ايمان مكه با تو بيعت كردند كه از شرك و گناه بپرهيزند([4])، و اگر مؤمنان گنهكار دستور يافته اند كه به حضور تو رسيده و از تو درخواست كنند كه در حقّ آنان طلب آمرزش كنى([5])، من نيز اى رسول گرامى، و اى شفيع امت، با حضور در حرمت و استلامِ تربتت، با تو بيعت مى كنم كه پاسدار آرمان هايت باشم و از شرك و ديگر گناهان دورى جويم و در ازاى اين عمل، از تو مى خواهم كه برايم از درگاه الهى طلب آمرزش كنى.

 

در كنار تربت شهيدان

شخص زائر در كنار تربيت شهيدانِ راه حق، اعلام مى دارد كه به راه شهيدان وفادار است و آرمان مقدس و ارزشمندشان را پاس مى دارد. حضور در سرزمين «بدر» و «اُحد» و «كربلا» و در سرزمين ديگر عزيزان خفته به خون، نوعى تكريم و احترام به آنها است، تو گويى با حضور خود، و فرستادن درود بر آنها تعهد مى كند كه تداوم بخش راه آنها باشد و پيوسته پيرو راه آنها گردد.

اكنون سؤال مى شود آيا مى شود بار سفر بستن براى حضور در اين مشاهد با چنين آثار سازنده، حرام باشد، وهابيت، اصل زيارت قبور را با ناخرسندى مى پذيرد زيرا جواز زيارت مورد اتقان تمام فقيهان اسلام است، ولى سفر براى زيارت قبور را، حرام مى داند ،آيا مى شود عملى  كه خود مستحب است، سفر براى آن حرام باشد، من نمى دانم از فقيهان بپرسيد، مقدمه مستحب اگر مستحب نباشد، حرام نخواهد بود.

 

دستاويز وهابيت در تحريم سفر

شبكه وهابى ها مى گويد در كتاب وسائل الشيعه حديثى از اميرالمؤمنين(عليه السلام) آمده است:

«لا تشدّ الرحالُ إلاّ الى ثلاثةِ مساجدَ: المسجدِ الحرام، ومسجدِ الرسول(صلى الله عليه وآله وسلم) ومسجد الكوفة».([6])

بار سفر بسته نمى شود مگر بر سه مسجد: مسجدالحرام، و مسجد رسول، و مسجد كوفه».

بنابراين فقط سفر براى اين سه مسجد جايز است نه سفر به زيارت پيامبر و ديگر اولياء.

پاسخ: حديث مذكور نه از نظر سند تمام است و نه از نظر دلالت اما از نظر سند: راوى حديث دو نفرند به نام هاى «حسن بن على» و «ابوالصخر»، نام فرد نخست از اسماء مشترك است معلوم نيست مقصود كدام يكى از آنها است، دومى، عمر بن حنظله است كه ثقه است ولى هر دو نفر از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل مى كنند كه آن حضرت چنين فرمود، و اين دو نفر از اصحاب امام صادق(عليه السلام) هستند كه در سال 148 درگذشته است، اكنون چگونه مى توانند از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل روايت كنند كه در سال 40 هجرت با شهادت درگذشته است، در اين صورت بايد گفت: واسطه يعنى ناقل حديث ميان اين دو و اميرمؤمنان(عليه السلام) افتاده،  و حديث به اصطلاح مرسل است و قابل استناد نيست و لذا در متن حديث آمده است(يرفعان إلى أمير المؤمنين).

اما از نظر دلالت، اصلاً حديث ربطى به سفر براى زيارت قبور اولياء ندارد موضوع اثباتاً ونفياً مسجد است و بس، توضيح اين كه:

عزيزانى كه با علوم عربى آشنا هستند مى دانند كه جمله استثنائيه از دو چيز تشكيل مى شود:

1. جمله مستَثى منه: «ما جاءني أحد».

2. جمله استثناء: «إلاّ زيد».

حديث ياد شده از دو جمله تشكيل يافته:

1. مستثنى منه: «لا تشدّ الرحال».

2. استثناء «إلاّ إلى ثلاثة مساجد».

از آنجا كه در جمله نخست، مستثنى منه صريحاً وارد نشده است، به اقتضاى قواعد زبان عربى بايد كلمه اى  در آن در تقدير گرفته شود و به اصطلاح حكم «مستثنى منه» را داشته باشد و آن به قرينه مستثنى، لفظ «مسجد» است كه حذف شده است و مضمون حديث چنين است:«لا تشد الرحال إلى مسجد من المساجد إلاّ إلى ثلاثة».

با توجه به اين كه دو طرف جمله در مورد «مسجد» سخن مى گويد، بايد گفت كه گفتار حضرت از نظر نفى و اثبات، بر محور مسجد مى چرخد و مفاد آن اين است كه براى اقامه نماز، براى هيچ مسجدى نبايد رنج سفر را تحمل نمود مگر براى سه مسجد. در اين صورت، سفر براى زيارت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و يا زيارت اولياء در مستثنى منه(مسجد) داخل نبوده و موضوعاً از دايره كلام خارج است و نهى شامل آن نمى گردد.

علت اين كه نبايد براى اقامه نماز به مسجدى سفر كرد، اين است كه به استثناى سه مسجد ياد شده، ديگر مساجد، همگى از ارزش يكسانى برخوردار مى باشند، و لذا در صورت امكان اقامه نماز در يكى از آنها، سفر به مسجد مشابه كار لغو و بيهوده اى خواهد بود. مثلاً شهرى كه مسجد جامع دارد وجهى ندارد كه انسان براى اقامه نماز به مسجدِ جامعِ، شهر ديگر برود، زيرا پاداش دومى با پاداش اوّلى يكسان است، و در اين صورت سفر وى بى ارزش خواهد بود. ولى سه مسجد ياد شده از اين قانون مستثنى مى باشد، زيرا پاداش نماز گزاردن در آنها از ارزش والاترى برخوردار است.

خلاصه: با توجه به اين اصل كه حديث در جانب نفى پيرامون مساجد سخن مى گويد، سفر به مراكز ديگر مانند سفر به مدينه منوره و يا كربلا و غيره براى زيارت خاتم پيامبر و يا امامان از دايره حديث بيرون بوده و نسبت به جواز وتحريم آن ساكت است.

 

زيارت مساجد سبعه

در گوشه و كنار مدينه منوره مراكزى به نام «مساجد سبعه» است، كه زائران خانه خدا پس از استقرار در مدينه به زيارت آنها مى شتابند، اكنون سؤال مى شود، اگر به غير اين سه مسجد، سفر صحيح نيست و نماز گزاردن  در اين مساجد، ثواب فزون تر ندارد، پس چرا حجاج بيت الله الحرام به زيارت اين مساجد مى روند و نماز مى گزارند.

پاسخ اين پرسش روشن است:

سفر براى ديدار اين مساجد، از اين نظر نيست كه در شرع دستورى در اين مورد وارد شده است، يا گزاردن نماز در اين مساجد، فضيلت بيشترى دارد بلكه انگيزه سفر يكى از دو چيز است:

1. ياد خاطره مسلمانان صدر اسلام كه در سخت ترين شرايط( جنگ خندق) برخى اين مساجد را ساخته و در آنها نماز گزارده و به جهاد ادامه داده اند زيرا برخى از اين مساجد در نقاطى ساخته شده كه مسلمانان در آن نقطه، با سپاه شرك و يهود به نبرد پرداخته و با كشتن قهرمان شرك به نام «عمرو بن عبدود» به حكومت طاغوت پايان بخشيده اند، حضور در اين مراكز و همانند آنها، اين خاطره ها را تجديد مى كند، و پيوند ما نرا با آنان مستحكم مى سازد.

2. انگيزه ديگر، قصد تبرك از زيارت اين نقاط است، زيرا خون شهيدان راه توحيد در اين نقاط ريخته شده و اين سرزمين شاهد پايمردى شهيدان راه حق، و يا محل رفت و آمد بزرگان اسلام بوده است.

اين دو انگيزه آنان را به زيارت اين مساجد برمى انگيزد و سفر به اين نقاط و امثال آنها، مانند سرزمين خيبر، و فدك، از يكى از اين دو انگيزه نشأت مى گيرد.

و امّا نمازگزارى پس از ورود به اين مساجد، به خاطر امتثال يك حكم الهى در كليه مساجد است زيرا مستحب است پس از ورود به هر مسجد، دو ركعت نماز تحيت خوانده شود و هرگز هدف از سفر اين نيست كه بروند در آنجا نماز بگزارند، بلكه اين انگيزه پس از ورود به مسجد پديد مى آيد.

 

سفر براى نماز در مسجد قبا و يا جمكران

ضمناً پاسخ سؤال ديگر نيز روشن مى شود: اگر فرض شود مسجدى خاصى جز اين مساجد سه گانه پاداش خاصى داشته باشد، سفر براى درك آن ثواب اقامه نماز در آنها، منافات با اين حديث ندارد، زيرا اين حديث ناظر به مساجدى است كه ثواب آن با ديگر مساجد يكسان باشد، زيرا سفر لغو حساب مى شود. ولى اگر مسجد داراى ثواب خاصى باشد كه در ديگر مساجد نباشد سفر به آنجا از مفاد حديث بيرون است.

و لذا پيامبر اسلام، گوينده اين حديث«لا تشدّ الرحال إلاّ إلى ثلاثة مساجد، مسجدي هذا، ومسجد الحرام ومسجد الأقصى»([7]) از مدينه به دهكده قبا مى رفت و دو ركعت نماز در مسجد قبا مى خواند و به مدينه برمى گشت.([8])

از اين بيان روشن مى شود كه سفر براى خواندن نماز در مسجد جمكران به خاطر اين است كه ثواب خاص دارد كه در ديگر مساجد مشابه ندارد.

 

دستاويز حديث ديگر:

اين بار شبكه وهابى دست و پايى ديگرى كرده و مى گويد: طبق احاديث شيعه رفتن به زيارت قبور جايز نيست اينك حديث:

عن ياسر الخادم قال: قال عليّ بن موسى الرضا(عليه السلام): لا تُشدُّ الرِّحال إلى شيء من القبور إلاّ إلى قبورنا ـ ألا وإنّي مقتول بالسَّمّ ظلماً ـ ومدفون في موضع غُربة ـ فمن شدّ رحله إلى زيارتي ـ استُجيب دعاؤه وغُفرَ له ذنوبُه.([9])

«ياسر خادم حضرت رضا(عليه السلام) از آن حضرت نقل مى كند: «شدّ رحال» به هيچ قبرى جايز نيست مگر بر قبور ما (خاندان رسالت) و من به وسيله سم مظلومانه كشته مى شوم و در سرزمين غربت مدفون مى گردم، هر كس بار سفر براى زيارت قبر من ببندد دعاى او مستجاب مى شود و گناهان او بخشيده مى گردد».

پاسخ:  «شدّ رحال» در زبان عربى «بار سفر بستن» است، مفاد اين است كه براى زيارت قبور سفر كردن لغو است زيرا همان ثوابى در شهر ديگر، براى زيارت قبور منظور شده براى قبرستان موجود در شهر خود انسان نيز منظور شده است ديگر جهت ندارد قبرشان محل خود را رها كند و به همين منظور به شهر ديگر برود، بنابراين حديث ناظر به سفر كردن به زيارت قبور است، نه زيارت قبور بدون سفر در محل زندگى.

خلاصه: بين سفر به زيارت قبور، و رفتن به زيارت قبور محل زندگى، فاصله زياد است، ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا!

 

حجت الاسلام علیرضا سبحانی

 

[1] . سنن ابن ماجه:1/500، حديث 1569.

[2] . كنز العمال:15/647، حديث 42558.

[3] . (لَقَدْ رَضِىَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ...)(فتح/18).

[4] . (إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لاَ يُشْرِكْنَ بِاللهِ)(ممتحنه/12).

[5] . (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابًا رَحِيًما)(نساء/64).

[6] . وسائل الشيعه:ج5، باب 46 از ابواب احكام مساجد، حديث1.

[7] . صحيح مسلم:4/126.

[8] . صحيح مسلم:4/127; صحيح بخارى:2/76; سنن نسائى، همراه با شرح سيوطى:2/37.

[9] . وسائل الشيعة:14/562.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha