جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
محمدصادق دهنادی

حوزه/ رسانه ملی در نظام جمهوری اسلامی به عنوان دانشگاهی عمومی باید در خدمت رشد معارف و اخلاق جامعه و توسعه فضائل و مبارزه با رذائل فرهنگی باشد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، یکی از مهم‌ترین سطوح تحلیلی فعالیت سازمان‌های رسانه‌ای که بر اساس آن درباره موفقیت و یا عدم موفقیت برنامه‌ها و یا جریان‌های رسانه‌ای قضاوت و ارزیابی می‌شود، تحلیل دکترینال است.

به عبارتی از آن‌جا که فعالیت‌های رسانه‌ای به مناسبت پیامدهای خارجی آن و همچنین برخی دیگر از اهداف فرهنگی غیرانتفاعی و غیر اقتصادی‌شان، فقط از دریچه استقبال مخاطبین ارزیابی نمی‌شود و همواره باید بر نیاز و مصلحت آنها نیز تطبیق کند و سیاست‌های گردانندگان رسانه را نیز تامین نظر کرده باشد، باید با استفاده از روش‌های آمیخته تحقیق، مانند تحلیل محتوا درباره این دو موضوع تحقیق و بررسی کرد. در این راستا به سراغ محمدصادق دهنادی،‌ کارشناس رسانه و موضوعات فرهنگی رفته‌ایم تا در این باره با وی گفت‌وگو کنیم که متن آن از نظرتان می‌گذرد؛

ـ از تحلیل دکترینال برایمان بگویید تا به موضوع سریال‌های دینی در مناسبت‌های مذهبی بپردازیم؟

رسانه‌های گروهی، بر اساس مالکیت، سیاست‌های مدیریتی و برنامه‌های کلان آن که در برنامه‌ریزی راهبردی به افق چشم‌انداز مشهور است؛ خطوط مختلفی را برای فعالیت خود تعیین کرده‌اند. هر سازمانی(اعم از رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای) برای رسیدن به مقصود خاصی تشکیل شده و به همین دلیل، هر یک از سیاست‌های اجرایی که در بیانیه ماموریت آن تجلی می‌یابد باید بتواند نسبت خود را با آن سند چشم‌انداز و به عبارت ساده‌تر اهداف عالی آن سازمان روشن کند.

در برنامه‌ریزی راهبردی در کنار این تطبیق جزئی به کلی، هر یک از برنامه‌ها و بلکه هر یک از اجزای برنامه‌ها باید بتواند در روند ارتباط مفهومی و مسیرهای عینی و اجرایی که به قول «لورنز انگل» در سه لایه رویه، عینی و نمادین تجلی یافته نسبت خود را با اهداف کلی از مسیر بیانیه ماموریت روشن کند.

بنابراین اگر در هر یک از مراحل شکل‌گیری ایده، آفرینش، اجرا، سنجش بازخورد و ... طرح نتواند این ارتباط مفهومی خود را با سند چشم‌انداز به نحوی معنادار روشن کند، بی‌شک حتی اگر بتواند از آزمون‌های صرفه اقتصادی و استقبال مردمی هم عبور کند، در جهت منافع اصلی سازمان نبوده است.

تحلیل دکترینالِ مناسبت‌های دینی در رسانه ملی

بر اساس این نگره ارزیابی راهبردی، هر سازمان رسانه‌ای مترقی باید بتواند نسبت یکایک فعالیت‌های بخش‌های عمل کننده در مرحله اول و در مراتب پائین‌تر نسبت به هر یک از اجزای عملیاتی اقدامات را با بالاترین سند عالی سازمان روشن کند؛ به عبارت ساده‌تر اگر در نگره رسانه‌ای، مهمترین اصل جذب نظر نخبگان است، هر یک از پلان‌های محصولات رسانه‌ای و هر یک از حرکات دوربین یک فیلم در شبکه تلویزیونی مرتبط با چنین سازمانی باید پاسخی به این سوال ارائه کند که نسبتش با اصل رکین جذب نظر نخبگان چه بوده است؟

در مجموعه چنین پاسخ‌هایی می‌توان به این نتیجه رسید که صرف نظر از ابعاد و اهداف خارجی یک رسانه، این مجموعه چقدر در خدمت اهداف خودش بوده و در مسیر لازم خود عمل کرده؛ در تحلیل دکترینال، البته گاهی ارزیابی اجزای اجرایی و رهیافت‌های نهایی نسبت به هدف به نحو بسیار ساده‌تر، یعنی نسبت به اهداف متوسط تر نیز صورت می‌پذیرد و بر اساس همین ارتباط با اهداف متوسط با اهداف عالی‌تر نسبت اقدامات در جهت مصالح کلی در نظر گرفته می‌شود.

به همین دلیل وقتی می‌خواهیم درباره ارزیابی از یک پروژه رسانه‌ای صحبت کنیم، حتماً به طریق اولی لازم است ببینیم که انتظار کلان ما از ورود به این عرصه چه بوده و از چه طریقی به این هدف پرداخته شده یا از آن غفلت شده است.

ـ رسانه ملی در مناسبت‌های مذهبی به دنبال چیست؟

رسانه ملی در نظام جمهوری اسلامی به عنوان دانشگاهی عمومی باید در خدمت رشد معارف و اخلاق جامعه و توسعه فضائل و مبارزه با رذائل فرهنگی باشد. درباره این که چنین اهدافی چه از نظر کلان و چه به لحاظ عملیاتی شامل چه مواردی است و باید باشد، مباحث طولانی تحت عنوان «افق رسانه» است که هم‌اکنون در این باره صحبت نمی‌کنیم، اما بی‌شک در اینجا باید درباره برداشت‌های متفاوتی که از این قضیه صورت می‌گیرد و همین برداشت‌ها به تفاوت‌های فاحش در طرز تلقی و بر همین اساس هدف‌گذاری‌های متوسط متفاوت در عرصه اجرا منجر می‌شود، پرداخت.

در تقویم قمری و شمسی مناسبت‌های مذهبی بسیاری وجود دارد که برای همه مسلمانان مقدس است، اما در عالم واقع همین مقدس بودن برای ما مسلمانان یک معنای واضح و روشن ندارد؛ به عبارتی در طول دهه‌هایی که نگاه عرفی به مقوله دین از ساحت جامعه‌شناسی باختر زمین، فرهنگ و تلقی‌های خاور اسلامی ما را نیز تحت تاثیر قرار داده، دیدگاه‌های ما نسبت به مسائل دینی نیز به‌شدت تحت تاثیر این رویه قرار گرفته و این تغییر دیدگاه خود را به وضوح در تحول سنت‌های ما نشان می‌دهد؛ برای نمونه، به دلیل توجه شبه‌کریسمسی به ماه رمضان در ادبیات فرهنگی جدید، بخش بزرگی از جهان اسلامی مدرن و یا مدرن‌زده، سال‌هاست از ماه مبارک رمضان به عنوان یک عید مبارک(به معنای دقیق کلمه به مفهوم روزهای بازگشت پربرکت به فرهنگ اسلامی) که همراه با برخی ریاضت‌ها و پرهیزهای خاص خود است، یاد می‌کند. رمضان در بخش عظیمی از جغرافیای اسلامی تبدیل به یک شادیانه با لعاب دینی شده است.

این رویکرد، به‌تدریج جلسات دینی و تذکرهای رمضانی سنتی ما را به مرور تبدیل به جشن‌ها و کارناوال‌هایی کرده که به جای نیایش در رمضان یا در دیگر مناسبت‌های دینی، آن مناسبت را بهانه‌ای برای شادمانی و غفلت می‌کند و در نهایت رمضان شرعی و عرفانی را در مقابل رمضان عرفی و تجدید بنا شده قرار می‌دهد.

ـ در این راستا رسانه ملی باید چه اقدامی را پیش از برنامه‌سازی انجام دهد؟

قبل از هر برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری و بر همان اساس ارزیابی کردن، باید به این موضوع دقت کرد که هر نهاد فرهنگی و رسانه‌ای، کدام یک از برداشت‌ها را نسبت به مناسبت‌های دینی همچون اعیاد و ایام شهادت و رحلت بزرگان دین روا دانسته و پی می‌گیرد و در نهایت در سیاست‌گذاری رسانه‌ای از جنبه موضع کدامیک از کارکردهای چهارگانه رسانه را برای تحقق این هدف به خدمت خواهد گرفت.

چنین دیدگاهی قطعاً در کلیت هدف‌گذاری رسانه اسلامی درباره رمضان مثمر ثمر است. بنابر این رسانه دینی قطعاً رسانه‌ای نیست که در ماه رمضان اقدام به پخش قرآن کریم یا مواعظ مذهبی در بین برنامه‌های خود می‌کند و بر اساس فهم دکترینال از اهداف دینی رسانه می‌توان به راحتی دریافت که وزن هر یک از بخش‌های پیوستار عظیمی به نام کنداکتور پخش در خدمت کدام هدف و چه سیاستی است.

ـ در خلال صحبت‌هایتان این گونه برداشت می‌شود که برنامه‌های رسانه‌ای باید در خدمت اخلاق و تقوا باشد. لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.

چنین دیدگاه کلانی به حوزه رسانه اسلامی قطعاً ایجابات تازه‌ای را فراروی مدیران و سیاست‌گذاران و مجریان برنامه‌های رسانه‌ای می‌گذارد و ارزیابی دشواری را برای هر یک از کوچکترین اقدامات رسانه پیش‌بینی می‌کند.

بر همین اساس صرف نظر از آن که هر ویژه برنامه مناسبتی در آغاز و پایان خودش نشانه‌ای دینی دارد یا نه، به ویژه در ایامی که موسم بازگشت به فکر و فرهنگ دینی به شمار می‌آید، باید به این سوال بسیار مهم پاسخ دهد که آیا روی این ریل قرار داشته است یا خیر؟

صادقانه در ارزیابی برخی از پروژه‌های مناسبتی رسانه ملی در سال‌های قبل این مقوله قابل پیگیری نبود. چون ما نمی‌توانیم بر فرض مثال یک سریال طنز صرفاً سرگرم‌کننده را به صرف این که در سناریوی آن افراد(هر چند بی‌ربط یا با ربط) روزه بوده یا مشغول نماز هستند را سریالی دینی تلقی کنیم و یا به یک قصه عاشقانه هر چند ماورایی که درباره جن و پری و... است و کمتر ارتباطی با روح تقوا دارد، هر چند ظاهرش منافاتی با آیات قرآن نداشته باشد، عنوان دینی اعطا کنیم و به عکس، چه‌بسا یک برنامه تربیتی خاصی که در آن هم ناهار و هم صبحانه صرف می‌شود، به خوبی در مسیر اهداف دینی حفظ حرمت کرده باشد.

با این مقدمه مفصل و صرف‌نظر از حواشی که متأسفانه در ابتدای پخش گریبانگیر سریال‌های رسانه ملی در ایام مناسبتی شد و در خصوص آن بیش از هر کس باید رصدگاه‌های رسانه ملی پاسخگو باشند، به نظر می‌رسد، اقدام رسانه ملی در کم‌کردن حجم برنامه‌های سرگرم‌کننده مناسبتی در ماه رمضان در سال جاری یک اقدام ارجمند و مهم است که باید با استدلال و ایجاد قوام، به دوام لازم هم برسد.

در همین راستا باید گفت که در یکی از پر مخاطب‌ترین برهه‌های سال مثل ماه رمضان یا ایام محرم، مدیران رسانه ملی به جای سرگرم کردن مردم به جن و پری‌هایی که نه در باور جامعه به‌سادگی باور می‌شود و نه عملاً برای فهم دین فایده‌ای دارد، برنامه‌هایی را تولید کرده‌اند که چه از لحاظ عبرت‌آموزی و چه از نظر ترویج مستقیم در خدمت توسعه کیفی سبک زندگی ایرانی و اسلامی هستند.

با احترام به همه سریال‌هایی که جامعه ما را به نحوی دراماتیک، هفته‌ها در یک تعلیق برای به سرانجام رسیدن یک قصه یک‌خطی نگه داشته و می‌دارد و البته به همه سازندگان آنها که برای نشان دادن خلاقیت خودشان گاهی جامعه‌ای را نشان می‌دهند که شاید ما به ازای آن را 2 درصد مردم جامعه هم ندیده باشند و سریال‌سازانی که موقع تماشای سریال‌هایشان افراد تا نیم ساعت به خاطر تکه‌کلام‌ها و تمسخر لهجه‌ها یا به‌شدت عصبانی هستند و یا به‌شدت می‌خندند و در نهایت با بیشینه احترام به همه هنرمندانی که در جهت هنر مدرن‌شان می‌توانند بر پیچیدگی‌های اجتماعی جامعه ما و نگرانی‌های اجتماعی با بهانه هشدار و یا نشان دادن واقعیت‌ها بیفزایند، مثل تجربه‌های جالبی چون «روزی روزگاری»، «همسران»، «خانه سبز»، «قصه‌های جزیره» و... وارد مقوله بسیار مهم تربیت و روابط بین انسان‌ها شده و اتفاقاً در همان زمانی که باید و شاید به پخش رسیده است.

ما در تحلیل دکترینال به دلایل مختلف می‌توانیم اثبات کنیم که مقصود رسانه اسلامی در ایام مناسبتی گسترش تقواست و باز به هزار دلیل موجه دیگر می‌توانیم این ارزیابی را داشته باشیم که در این تحلیل تنها کارهایی می‌توانند نمره قبولی را بگیرند که در ریل تربیت روان اجتماع و بهبود و روابط بین انسان‌ها قدم برداشته باشند.

ـ با توجه به صحبت‌هایی که پیش از این به آنها اشاره کردید،‌ تحلیل شما درباره برنامه طراز دینی چیست؟

بی‌شک تعریف برنامه طراز دینی، آن هم با دیدگاه خاص فرهنگی ما به همین سادگی که در مقدمه ذکر شد، نبوده و نیست و جذب دل‌های مردم که در رقابت نابرابر رسانه‌ای در معرض پیام‌های آلوده، ذائقه‌سازی‌های ناهنجار شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و در دل موج‌سازی و مطالبه‌سازی غیر عادی و بعضاً غیر دینی این رسانه‌های مغرض و یا منحرف قرار دارند، کار ساده‌ای نیست.

در بسیاری از زمان‌ها شاید به نظر برسد که هنرمند و مدیر رسانه‌ای مجبور بوده که خلاف جهتی که باید حرکت کند، اما به هر شکل می‌توان با چنین تجربه‌هایی دلخوش بود که مدیران و دست‌اندرکاران رسانه‌ای اگرچه ممکن است در جزئیات نیاز به تجدید نظرها و اصلاح‌هایی داشته باشند، اما راه و ریل درست برای حرکت قطاری که بتواند در تحلیل دکترینال نمره قبولی را بگیرد، یافته‌اند.

به نظر می‌رسد تجربه سریال‌های مناسبتی برای ورود بدون جنجال به موضوع بسیار مهم گفتمان‌های خانوادگی و تقویت ارتباطات نزدیک بین‌نسلی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تحقق تقوای عمومی توانسته باشد، راه را تا مدت‌ها برای ظهور کارهای مرتبط با ماه مبارک رمضان و عدم فرو رفتن در ایده‌های انتزاعی به بهانه‌ مناسبت‌های دینی باز کرده باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha