به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در اهواز، دور هم نشسته ایم، با برادر هایمان! پای سفره ی هفت سین درد دل ها....
اینجا همیشه بوی خاک میآید؛ بوی دلانگیز انسان! گمشده ایم و اینجا به خود برگشته ایم.
برادرها دور هم بوده و جای مادر خالیاست؛ پدر را هم نمی بینم. کاش مادر بود و قد یوسفش را میدید. کاش بابا بود و می چرخید دور استخوانهای به جا مانده از عزیز ترین پسرش.
مانند فرزندان یعقوب جمع شدهاند دور یوسف های به کنعان بازآمده، از مصر گمنامی؛
ما برادرهای خطا کارِ همین عزیزهای گمنامیم!
اینجا معراج شهداست و شما آمده اید تا ما را پیدا کنید؛ همه ما فرزندان یعقوب پیر ایران، روح خدا خمینی هستیم؛ شما رفتید و در مصر شهادت، در طلائیه و فکه و شلمچه و دب حردان، عزیز شدید!
ما ماندیم و گم شدیم در زیر و بم دنیا و مافیهایش.
شما در دل خاک، طلا و جواهر شدید و ما روی خاک ماندیم و جیفه و مردار گشتیم؛ بوی خاک می دهید و از ما بوی تعفن دنیا میآید.
اینجا معراج ماست! و ما گمشدههای عصر دل های آهنی هستیم، که شما را از دل خاک درآوردیم تا خودمان را پیدا کنیم.
نزدیک های تحویل سال است و هر گوشه از معراج شهدا را که ببینی، عاشقی بهنام است و معشوقی گمنام!
غصه ها و قصه ها و آرزوها را جمع کرده اند و یکجا آورده آمد تا در لحظات شیرین آغاز سال جدید، همه را تحویل شهدا بدهند؛ به جایش ایمان و امید و هدف عیدی بگیرند و تحویل کنند سال دل و جان شان را.
هر که دستش رسیده، سرش را روی تابوت شهیدی گذاشته و آهسته نجوا می کند. راز دل با تو گفتنم هوس است...
زمزمهی دعای فرج، مرا به خود می آورد، راستی، حضرت نور کجاست؟
همه یکنوا می شوند و فراموش میشود هر چه جز تو هست؛ دست ها بالا می آید به أنت المستعان و لب ها ناله می کنند به الیک المشتکی...
امام شهیدان و وارث سیدالشهدایی، اگر شهیدان را دوست داری که میداری، به عاشقان عاشقانت هم نظری خواهد کرد.
تیک و تاک ساعت لحظه شماری می کند و ثانیه ها موج موج می شوند و معراج می شود دریا، غرق می شویم و استغاثه می کنیم به یا صاحب الزمان الغوث و الامان. به فریاد برس که زمان ما را با خود برده و تو فرمانروای زمانی.
روضه را خواندهاند و صورتی نیست که از اشک تر نشده باشد، و چه حالی بهتر از این برای تحویل سال نو؟ میهمانِ شهیدان بودن، برادران خطاکار یوسفیم و عزیزانمان به رحمت آغوش گشوده اند و به آیه أبانا استغفر لنا قسم که با روضهی عباس ع، بابای مهربان مان، صاحب زمان مان برای ما استغفار خواهد کرد.
اینجا، در کنار شهیدان عزیز تازه تفحص شده، در معراج شهدای اهواز، بار سبک کرده ایم برای پرواز در ثانیه های جدید، به لطف شهیدان و امام شهیدان.
به لطف نگاه مهدی فاطمه(عج)، سال تحویل شد و در دلم توپ زدم! سوت کشید مثل خمپاره ۶۰، تکانم داد مثل توپ تانک، دلم را دقیق زد، مثل موشک تاو. تحویل سالم بوی لحظهی پرکشیدن شهدا را گرفت؛ چشم ها بی اجازه باریدند و لب ها بی اراده ترنم کردند که اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن...
الهی به خون شهیدان، ولی زمان را برسان.
دعا تمام شد و همه دارند با چهره های آبرو یافته از نم نم عاطفه شان، نو شدن رخت و لباس طبیعت را به یکدیگر تبریک می گویند.
دختر بچهای ناز می کند برای بابایش و عیدی، شیرینی میگیرد و خنده بر لب آسمان می نشیند.
همهمه حرفها با همان سرعتی که شروع شده بود، تمام می شود و طنین صدای دلنشینی خط سکوت بر همه جا می کشد.
آقاست!
ولی امر مسلمین جهان.
به رسم هر ساله، سال نو را تبریک خواهد گفت، تذکاری از سالی که گذشت و تذکری برای سالی که می آید و نام گذاری سال جدید.
هوش می آییم و گوش می شویم تا بنوشیم جرعه جرعه کلام ولی را.
چشم می شویم جمال سید علی را، و می گوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
و سوره سالمان را به بسملهاش آغاز می کند و دلم پر می کشد برای آیندهای که نوید می دهد؛ سالی که نکوست از بهار شهداییاش پیداست....