جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
عکس آرشیوی

حوزه / طی این ساعات هیچ نیروی امدادی دولتی و غیردولتی و نظامی و انتظامی حتی در یک سرباز حضور ندارد. مورد سوال و پرسش مردم قرار میگیرم که یک روحانی شیعه در دل این شب سرد در اینجا چه می کند و مسئولان و امدادگران کجا هستند؟ برایشان توضیح میدهم که مسئولیتی ندارم و فقط به عنوان یک حوزوی برای کمک آماده ام...

خبرگزاری حوزه/ حجت الاسلام محمد وکیلی که این روزها در مناطق سیل زده شمال کشور حضور دارد طی یادداشتی به شرایط منطقه و ضرورتهای امدادرسانی به سیل زدگان پرداخت.

در بخش هایی از این یادداشت آمده است:

چند روز بعد از وقوع سیل ویرانگر و‌بسیج تمام امکانات لشگری و کشوری عازم شهر آق قلا می شوم. با اسفاده از تراکتورهایی که در سطح شهر تردد می کنند گشتی می زنم، خدمات ناهماهنگ و ‌خودجوش مردم از هر سو وارد شهر شده است. به چند مسجد نیز سری میزنم...

♦️از آق قلا که هم اکنون آماج انواع خدمات و امدادهاست به سمت روستای صحنه و قرنجیک راه می افتم، متاسفانه در این روستاها هم خبری از فعالیت رسمی نیست به ویژه اینکه این روستاها اگر چه زیر آماج سیل رفته اند اما در موقعیت اضطراری قرار دارند و اضطراب و نگرانی نسبت به رسیدن سیل، آرامش را از مردم ربوده است. در چنین شرایطی حضور روحانیت می تواند نقش بسیاری در ایجاد آرامش مردم ایفا کند.
نماز ظهر را در مسجد و‌حوزه علمیه اهل سنت روستای قرنجیک می خوانم و همزمان با خود فکر میکنم که چنین مسجد و‌حوزه علمیه ای به دلیل داشتن حوزه علمیه و‌ مسجد بزرگ و فراخ، و نیز دسترسی سریع و راحت به دههای روستای شهرهای آق قلا، سیمین شهر، گمیشان و نیز دهها روستای اطرف این شهرها میتواند پایگاه عملیات روحانیت شیعه و سنی جهت مساعدت به روستاهای سیل زده باشد، اما چنین ظرفیتی خالی مانده است.

♦️از قرنجیک سمت روستای یامپی راه می افتم، روستایی که به همت روستاییانش دور تا دور روستا حصارهای خاکی ایجاد شده و انباشت آب پشت دروازه های روستا، شرایطی بحرانی را بر روستا حاکم کرده است، با چند نفر از رئیس شورای روستا و امام جماعت اهل سنت روستا که گفتگو می نشینم، همگی از رشادت مردم به ویژه جوانان روستا می گویند که چند شبانه روز است با رشادت و از خودگذشتی مشغول حفاظت از روستا هستند. زنها و‌کودکان در طبقه دوم حوزه علمیه روستا اسکان یافته اند. مسئولان روستا از نرسیدن امکانات امدادی مثل بیل مکانیکی و لودر و کیسه های گونی و پلاستیک که می تواند نقش حیاتی در جلوگیری از ورود سیلاب به روستا ایفا کند، به شدت گله دارند، پای صحبتهایشان مینشینم و فقط گوش می دهم. در چنین شرایطی حضور یک روحانی برایشان فرصتی می شود برای ترکیدن بغضها و گلایه ها از نرسیدن امدادهایی که قبل از گرفتاری در سیل لازم است.

♦️بعد از غروب آفتاب راهی گمیشان میشوم، راه ورودی شهر برای عبور آب تخریب شده است، با مردمی که پشت دروازه شهر اجتماع کرده اند و باز به صورت خود خوش سعی میکنند به امداد مردمی که در داخل شهر گرفتار شده اند بشتابند. ساعت از یازده شب گذشته است... مورد سوال و پرسش مردم قرار میگیرم که یک روحانی شیعه در دل این شب سرد در اینجا چه می کند و مسئولان و امدادگران کجا هستند؟ برایشان توضیح میدهم که مسئولیتی ندارم و فقط به عنوان یک حوزوی برای کمک آماده ام. پیگیر مسئولان و مدیران بحران شهرستان می شوم. بعد از ساعتی پیگیری موفق می شوم به صورت تلفنی با مدیر بحران شهرستان صحبت کنم و فریادهای مردم را به او منتقل کنم، پاسخی که دریافت میگنم این است که فرمانداری گفته تا قبل از ظهر فردا نمی توانیم کمکی کنیم. ساعت دو نصفه شب خود را به فرمانداری شهرستان بندرترکمن می رسانم و آقای فرماندار را خسته و بیخواب در اتاق جلسه پیدا میکنم و وضعیت را تشریح می کنم و حرف مردم را منتقل میکنم و از فرمانداری خارج می شوم. هنوز از فرمانداری فاصله نگرفته ام که  ماشینهای نیروی انتظامی و سپاه و هلال احمر به سمت گمیشان به راه افتاده اند.

♦️نزدیک اذان صبح است که به خانه برمیگردم تا بعد از چند ساعت استراحت، به سراغ روستاهای دیگری بروم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha