به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات قرآنی و پاسخ های آن، برگرفته از «درگاه اینترنتی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» خواهد پرداخت.
سؤال:
دربارۀ بحث تحدّی در قرآن کمی توضیح دهید.
پاسخ:
مقدمه
يكي از راه هاي شناخت صحت ادعاي هر فرد دلايلي است كه بر صحت مدعاي خود اقامه ميكند، هر چه ادعا مهمتر باشد بايد دلايل از استحكام بيشتري برخوردار باشند. پيامبران در طول تاريخ براي اثبات ادعاي نبوت دلايلي آوردهاند كه در لسان قرآن «آية»[1] يا «بيّنه»[2] ناميده ميشوند كه بعداً مسلمانان بر آنها نام «معجره» نهادهاند و مخالفان خود را به مبارزه و همانند آوري فراخواندهاند كه اين فراخواني در اصطلاح «تحدّي» نام دارد.
انتخاب نوع معجزه بستگي به شرايط زمان و مكاني هر پيامبر دارد امام رضا ـ عليه السّلام ـ در تحليل تفاوت معجزات پيامبران ميفرمايد: «هنگامي كه خداوند موسي را مبعوث كرد سحر و ساحري بر اهل آن عصر غلبه داشت و لذا خداوند چيزي از سوي خود براي آنها فرستاد كه در قدرت آنها نبود و سحرشان را باطل كرد و حجت را تمام نمود و عيسي ـ عليه السّلام ـ را هنگامي مبعوث كرد كه بيماريهاي صعبالعلاج آشكار شده بود و مردم نيازمند به طبابت بودند خداوند از سوي خود چيزي فرستاد كه نزد آنها نبود مردگان را براي آنها زنده ميكرد و كور مادرزاد و بيماران مبتلا به بيماريهاي غيرقابل علاج را به فرمان خدا بهبودي ميبخشيد و حجت را به وسيله ی آن بر مردم تمام ميكرد، خداوند محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را در وقتي مبعوث ساخت كه غالب بر آن عصر خطبهها و سخنان دلنشين و فصيح و بليغ بود خداوند از سوي خود مواعظ و حكمتهايي در بالاترين اوج فصاحت و بلاغت فرستاد كه سخنان آنان را باطل كرد و حجت را بر آنان تمام نمود.[3]
قبل از ورود به بحث لازم است در ابتدا واژه ی «تحدّي» در لغت و اصطلاح بررسي شود.
تحدّي در لغت
تحدّي در لغت يعني؛ مبارزه طلبي و همانند آوري.[4]
تحدّي در اصطلاح
تحدّي در اصطلاح به اين معنا آمده است كه، هر كسي ديگران را براي عمل يا گفتار يا نوشتار خود به مبارزه طلبي و همانندآوري دعوت كند؛ تحدّي ناميده ميشود. يكي از اركان معجزه قرآن تحدّي است يعني؛ مدعي نبوت بايد ديگران را به مقابله و مبارزه دعوت كند.
تحدّي مشتمل بر قياس و برهان است بدين گونه كه «لوكان هذا الكتاب من عند غير الله لامكن الاتيان بمثله، لكن التالي باطل فالمقدم مثله؛ اگر اين كتاب، كتاب كلام الله نباشد پس كلام بشري است و اگر بشري باشد پس شما هم كه بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد، اگر شما توانستيد مثل آن را بياوريد بشري بودنش اثبات ميشود و اگر نتوانستيد معلوم ميشود كه بشري نيست و اعجازي است كه اثبات كننده ادعا نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود.[5]
سير تحدّي در قرآن
قرآن كريم براي اثبات نبوت پيامبر، مخالفان را به همانند آوري فراخوانده است. گاهي تحدّي به كل قرآن شده است، بگو اگر جن و انسان گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخي از آنها پشتيبان برخي ديگر باشند.[6] گاهي تحدّي به ده سوره است يا ميگويند اين قرآن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست ميگوييد ده سوره ساخته شده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را ميتوانيد فراخوانيد.[7]
و گاهي تحدّي به يك سوره است: و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كردهايم شك داريد پس اگر راست ميگوييد سورهاي مانند آن بياوريد و گواهان خود را از غير خدا فراخوانيد.[8]
وجود انگيزه در همانندآوري قرآن
مخالفان قرآن بيشترين انگيزه را براي همانندآوري قرآن داشتند. آنان اهل فصاحت و بلاغت، متعصب نسبت به آداب و رسوم خويش به ويژه فرهنگ بتپرستي و قومي لجوج و سرسخت و متكبر بودند، قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست[9] و بتپرستي را امري خرافي ميداند.[10] و فخر فروشي آنان نكوهش ميكرد[11] در عين حال آيات تحدّي آنان را به همانندآوري قرآن ترغيب و تشويق ميكرد و پذيرش و عدم پذيرش قرآن با سعادت و شقاوت جاودانه پيوند ميداد.[12]
تشويق به كمك گرفتن از كليه ی نيروهايي كه ميتوانند در آوردن همانند قرآن نقشي ايفا كنند.[13]] دروغگو پنداشتن در صورت ناتواني[14] و دهها انگيزه ديگر.[15]
ناتواني مخالفان در همانند آوري قرآن
كتب تاريخ و علوم قرآني افراد متعددي را ذكر ميكنند كه درصدد همانند آوري قرآن برآمدهاند كه خود با بررسي قرآن به عجز خويش پي بردهاند يا به آوردن چيزي شبيه قرآن دست يازيده، ولي نمونههايي را ارائه دادند كه موجبات رسوايي خويش را فراهم آورده و عدم توانايي بشر از همانند آوري را اثبات كردهاند اين همانند خواهي و مبارزه جويي يك دعوت جهاني و تاريخي است اكنون نيز اين دعوت فراروي همه ی جهانيان است و ميتوانند به جاي گزينش هر جنگ نظامي و اقتصادي و... به دعوت قرآن پاسخ دهند.[16]
سابقه ی تحدّي در ميان عرب قبل از قرآن
در عصر نزول قرآن كريم بلاغت به اوج خود رسيده بود لذا شعراء در بازار «عكاظ» به شعرخواني ميپرداختند شعرهاي برتر را تحت عنوان «معلقات سبع» با آب طلا نوشته و بر ديوار كعبه آويزان ميكرند يكي از انديشمندان در اين زمينه ميگويد: «عرب عادت داشت كه در مقام مسابقه در قصايد و سخنرانيهاي خويش يكديگر را به تحدّي فراخواند. قرآن نيز از همين روش آنان را تحدّي كرد كه مانند قرآن يا لااقل قسمتي از قرآن بياورند پس خبر داد كه نخواهد توانست چنين كاري را انجام دهند.»[17]
نمونهاي از اين تفاخر و تحدّي را در شعر «تميم بن مُقبل» از شعراي پيشين عرب اين گونه جلوه ميكند: «اذا مِتُّ عَنْ ذكرِ الْقَوافي فَلَنْ تَري لها قائلاً بَعْدي اَطبّ و اَشْعَرا؛ اگر از گفتن اشعار لب فروبندم پس از من ديگر كسي را نخواهي يافت كه بهتر و پاكيزهتر از من شعر بگويد و در شاعري از من استادتر باشد.[18]
«وليد بن مغيره فخر مخزومي» گل سرسبد بوستان عرب (ريحانه العرب) با تمام كينه ورزي و دشمني با پيامبر و پيام وحي ناگزير اعتراف كرد كه اين سخن بالاتر از افق كلام انسان است او درباره ی كلام خدا كه از زبان پيامبر بيان ميشد چنين ميگويد: «گفتار او شيريني خاصي دارد و زيبايي و طراوت فوق العادهاي شاخههايش پرميوه و ريشههايش پرمايه، و سخني است كه از هر سخن ديگر بالاتر ميرود و هيچ سخني بر آن برتري نمييابد.»[19]
«علامه صدر بلاغي» در مقدمه ی تفسير «آلاء الرحمن» همين بعد از اعجاز را كه اعجاز بياني است براي اعراب زمان پيامبر از ديگر ابعاد اعجاز قرآن روشنتر ميداند[20]
«سيد قطب» در اين زمينه ميگويد: «تلاش اصلي من در مكتب قرآن همين است كه جنبه ی هنري و ويژگيهاي ادبي قرآن جلوهگر شود و انديشهها زيبايي نهفته آن را دريابند، به نظر من در آغاز نيز اعراب از همين طريق در حوزه ی جاذبه و شكوه هنر قرآن قرار گرفتند و همين بيان زيبا بود كه تا عمق احساس آنها نفوذ كرد و نفوسشان را برانگيخت.»[21]
در نتيجه دعوت قرآن به همانندآوري يك دعوت جهاني است و با آنكه اعراب در بعد فصاحت و بلاغت يكهتاز ميدان بودند و قبل از نزول قرآن در اشعار و خطب همديگر را به تحدي فرا ميخواندند، توان هماوردي با قرآن را نداشتهاند و تاكنون هيچ كس توان مقابله با قرآن را نداشته و نخواهد داشت.
سيد محمدحسين ميري
پي نوشت ها:
[1] . سوره مؤمنون، آيه 50، سوره اسراء، آيه 101
[2] . سوره انعام، آيه 157
[3] . عيون اخبار الرضا به نقل از: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج 8، چاپ دوّم، بهار 74، ص 116 ـ 115
[4] . دهخدا، علي اكبر، لغت نامه (ناشر مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، بهار 73)، ج 4، ص 5660
[5] . آيت الله جوادي آملي عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، (قم، اسراء، چاپ اوّل 1378)، ج 1، ص 138
[6] . سوره اسراء، آيه 88
[7] . سوره هود، آيه 13
[8] . سوره بقره، آيه 23
[9] . سوره ص، آيه 2 و سوره مريم، آيه 97
[10] . سوره نجم، آيه 23
[11] . سوره حج، آيه 9
[12] . سوره بقره، آيه 24
[13] . سوره اسراء، آيه 88 و هود، آيه 13 و سوره يونس، آيه 39
[14] . سوره بقره، آيه 25
[15] . ر. ك: مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسي، ج اوّل، (انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) )، چاپ اوّل، بهار 1376
[16] . مصباح يزدي، محمد تقي، همان ص 140 و مكارم شيرازي، همان ص 140 به بعد؛ معرفت محمد هادي التمهيد في علوم القرآن (چاپ اوّل، مؤسسة النشر الاسلامي قم)، 1416، ج 4، صفحات 261 ـ 227؛ ر. ك: عرفان، حسن، اعجاز در قرآن كريم، (ناشر: دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي چاپ اوّل، سال 1379)
[17] . اعجاز القرآن و البلاغة النبوية، مصطفي صادق الرافعي (انتشارات دارالكتاب العربي 1393 همانند آوری)، ص 169؛ سعيدي روشن، محمد باقر، معجزه شناسي (ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي، چاپ اوّل، پاييز 1379)، ص 217 و 216
[18] . ر. ك: جرجاني، شيخ عبدالقاهر، دلائل الاعجاز في القرآن ترجمه و تحشيه دكتر سيد محمود رادمنش (ناشر: آستان قدس رضوي، سال 1368 ش)، ص 599 تا 615
[19] . مكارم شيرازي، همان ص88 و سعيدي روشن، همان، ص 128 تا 170
[20] . علامه صدر بلاغي، تفسير آلاءالرحمن، مقدمه ص 4
[21] . سيد قطب مشاهد القيامة في القرآن دارالشروق، 1415 هـ، ص 9