شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 20, 2024
آیت الله العظمی گلپایگانی

حوزه/ همیشه به مبلغین توصیه می‌کردند که هرجا تبلیغ می‌روید، مقید باشید که نماز شب بخوانید؛ چون اگر شما در مکان تبلیغ مقید به نماز شب باشید مردم سعی می‌کنند که نماز صبح‌شان را بخوانند، والا آن‌ها حتی نماز صبح‌شان را شاید نخوانند! می‌فرمودند: من نماز شب را در این ایام بر شما واجب می‌دانم.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، علما و بزرگان دین در ماه مبارک رمضان برنامه های خاصی داشته اند که بخشی از سیره این بزرگواران را در شماره های گوناگون تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد.

 

* مروری کوتاه بر سیره عملی آیتاللهالعظمی گلپایگانی قدس سره در ماه مبارک رمضان

 

اشاره: ماه رمضان، بهترین فرصت برای خودسازی است، و بزرگان دین اسلام همواره بر اهمیت و جایگاه والای آن تأکید کردهاند و مسلمانان را به بهرهگیری از برکات و فضیلتهای بیشمار ماه میهمانی خدا سفارش کردهاند.

اولیای الهی خود نیز برنامههای خاصی در این زمانها داشتهاند و ما در این نوشتار، به برخی از برنامههای آیتاللهالعظمی سیدمحمد رضا گلپایگانی قدس سره در ماه مبارک رمضان که حاصل گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر گلپایگانی فرزند معظمله میباشد، اشاره میکنیم، تا علاقهمندان از آن الگو برگرفته و همتی مضاعف در بهرهگیری از این ماه عزیز داشته باشند.

طی لسان در قرائت قرآن

یکی از برنامههای مستمر و مداوم ایشان، التزام و مراقبت فوقالعاده به قرائت قرآن بود. چنان انسی با قرآن داشتند و بر مطالب و آیات احاطه داشتند که در عین تأمل و تفکر بسیار سریع قرآن میخواندند و در مدت یک ربع یک جزء قرآن را تلاوت میکردند. در بعض از ماههای رمضان با این که کار هم داشتند، شاید هفت یا هشت دور قرآن را ختم میکردند. در حقیقت ایشان در قرائت قرآن طی لسان داشتند.

در ماه مبارک، ختم قرآنهای متعددی برای پدر و مادر، اساتید خود، امامزادگان واجبالتعظیم، مؤمنین بد وارث و بیوارث داشتند و مکرر میفرمودند: این بد وارثها و بیوارثها کسی را نداردند، ما باید برای اینها ختم قرآن و خیرات بدهیم.

یک بار فرمودند: در یک سالی یکی از این ختمها مانده بود و متوجه شدم که روز 28 ماه رمضان است در حالی که فقط پنج شش جزء بیشتر نخوانده بودم، نشستم و در عرض شش هفت ساعت قرآن را ختم کردم.

قرآنهایی که به ایشان هدیه میشد، مقید بودند آنها را بخوانند. پس از یک دور تلاوت به دارالقرآن هدیه میکردند و میفرمودند: زکات قرآن به این است که خوانده شود، زیرا در قیامت قرآن از ما بازخواست میکند. قرآنهایی که توسط آقا قرائت شده، در دارالقرآن ثبت گردیده است. حتی قرآنهای نفیس خطی و غیر خطی که به دارالقرآن اهدا میشد برای اینکه در گنجینه دارالقرآن محبوس نشود، خود ایشان یک دور تلاوت میکردند.

آقا میفرمودند: من هر روز صبح که قرآن میخوانم، یکی از آیات را در نظر میگیرم و درباره آن آیه از جهات مختلف: فقهی، تفسیری، اخلاقی و تربیتی تا شب فکر میکنم تا ببینم این آیه دارای چه پیامها و مطالب آموزندهای میباشد. به طلاب هم توصیه میکردند: شما که قرآن میخوانید، لازم نیست در تمام آیات آن تأمل کنید (اگرچه اگر بتوانید خوب است) لیکن اگر یک آیه را در نظر بگیرید و در معنای آن فکر کنید و روزی یک آیه مطالعه کنید، در سال 360 آیه میشود و این خیلی است. یک بار به طلاب فرمودند: آیه «فَاخلَع نَعلَیکَ اِنَّکَ بِالوادِی المُقَدَّسِ طُوی» که راجع به حضرت موسی و کوه طور میباشد، بعید است مراد آیه، نعلین ظاهری باشد (کفشهایت را در آور و بهسوی ما بیا) بلکه مقصود این است که، خودت را از چیزهای پست و خاکی تخلیه کن، تا بتوانی در این وادی گام بگذاری.

از مواردی که خودم شاهد بودم، اینکه ایشان بسیار مقید بودند، هر شب پس از نماز مغرب و عشا قرآن بخوانند و همینطور پس از نماز صبح. آخرین دوره تلاوت ایشان، تا سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسیده، که دیگر نتوانستند ادامه بدهند. البته پدر ایشان هم در تلاوت قرآن، شخص عجیبی بودند، بهطوری که حتی در خواب هم سوره «قل هو الله احد» را میخواندند.

 زیارت حضرت معصومه علیها السلام بعد از سحر ماه مبارک رمضان

ایشان بعد از صرف سحر مقید بودند که برای اقامه جماعت نماز صبح، به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شوند. و بعد از زیارت و اقامه جماعت به منزل برمیگشتند و تا طلوع آفتاب قرآن قرائت میکردند.

 اقامت نماز جماعت ظهر و عصر در مسجد

معظمله ظهرهای ماه مبارک، همیشه برای اقامه نماز ظهر و عصر پیاده به مسجد حسینآباد میرفتند. از اقامه نماز که برمیگشتند، بعداز مختصر استراحتی به کارهای همیشگیشان که پاسخ به نامههای مردم و استفتائات بود، مشغول میشدند که تا نزدیک غروب ادامه داشت.

 اهتمام به نماز جماعت قبل از افطار

در ماههای رمضان تا سالهای 43 همیشه قبل از افطار با پای پیاده برای اقامه نماز مغرب و عشاء به مسجد میرفتند. بعد از اقامه نماز به منزل میآمدند و برنامههای ملاقات و دیدارهایی که داشتند در خدمت مراجعین و مهمانان بودند و اهتمام جدی به رسیدگی مشکلات مراجعکنندگان داشتند.

 اهتمام جدی به معیشت طلاب و عموم مردم در ماه رمضان

در ماه مبارک رمضان توجه جدی به مستمندان داشتند، لذا یکی از برنامههای ایشان در این ماه این بود که افطاری قابل توجهای به نیازمندان میدادند و حتی شهریه طلاب را در این ماه دو برابر میکردند و به ائمه جماعات برخی شهرستانها و استانها نیز افطاری میدادند.

 دفتر مرجعیت، دفتر تبلیغات طلاب سراسر کشور

در گذشته که دفتر تبلیغات مستقلی برای طلاب وجود نداشت، تقریباً طلاب سراسر کشور به دفتر آیتاللهالعظمی گلپایگانی قدس سره مراجعه میکردند و آقا طبق سفارشاتی که از اطراف و اکناف کشور داشتند مبلغ اعزام میکردند. برای همه مبلغین اعزامی نامه مینوشتند و توصیههای لازم تبلیغی را برای تکتک مبلغین داشتند که بسیاری از این مکاتبات الآن موجود هست.

 یک لطیفه تبلیغی

آقا، طلابی را که برای تبلیغ اعزام میکردند، مخارج سفرشان را هم تأمین میکردند.

قبل از اعزام و خداحافظی همیشه با زبان طنز به مبلغان میگفتند: من خدا را به شما میسپارم؛ یعنی به جای اینکه بگویند من شما را به خدا میسپارم، میفرمودند: من خدا را به شما میسپارم. منظورشان این بود که سعی کنید این مختصر عقیدهای که مردم به خدا دارند، این عقیده حفظ شود و خدشهدار نشود و این جمله، پیامی بزرگی داشت که اهلش میگرفتند.

 توصیه اکید به رعایت آداب مهمانی و میزبانی

قبل از اعزام توصیه میکردند که در مهمانیها رعایت حال صاحبخانه را داشته باشید. مواظب باشید تا صاحبخانهها به زحمت نیفتند و حتی به میزبان بگویید هر غذایی که خودتان میخورید، همان را آماده کنید. هیچ وقت غذای خاصی را درخواست نکنید.

 بر شما واجب میدانم که ایام تبلیغی نماز شب بخوانید

همیشه به مبلغین توصیه میکردند که هرجا تبلیغ میروید، مقید باشید که نماز شب بخوانید؛ چون اگر شما در مکان تبلیغ مقید به نماز شب باشید مردم سعی میکنند که نماز صبحشان را بخوانند، والا آنها حتی نماز صبحشان را شاید نخوانند! میفرمودند: من نماز شب را در این ایام بر شما واجب میدانم.

 حسابرسی خمس مال مردم در شبهای ماه رمضان

قبل از انقلاب حدوداً سالهای دهه 30 بسیاری از مردم و بازاریها، مقید به پرداخت خمس مال نبودند، و اقدام آیتاللهالعظمی گلپایگانی برای احیای این فریضه فراموش شده اینطور بود که هر بازاری وقتی ایشان را به افطاری دعوت میکرد، یکی از برنامههایش این بود که بعد از افطار مسئله خمس را تشریح میکردند و همان شب را که مثلاً شب دوم ماه مبارک بود برای صاحبخانه شروع سال خمسی قرار میدادند. به این صورت آن صاحبخانه هر ساله در همان شب مقید بود که بعد از افطاری، خمس را محاسبه کند. به این ترتیب بازاریان را به پرداخت خمس عادت میدادند.

 احیاء مراسم پرشور معنوی شبهای قدر

تا سال 1341 مراسم سخنرانی و برنامه قرآن به سر را در شبهای احیاء خودشان انجام میدادند. جلسات شبهای قدرشان، آن قدر پرشور و معنوی بود که از همان ابتدای مراسم تا پایان آن، مردم گریه میکردند و اشک میریختند.

مراسم شبهای احیای ایشان در مسجد حسینآباد قم، از معروفترین و باشکوهترین برنامههای احیاء بود که برخی از علما و بزرگان قم، مردم را تشویق به شرکت در مراسم احیاء آیتاللهالعظمی گلپایگانی میکردند.

ایشان در برنامههای احیاء مقید بودند که همان ادعیه و اذکاری که اهلبیت علیهم السلام به آن موارد سفارش و تأکید کردهاند را بخوانند و چیزی بهآن اضافه نمیکردند و لذا از اول «بک یالله» تا پایان، همان اذکار را بدون کم یا زیاد قرائت میکردند.

تقید ایشان به اذکار وارده در شبهای قدر و ادعیه مأثوره، آن قدر بود که در آن زمانی که خودشان منبر نمیرفتند و منبری دعوت میکردند، یک شبی یکی از علمای قم منبر رفتند و برنامه احیاء را انجام دادند، اما بین ادعیه وارده، مطالبی به مناسبت اضافه کردند! آقا، فردای آن شب به منبری فرمودند: که من دیشب مجدداً قرآن به سر را در منزل انجام دادم و توصیه کردند که روضه و مصیبت را قبل یا بعد از این ادعیه بخوانید و تأکید میکردند که اگر غیر از این بود، اهلبیت علیهم السلام آن را میفرمودند.

هر شب بعد از افطار، دعای افتتاح را با حال و سوز معنوی میخواندند و نیز مقید بودند که دعای ابوحمزه ثمالی را هم بخوانند.

ایشان در قرائت دعای ابوحمزه ثمالی وقتی به فرازهای «یا رب، یا رب» میرسیدند، آنقدر با صدای حزین و سوزناک قرائت میکردند که هر کسی این صحنه را میدید یا میشنید، منقلب میشد.

 اهمیت به مستحبات

ایشان بسیار به مستحبات مقید بودند. در شب احیاء سوم سعی میکردند هر دو غسل مستحبی که برای قبل اذان مغرب و آخر شب وارد شده است را انجام بدهند. هیچوقت عمامه را نشسته به سر نمیگذاشتند، بلکه بلند میشدند و با یک ادب و احترام خاصی عمامه را به سر میکردند، یا شلوار را هیچ وقت ایستاده نمیپوشیدند. تأسیاً به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، هر وقتی که میخواستند از منزل خارج شوند، به آیینه نگاه میکردند و با یک وضع مرتب و منظم از خانه خارج میشدند.

معمولاً افطاری و سحری مختصری میخوردند، همیشه مستحبات غذا خوردن را که در کتب ادعیه آمده، رعایت میکردند و مقید بودند که قبل از افطاری و سحری و همچنین بعد از آن، دعاهایی که در مفاتیحالجنان آمده و اهلبیت علیهم السلام توصیه کردهاند را بخوانند.

 پایگاه مورد اعتماد اطلاعرسانی رؤیت هلال ماه

دفتر مرجعیت معظمله، یکی از مکانهای مورد اعتماد مردم در بحث رؤیت هلال بود. همه نقاط کشور چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به اینجا توجه ویژه داشتند. امام راحل قدس سره هم عنایت خاصی به آقا داشتند و بحث استهلال را تماماً به ایشان واگذار کرده بودند و حتی در یک قضیهای که ثبوت رؤیت هلال بسیار سخت شده بود، حضرت امام قدس سره از آقا درخواست کرده بودند که شما بر من حکم کنید، یعنی بگویید: «حَکَمْتُ» و آقا هم حسب فرمایش حضرت امام قدس سره این جمله را نوشتند و امام هم طبق نظر آقا، اول ماه را اعلام کردند.

 ساخت بیشاز 50 واحد خانه عالم

مبلغینی که از طرف آقا به مناطق مختلف اعزام میشدند، متوجه شدند که در برخی مناطق، مردم به جهت نداشتن مسکن مناسب و بعضاً بسیار کوچک با پذیرش روحانی به زحمت میافتند. آیتاللهالعظمی گلپایگانی تصمیم گرفتند که برای سهولت مبلغین در امر تبلیغ، خانه عالم احداث کنند، لذا در آن زمان 55 واحد خانه عالم در برخی مناطق احداث کردند که الآن سند آنها پیش ما موجود است. در بعضی از جاهایی که مردم توان مالی نداشتند، توصیه میکردند آنهایی که میتوانند، مصالح مانند آجر، بلوک تولید کنند یا سنگ تهیه کنند و حتی کارگری کنند و به هر مقداری که کمک میکردند، بهعنوان خمس مالشان محاسبه میکردند و به همین جهت مردم تشویق به پرداخت خمس میشدند.

 

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha