جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی سعیدی - رئیس دفتر عقیدتی و سیاسی فرمانده کل قوا

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین سعیدی گفت: زمانی که آمریکایی‌ها به عراق حمله کردند، افرادی که نمی‌خواهم نامشان را ذکر کنم، نامه‌ای نوشتند و اعلام موضع کردند که ما باید به کمک صدام برویم و در مقابل آمریکایی‌ها بایستیم، رهبر معظم انقلاب در این خصوص هوشمندی به خرج دادند و فرمودند «جنگ آمریکا و صدام، جنگ کرکس‌ها است» ...

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از سمنان، از آن جا که امام خمینی شخصیتی چند بعدی است که آثار متعددی در حوزه مباحث عرفان، فقه، فلسفه، کلام و سیاست از ایشان برجای مانده است، و به دلیل آن که بنیان گذار و رهبر نظامی مبتنی بر اندیشه های اسلامی بوده، بدیهی است که اندیشه سیاسی معظم له تمام مفاهیمی را که در حوزه حکومت و جامعه کاربرد دارد، در بر می گیرد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی و سیاسی فرمانده کل قوا، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» به استقلال سیاسی در اندیشه و منظر حضرت امام خمینی(ره)، راههای ترویج اندیشههای ناب حضرت امام(ره) و ... پرداخته که حاصل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

استقلال سیاسی در اندیشه حضرت امام خمینی(ره)  به چه معناست؟

استقلال سیاسی جزو جوهره حکومت دینی و الهی است. حکومت الهی بر اساس شعار توحید استوار شده است.

ما استقلال سیاسی را در این جمله به طور کامل میبینیم؛ یعنی گسستن از غیر خدا و پیوستن به ذات ربوبی، گسستن از شیطان و پیوستن به جریان توحیدی و ولایی، گسستن از طاغوت و پیوستن به شجره طیبه ولایت الهی، گسستن از امامت نار و پیوستن به امامت نور، گسستن از حزب شیطان و قرار گرفتن در حزب الله؛ بنابراین استقلال سیاسی جزء جوهره واژه توحید و جامعه توحیدی است.

سرلوحه کار اینها استقلال سیاسی بوده است و در اندیشه و فکر وابسته به هیچ جریان خارج از قلمرو توحید نبودهاند. حضرت  امام(ره) و حکومت اسلامی ما هم بر گرفته از اندیشه و گفتمان نبوی و علوی است که  ماهیت این گفتمان بر گرفته از توحید است و استقلال سیاسی جزء ذات گفتمان نبوی و علوی است.

حضرت امام همواره به اندیشه توحید و الهی متکی بودند و در تمامی زمینهها استقلال سیاسی داشتند. این اصول حاکم بر حاکمیت دینی؛ یعنی استکبار ستیزی و نفی... و عدم سلطه کفار و مشرکین بر جوامع اسلامی از پیامدهای این استقلال سیاسی و فکری است. افتخار جمهوری اسلامی ایران در طول این چهل سال همین متکی بودن به اندیشه استقلال سیاسی است که هم حضرت امام بر روی آن تکیه داشتند و هم رهبر معظم انقلاب از این اصل پیروی میکنند، بنابراین تبلور استقلال اندیشه سیاسی امام در دیپلماسی بازی گردانی و تهاجمی و فعال است، نه در دیپلماسی بازی خوردن.

ما دو نوع دیپلماسی داریم. در مذاکرات هم میتوان با موضع قدرت سخن گفت. باید دیپلماسی بازی گردانی مد نظر باشد نه دیپلماسی انفعالی و بازیچه شدن در برابر دشمن. به هر حال اگر زمامداران، مسئولان و نخبگان سیاسی ایران بخواهند از اندیشه سیاسی امام پیروی کنند، باید در سیاست خارجی این اصل را مد نظر قرار بدهند. در فرهنگ همین گونه است. در جای جای نظام باید از اندیشه امام و رهبر معظم الگو بگیرند تا بتوانند مدار اصلی را در حاکمیت دینی لحاظ کنند و از خطوط قرمز عبور نکنند.

در خصوص راههای ترویج اندیشههای ناب حضرت امام(ره) و تحقق بیش از پیش آن بفرمایید.

امام مجموعهای از اصول، مبانی و آموزههایی داشتند که میتوانیم از آن به عنوان دکترین مدیریتی و رهبری امام یاد کنیم.

همین اصول مبانی را در اندیشهها و رفتار مدیریتی رهبر معظم انقلاب میبینیم. متأسفانه اندیشههای امام آن گونه که شایسته است در بین مسئولان جامعه ما نهادینه نشده است و هنوز بسیاری از زوایای اندیشههای امام در ابعاد مختلف پنهان مانده است. مراکز تحقیقاتی باید نقش امام در تحولات مختلف را از لابهلای اندیشههای ایشان و آثار و برکات انقلاب استخراج کنند و به جامعه معرفی کنند.

انقلاب ما و حکومت ما به یک ابر قدرت تبدیل شده است و این ناشی از همان اندیشه ناب حضرت امام است. مگر ابر قدرتی معنایی غیر از این دارد که هیچ اعتلاف و توافق نامهای در غرب آسیا صورت نمیگیرد، جز به اراده ایران.

این یکی از مؤلفههای ابر قدرتی انقلاب اسلامی است که بر گرفته از اندیشههای ناب حضرت امام است. اگر مفهوم ابر قدرتی این باشد که یک انقلاب در طول پنج دهه یعنی از یک دهه قبل از انقلاب بتواند تمامی گفتمانهای حاکم بر منطقه غرب آسیا را کنار بزند و اندیشههای ناب دینی را مطرح کند، ما باید بگوییم که جزء سر آمدترین بیداران اندیشه دینی بودهایم.

در طول 200 سال گذشته چهار اندیشه در منطقه غرب آسیا حاکم بوده است: اندیشه ناسیونالیستی، اندیشه لیبرالیستی، اندیشه مارکسیستی و اندیشه التقاطی. مردم مسلمان بودهاند؛ اما اندیشه دینی آن گونه که باید نقش خود را نداشته است. اندیشهها و تفکرات امام توانست تمام این گفتمانها را کنار بزند و گفتمان دینی را در منطقه غرب آسیا به منصه ظهور برسانند.

امروزه حتی جریانهای ناصریسم در مصر هم از ناسیونالیسم عربی صحبت نمیکنند. امروزه هیچ یک از این کشورها از نظام سوسیالیستی سخن نمیگویند. از لیبرالیسم کمتر سخن به میان میآید. گفتمان تمام این جریانها دینی است و این نشان از یک تحول عمیق در سطح حاکمیت گفتمان دینی در منطقه غرب آسیا است. اگر نشان ابر قدرتی این باشد که یک انقلاب بتواند

ظرف مدت چند دهه گفتمان دینی را از زیر لایههای مختلف بیرون بکشد احیا و به جامعه عرضه کند، ما در اوج موفقیت بودهایم و ابر قدرت هستیم. در طول 300 سال گذشته اندیشه دینی غایب بوده است.

در انقلاب کبیر فرانسه، در انقلاب اکتبر شوروی، انقلاب چین، انقلاب الجزایر، در جنگ جهانی اول و دوم اندیشه دینی غایب بود. در اشغال منطقه توسط استعمارگران اندیشه دینی نتوانست به خوبی بایستد و مقاومت کند. اما انقلاب اسلامی و اندیشههای ناب امام و قدرت تهاجمی فکری ایشان توانست اندیشه دینی را از زیر لایههای گوناگون بیرون بکشد تا امروز فعالترین گفتمان در منطقه غرب آسیا گفتمان دینی باشد.

در خصوص انتخاب حضرت آقا به رهبری پس از رحلت امام(ره) و شاخصههای رهبرمعظم انقلاب اسلامی و تداوم راه امام توسط ایشان توضیح بدهید.

آنچه که اتفاق افتاد و پیش آمده است، یک هدیه الهی و موهبت الهی است چرا که شرایط آن زمان با اکنون بسیار متفاوت است.

پیچیدگیهای اواخر عمر امام و نگرانیها و دغدغههایی که وجود داشت، اندیشههایی که وجود داشت به علاوه فرضیههایی که مطرح میشد دلهره و نگرانیها را به اوج رسانده بود که اگر خدایی ناکرده امام از دنیا برود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه کسی میتواند انقلاب را هدایت کند؟ همان طور که عرض کردم این اتفاق یک موهبت الهی بود. جرقهای در ذهن آقایان زده شد و شخص حضرت آیت الله خامنهای مطرح شد و ایشان در جایگاه رهبری قرار گرفتند.

این بخش نخستی بود که مجلس خبرگان انجام داد بخش دوم که در واقع به مردم مربوط میشد که توانستند به خوبی غدیر روح الله را پیاده کنند. شخصیت رهبری آرام آرام بروز و ظهور پیدا کرد. در طول سی سال رهبری ایشان بحرانهای گوناگونی متوجه انقلاب بود که هوشمندی، درایت و صلابت معظم له توانست تمامی آن توطئهها و نقشهها را دفع کند. برخی از آنها بسیار پیچیده بود.

زمانی که آمریکاییها به عراق حمله کردند، افرادی که نمیخواهم نامشان را ذکر کنم، یعنی دو سه نفر از نمایندگان شاخص مجلس نامهای نوشتند و اعلام موضع کردند که ما باید به کمک صدام برویم و در مقابل آمریکاییها بایستیم. رهبر معظم انقلاب در این خصوص هوشمندی به خرج دادند و فرمودند «جنگ آمریکا و صدام، جنگ کرکسها است». اگر ما کوچکترین حرکتی انجام میدادیم، آمریکا برای حمله به ایران بهانه به دست میآورد، اما هوشمندی رهبری مانع شد و انقلاب را از خطرات مصون نگه داشتند.

در طول سی سال رهبری ایشان ما پیچهای بسیار سخت و خطرناکی داشتیم که با درایت ایشان از این پیچها عبور کردیم. حداقل 9 جنگ در زمان ایشان، در منطقه غرب آسیا اتفاق افتاده است که یکی از اهداف اصلی این جنگها ایران بود، اما هوشمندی ایشان این شرایط را فراهم کرد که نه تنها ایران ضربه نخورد بلکه توانست با درایت خیلی از این جنگها را به نفع اسلام و مقاومت هدایت و مصادره کند. جنگ بالکان، حمله اول آمریکا به عراق، جنگ دوم آمریکا با عراق، جنگ افغانستان، جنگ 33 روزه، جنگ 52 روزه، دو جنگ اخیر، و حمله عربستان به یمن، همگی حوادث بسیار مهمی بودند که اتفاق افتاد و در همه اینها به گونهای ما هدف بودیم، اما هنرمندی و تدبیر رهبر معظم انقلاب توانست این نقشهها را خنثی کند و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.

مسئله داعش در سوریه و عراق انصافا از پدیدههای بسیار پیچیده و خطرناک تاریخ معاصر ما بوده است که اگر بغداد یا دمشق به تصرف داعش در میآمد، ما برای سالیان طولانی درگیر یک نا امنی مزمن و مفرط میشدیم، اما با تدبیر هوشمندانه ایشان به رغم مخالفتهای برخی از سیاسیون، این خطر رفع شد و تمام منطقه و جهانیان شاهد بودند که تدبیر رهبری سبب شد که نه تنها خطری متوجه ایران نباشد بلکه شر شرورترین اشرار تاریخ از سر عراق و سوریه دفع شد. اینها بخشی از عظمت تبلور اندیشه رهبر معظم انقلاب پس از امام است که در یک مصاحبه کوتاه نمیتوان تمام ابعاد آن را بررسی کرد. ان شاءالله سایه ایشان تا ظهور امامت بر سر ما مستدام باشد.

گفت‌وگو: ناصر مؤمنیان

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha