پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
قبرستان بقیع

حوزه/ هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (ع) است که به این مناسبت، شعری از مهدی نظری تقدیم می شود.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع است که به این مناسبت، شعری از مهدی نظری تقدیم نگاه شما خوبان می شود.

 

کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل

کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل

 

کاشکی می شد بریزی آب بر قبرحسن

کاش اینجا داشت شبها روضه خوانی لااقل

 

کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد

کاش می شد تا سحر اینجا بمانی لااقل

 

کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع

زائران را خوب می شد که نرانی لااقل

 

کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب

پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل

 

کاش میدادیم با یک روضه ام البنین

قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل

 

کاش درخاک بقیع اذن زیارت داشتیم

کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم

 

آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد

خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد

 

مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست

ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد

 

کارفرما مهدی و ما پا رکابش می شویم

اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد

 

گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود

چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد

 

چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود

قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد

 

هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود

دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود

 

صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست

روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست

 

چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است

در مدینه چارتا نور خداهم دیدنیست

 

می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت

در میان کاسه آبی شفاهم دیدنیست

 

چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند

چارتاخورشید این صحن و سرا هم دیدنیست

 

در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو

بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست

 

از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع

تابش گلدسته های کربلاهم دیدنیست

 

مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت

گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت

 

حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است

حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است

 

ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو

درکدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است

 

در کجایت نیمه شبها مرتضی سینه زده

در کجایت رد پای اشکهای حیدر است

 

گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است

کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است

 

گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب

کربلا آرامگاه لاله های پرپر است

 

گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند

کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است

 

من نمیدانم که محسن هست آنجا یا که نه

در عوض کرببلا قبر علی اصغر است

 

در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع

یک جوان ارباً ارباً نیست قطعا ای بقیع

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha