چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
آیت الله مصباح یزدی

حوزه/ اساساً دین تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نیست. اصلاً دین را ‌اشتباه و بد برای ما تعریف کرده‌اند. ما گام اول انقلاب را با همه سختی‌ها، پیچ‌وخم‌ها و ابهام‌هایی که کم یا بیش وجود داشت گذراندیم و بحمدالله این گام را استوار برداشتیم و به کوری چشم دشمنان اسلام و ایران اسلامی این مرحله را با موفقیت پشت‌سر گذاشتیم.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»،آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی طی مقاله ای به ضرورت‌های تبیین رابطه میان دین و هنر می‌پردازد. رواج سکولاریسم در زمان پهلوی و امتداد آن در هنر، علل محرومیت از ظرفیت‌های هنر و مراحل تحقیقات بنیادین در هنر از موضوعات مورد بحث در این مقاله است که در چهار شماره تقدیم نگاه شما خواهد شد.

 

- بخش دوم

 

امتداد سکولاریسم در هنر

 

امروز تمامی قدرت‌های بزرگ دنیا همین اعتقاد سکولاریسم را مطرح و به صورت‌های مختلف تقویت و ترویج می‌کنند و برای اجرای آن توطئه و تدبیر می‌کنند و عوامل مختلفی بر این اساس تربیت می‌کنند. برای مثال، شاید این تصور در 90 درصد مردم مسلمان وجود داشته باشد که هنر به دین ربطی ندارد. زیرا هنر، امری ذوقی است و برخی به آن علاقه دارند و آن‌را دنبال می‌کنند و برخی دیگر چنین علاقه‌ای ندارند و آن‌را دنبال نمی‌کنند. نباید کسی را مجبور به یادگیری هنر کرد و هم‌چنین اگر کسی خواست هنر بیاموزد نباید جلوی او را گرفت. این بحث ربطی به دین ندارد. افراد علاقه‌مند به هنر ممکن است نمازخوان باشند و ممکن است نمازخوان نباشند. نماز خواندن نه کسی را ملزم به یادگیری هنر می‌کند و نه مانع یادگیری هنر می‌شود. نماز خواندن مربوط به دین و هنر مربوط به سلیقه‌ مردم است و خوب و بد درباره آن مطرح نیست. آیا اگر سلیقه کسی رنگ زرد یا نوع خاصی از دوخت را برای لباس می‌پسندد، می‌توان گفت چرا چنین سلیقه‌ای داری؟ طبیعت او چنین میلی دارد و او به این امور علاقه دارد. انواع هنرها هم از همین سنخ امورند و کسانی که به هنر علاقه‌مندند. می‌توانند آن‌را دنبال کنند و آن‌هایی هم که علاقه‌ای به آن ندارند لزومی ندارد که آن‌را دنبال کنند. هنر نه ربطی به دین دارد و نه ربطی به سیاست. به همین جهت، تمام نژادهای شرق و غرب و دینداران و بی‌دینان هر یک در محیط خود هنر خاصی دارند. پس باید حساب هنر را از دین جدا کرد و نباید از هنر اسلامی یا غیراسلامی سخن گفت! اساساً بررسی این‌که چه کاری از نظر اسلام صحیح است، از مقوله دیگری است و به وادی هنر و سلایق افراد مربوط نمی‌شود! این شبهه را گاه به بیان ساده‌تر این‌گونه مطرح می‌کنند که آیا ما می‌توانیم بگوییم آشپزی اسلامی داریم یا نداریم؟ مردم براساس سلیقه خود مواد غذایی را با هم ترکیب می‌کنند و به‌گونه خاصی آن‌را می‌پزند. مردم هر محله یا شهری به‌گونه‌ای خاص آش می‌پزند و نوع خاصی از آش برای آن‌ها خوشایند است و هیچ کس هم درباره خوب و بد بودن رسم آن‌ها قضاوت نمی‌کند، بلکه این رسم‌ها را به سلیقه آن مردم نسبت می‌دهند. هنر هم از همین نوع امور و امری سلیقه‌ای است! آیا واقعا مسئله هنر این‌گونه است؟

 

 لزوم ابهام‌زدایی از مبانی هنر

اساساً دین تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نیست. اصلاً دین را ‌اشتباه و بد برای ما تعریف کرده‌اند. ما گام اول انقلاب را با همه سختی‌ها، پیچ‌وخم‌ها و ابهام‌هایی که کم یا بیش وجود داشت گذراندیم و بحمدالله این گام را استوار برداشتیم و به کوری چشم دشمنان اسلام و ایران اسلامی این مرحله را با موفقیت پشت‌سر گذاشتیم. دشمنان هم به این موفقیت اذعان دارند. هر کسی هم اندکی تعقل کند تأیید می‌کند که گام نخست انقلاب موفقیت‌آمیز بوده است. گرچه برخی از روی دشمنی و غرض‌ورزی این گام را ناموفق می‌دانند، اما هر عاقلی می‌فهمد که این‌ها دروغ می‌گویند.

 

ولی برای گام دوم انقلاب باید مسائلی را که در گام اول برای ما ابهام داشت حل کنیم. ابهام این مسائل باعث شد که استفاده کمی از آن‌ها ببریم. این ابهامات گاه موجب تضاد بین دو گروه شد، به‌گونه‌ای که یکی از بودن آن دفاع می‌کرد و دیگری از نبود آن و این باعث شد نیروهای فراوانی با هم اصطکاک پیدا کنند و به‌جای هم‌افزایی در یک جهت صحیح و کسب نتایج مطلوب، هدر بروند. اصطکاک این نیروها باعث شد آن‌جایی که مساوی بودند برآیند آن‌ها صفر شود و آن‌جایی که یکی از آن‌ها غالب بود- که غالباً‌ باطل غالب بود- نتیجه آن‌ها نامطلوب و زیر صفر شود.

 

یکی از مسائلی که باید جدی گرفته شود و ابهامات آن حل شود مسئله هنر است. درخصوص هنر باید ابتدا ابهامات آن‌را برطرف کرد وپس‌از آن، برای اجرای آن، طرح آماده کرد و برای انواع آن، برنامه‌های متنوع داشت و در مرحله بعد لوازم اجرایی آن‌را اعم از بودجه و مسایل دیگر را فراهم کرد. البته این لوازم اجرایی، جزء مراحل پایانی است. مرحله نخست اساساً آماده کردن مبانی عقلی این موضوع است. باید ابتدا مشخص کرد که اساساً چه کاری در زمینه هنر صحیح است و اصلاً‌ جایگاه هنر در جامعه کجا است. پس‌از آن باید رابطه هنر با دین، با انقلاب و با اهداف انقلاب مشخص شود؛ و اگر هنر با دین و انقلاب رابطه دارد باید طرحی برای استفاده از این مقوله در زندگی داشته باشیم. بعد از طرح، باید برای انواع هنرها برنامه‌ریزی داشت و مقدمات اجرایی هر یک را فراهم کرد. این شکل منطقی کار است. البته معنای این سخن این نیست که همه این مراحل باید در زمان کوتاهی فراهم شود، گرچه همه این‌ها بستگی به همت ما دارد که چه مقدار نیرو صرف کنیم. ممکن است افرادی احساس مسئولیت کنند و این مسایل را با سرعت حل کنند و طرح‌ها و برنامه‌های آن‌را بسیار زودتر از طرح و برنامه‌های عادی تهیه کنند و بعد با همت هنرمندان انقلابی و اسلامی برنامه‌های اجرایی آن شروع شود، یا آن‌دسته از برنامه‌ها که شروع شده، تقویت و کامل شود.

 

 محرومیت از ظرفیت‌های هنر، حاصل ارزش‌گذاری خطا

اولین مشکلی که در خصوص هنر در چهل‌سال گذشته وجود داشت و اجازه نداد ما از این مقوله به‌درستی استفاده کنیم ابهام در ارزشیابی هنر بود. بسیاری از مسلمانان انقلابی که سال‌ها برای انقلاب زحمت کشیده‌اند، نگاهی منفی به مقوله هنر دارند و آن‌را با باری منفی توأم می‌دانند. به گمان ایشان هنرمند یعنی کسی که کار او با گناه همراه است و اصلاً نمی‌تواند کار خود را بدون گناه انجام دهد. البته این تصوری غلط است. باید هر یک از مفاهیم هنر و گناه را تعریف کرد و مشخص کرد که این دو کجا با هم تصادق دارند. رابطه بسیاری از مقولات با گناه به همین شکل مشخص می‌شود. برای مثال، همه می‌دانیم که گوشت گوسفند خوب است و در روایات هم نسبت به خوردن آن تأکید شده است، به‌گونه‌ای که فرموده‌اند اگر کسی چهل روز گوشت نخورد در گوش او اذان بگویید! مستحب است دست‌کم هر چند روز یک مرتبه انسان گوشت بخورد. اما اگر حیوان ذبح شرعی نشود، مثلا رو به قبله ذبح نشود، خوردن گوشت آن حرام می‌شود. هم‌چنین اگر چوپانی در بیابانی گوسفندی را از گله دیگری سرقت کند و به گله خودش اضافه کند گرچه آن حیوان، گوسفند است و حکم اولیه خوردن گوشت آن استحباب است، اما خوردن گوشت این گوسفند حرام است، زیرا عنوان دزدی و غصب که عنوانی ثانوی است پیدا کرده است.

 

این‌گونه نیست که اگر کاری هنری، حکم حرام پیدا کرد بتوان گفت همه هنرها حرام است. آن کار هنری حرام، ضمیمه‌ای دارد که آن ضمیمه حرام است، اما همه جا این‌گونه نیست. از این‌رو، ممکن است کسانی از روی علاقه و احساس وظیفه برای خدمت به اسلام و انقلاب حیثیت منفی آن کار هنری را جدا کنند و از اصل هنر برای خدمت به اسلام استفاده کنند که در این صورت نه‌تنها به‌عنوان یک کار مباح بلکه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین عبادت‌ها می‌توان آن‌را انجام داد. همه ما می‌دانیم که از هنرهای رایجی که گاه به شکلی غیرشرعی از آن استفاده می‌شود، می‌توان به‌گونه‌ای استفاده کرد که نتایج خوبی در جامعه بر آن مترتب شود. برای مثال، می‌توان از هنر برای آموزش بسیاری از آموزه‌های دینی برای کودکان سه یا چهار ساله استفاده کرد و آداب زندگی، حتی تقویت عواطف و احساسات خانوادگی و بعد مسئولیت‌پذیری را تدریجاً به آن‌ها آموزش داد. استفاده از هنر در آموزش کودکان از قصه‌گویی ملاباجی‌ها شروع می‌شود تا می‌رسد به تئاتر و فیلم سینمایی؛ و پس‌از آنکه این کودکان باسواد و اهل مطالعه شوند، خواندن رمان و داستان‌های آموزنده که شخصیت کودکان را می‌سازد می‌تواند بسیار مؤثر باشد. جامعه‌ای که از این هنرها بی‌بهره باشد از عناصر سازنده و تربیت‌کننده فراوانی محروم خواهد بود.

 

بنابراین نمی‌توان گفت هر هنری بد است. اگر مصداقی از هنر بد است باید بررسی کرد و علت بد شدن آن‌را فهمید. همانند مثالی که در‌باره خوردن گوشت گوسفند مطرح شد. اگر گاه خوردن گوشت گوسفند حرام می‌شود به‌خاطر عنوانی مانند غصب و دزدی است که به آن ضمیمه شده یا به خاطر عدم ذبح شرعی آن است وگرنه، گوشت گوسفند در صورتی که چنین عنوانی بر آن صادق نباشد خوب است.

 

منبع: هفته نامه افق حوزه

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha