پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ |۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 18, 2024
آیت الله مصباح یزدی

حوزه/ یکی از اعجازهای قرآن، اعجاز آن در فصاحت و بلاغت است. کسانی که می خواهند کلامشان زیبا شود سعی کنند ابتدا زیبایی های قرآن را درک کنند. این خود نوعی هنر است. ایشان باید تلاش کنند معلوماتی را که مقدمه این هنر است بیاموزند

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی طی مقاله ای به ضرورت‌های تبیین رابطه میان دین و هنر می‌پردازد. رواج سکولاریسم در زمان پهلوی و امتداد آن در هنر، علل محرومیت از ظرفیت‌های هنر و مراحل تحقیقات بنیادین در هنر از موضوعات مورد بحث در این مقاله است که در چهار شماره تقدیم نگاه شما خواهد شد.

 

- بخش پایانی

 

تبیین رابطه دین و هنر

مسئله سوم این است که هدف از استفاده از نعمت های خدا چیست؟ اینجاست که مسئله دین مطرح می شود. برخی گمان می کنند استفاده از این نعمت های خداوند در زمین و آسمان، همانند حیوانات تنها برای لذت بردن و پر کردن شکم و اشباع غرایز است.

در عمق دل اینان هیچ چیز دیگری نیست و همه نعمت های خداوند را ابزاری برای همین می دانند. به گمان ایشان حتی فعالیت های سیاسی هم برای این است که درآمد بهتر و زندگی لذت بخش تری داشته باشند و بهتر بتوانند خواسته های حیوانی خود را ارضاء کنند. عده زیادی این دیدگاه را دارند. البته من آماری در این باره ندارم، گرچه چندان هم نیازی به آمار نیست. شاید خود ما هم کم یا بیش در برهه ای از زندگی خودمان این بینش را تجربه کرده باشیم.

دین آمده است تا به انسان بگوید: همه این زندگی دنیوی شما (هفتاد یا هشتاد یا صدسال، کمتر یا بیشتر)، یک سفر است و شما یک مقصد دارید که عمر آن مقصد، بی نهایت است. گمان نکنید مقصد شما همین دنیا است. مقصد حیوانات همین زندگی دنیوی است و وقتی بمیرند سفر آنها به پایان میرسد، اما شما انسان ها برای این مقصد خلق نشده اید. زندگی دنیوی شما یک آزمایشگاه است تا از یک طرف آزمایش شوید و از طرف دیگر خودتان را بسازید به این خاطر که بتوانید از حیاتی بهره مند شوید که مرز ندارد: «خالدین فیها أبدًا».(4) آن حیات هیچگاه تمام نمی شود.

 

هدف اصلی دین آن است که به بشر بفهماند که خدا هست و خداوند شما را برای هدفی آفریده و آن هدف ورای این زندگی دنیوی محدود شماست. حیات در دنیا مقدمه و ابزار است و در حقیقت سفری است که شما باید مقصد آنرا بشناسید و کاری کنید که از این سفر برای آن مقصد بی نهایت، توشه ای بردارید.

بنابراین، ما باید از نعمت های حلال دنیا به عنوان ابزاری برای رسیدن به آن مقصد استفاده کنیم، چنانکه قرآن کریم می فرماید: «کلوا من طیبات ما رزقناکم واشکروا لله؛ از خوراکى‏ هاى پاکیزه‏ اى که روزى شما قرار داده ‏ایم بخورید و شکر خدا را به جای آورید».(5) همه مردم خودشان می دانستند که باید غذا بخورند، اما دین می گوید: به گونه ای از این نعمت استفاده کنید که نه تنها به مقصد شما ضرر نزند، بلکه به رسیدن به آن کمک کند و کاری کند که بهره شما در آن حیات زیاد شود. یعنی باید از این نعمت ها استفاده دینی و انسانی کرد. استفاده از این نعمت ها تنها برای پر کردن شکم و تولید مثل، استفاده هایی حیوانی است و حیوانات هم همین بهره را از دنیا دارند.

 

انسان از آن جهت که انسان است باید کاری کند که سرنوشت ابدی و سعادت مندانه ای برای خود بسازد. راه رسیدن به این هدف این است که از این نعمت ها به شکل خاصی استفاده کند، به این معنا که استفاده از این نعمت ها به سعادت جاودانه او و عوامل مفید برای سعادت انسان ضرر نزند. البته انسان خود به تنهایی نمی تواند همه فرمول های رسیدن به چنین سعادتی را کشف کند. به همین جهت، وحی آمده تا به او کمک کند و به او بیاموزد که از هر نعمتی چگونه استفاده کند که برای سعادت ابدی او مفید باشد.

این سه مسئله شایسته است که به عنوان مقدمه مبنای کار پژوهشگران قرار گیرد و إن شاءالله پژوهشگران همت کنند و این مقدمات را مورد تحقیق و بررسی قرار دهند.

 

لزوم به کارگیری اقسام هنر در چارچوب ارزش های دینی

یکی از مباحثی که با این مقدمات ارتباط دارد تبیین نقش ارزش های دینی در هنرهای گوناگون است. هنر اقسامی دارد؛ قسمی از هنرها مستقیماً چشم ما را نوازش می دهند، مانند نقاشی، خطاطی و هنرهای زیبایی که در معماری به کار می روند. حاصل این هنرها این است که چشم ما از آنها بیشتر لذت می برد. قسمی دیگر از هنر اموری است که گوش ما را نوازش می دهند، مانند صداهای خوش آهنگ و موسیقی. تعریف علمی موسیقی عبارت است از ترکیب صداها به گونه ای که انسان از آن لذت ببرد. البته مکملی هم دارد و آن اینکه گاهی موسیقی حزن آور است، اما باید توجه داشت که این نوع موسیقی نیز نوعی لذت عقلانی به دنبال دارد. بنابراین، تعریف علمی موسیقی این نیست که حتماً تار و تنبور در آن به کار رود. به هر حال، بخشی از هنر با گوش ما ارتباط دارد.

در دستورات اسلام احکامی وجود دارد که به استفاده از این زینت ها در زندگی برای اطاعت خدا توصیه می کنند. برای مثال، قرآن کریم می فرماید: خذوا زینتکم عند کل مسجد؛ در هر مسجدى، زینت خود را همراه خود برگیرید. (6) این دستور خداوند است که وقتی در اجتماع خداپسندی شرکت می کنید لباس زیبا بپوشید و خودتان را تمیز کنید و موهایتان را شانه و روغن بزنید تا کسانی که همنشین شما هستند از نشستن با شما لذت ببرند و شما به گونه ای نباشید که دیگران بخواهند زود از شما جدا شوند. برای اجتماعی که شکل گیری آن برای شما مفید است از عواملی استفاده کنید که به تشکیل آن کمک کند، حتی با عطر زدن. دو رکعت نمازی که با عطر بخوانید ثواب هفتاد رکعت نمازی را دارد که بی عطر بخوانید. عطر زدن، استفاده از زینت و جمال است و به کاری که موجب شود این زینت در عمل ما تحقق پیدا کند هنر گویند.

 

قسم دیگر هنر، هنرهایی است که در گفتار ظاهر می شوند. زیبا سخن گفتن به این معناست که انسان به گونه ای سخن بگوید که شنونده از شنیدن آن لذت ببرد و برای او خوشایند باشد. همه ما می دانیم یکی از ویژگی های برجسته قرآن - که قرآن خود روی آن مانور می دهد- همین زیبایی قرآن است.

یکی از اعجازهای قرآن، اعجاز آن در فصاحت و بلاغت است. کسانی که می خواهند کلامشان زیبا شود سعی کنند ابتدا زیبایی های قرآن را درک کنند. این خود نوعی هنر است. ایشان باید تلاش کنند معلوماتی را که مقدمه این هنر است بیاموزند. پس از آن سعی کنند زیبایی های نهج البلاغه را درک کنند، نهج البلاغه زیبایی های فراوانی دارد. امیرالمؤمنین علی(ع) امیر سخن است و سخنان او زیبایی های بسیاری دارد که گاهی کفار هم با شنیدن آن میخ کوب می شوند.

یکی از اساتید دانشگاه در همین شهر قم که از آمریکا به اینجا آمده است، مبدأ مسلمان شدنش آشنایی با نهج البلاغه است. ایشان با شنیدن سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه زیبایی های آنرا درک کرده و این زیبایی ها او را جلب کرده است. پس قسمی از هنر این است که انسان یاد بگیرد زیبا سخن بگوید.

اقسام دیگر هنر به هنرهایی از قبیل تئاتر، فیلم و امثال اینها مربوط می شود. اینها هنرهای کامل شده عصر حاضر است. بعد از سیر هنر در مراحل مختلف، اکنون مجموعه عظیمی از هنرها در قالبی جمع می شود که نام آن فیلم سینمایی است. گرچه آنگونه که معروف است، این شکل هنر، اختراع جوامع غیراسلامی است و ما آنرا از غرب گرفته ایم، اما این قسم از هنر هم یک نعمت خدایی است.

 

امروز علوم فراوانی در جوامع اسلامی رایج است که از غرب گرفته شده است، مانند دانش های فراوانی درخصوص طب. امروز اکثر پزشکان ما نسخه هایی می نویسند که از غرب یاد گرفته اند. همچنین داروهای فراوانی در جامعه ما ساخته می شوند که فرمول آنها را از غرب یاد گرفته ایم. گرفتن دانش های مفید از دیگران امر بدی نیست. باید دید هدف از این کار چیست و این دانش در چه راهی به کار گرفته میشود.

اگر دانش در مسیری به کار گرفته شود که به هدف انسانی زندگی ضرر بزند آنگاه مطلوب نخواهد بود و بد شمرده می شود. اگر این ارزش گذاری از طرف دین اسلام تعیین شده باشد با جان و دل باید آنرا بپذیریم. برای مثال، در خوردنی ها اسلام میگوید: گوشت خوک حرام است. اگر گوشت خوک و گوشت بره کنار هم گذاشته شوند ممکن است در نگاه سطحی تفاوتی بین آنها دیده نشود و چه بسا برخی بسیار علاقه مند به خوردن گوشت خوک باشند و آن گوشت برایشان لذیذتر باشد و آنرا ترجیح دهند، اما اسلام می گوید این گوشت را نخور! زیرا خوردن آن ضررهای جسمی و روحی فراوانی دارد که شما از آن بی خبر هستید.

معنای این حرمت این نیست که اسلام خوردنی ها را ممنوع کرده است، بلکه مقصود اسلام این است که انسان از خوردنی ها طوری استفاده کند که برای کمالات انسانی او ضرر نداشته باشد. اسلام خوردن گوشت بره را حلال شمرده و انسان می تواند از این گوشت طیب کباب تهیه کند و خود بخورد و به اطعام دیگران هم همت گمارد. واجب است شخص حاجی گوسفندی ذبح کند و مقداری از گوشت آنرا خود تناول کند و مقداری هم به دیگران بدهد. معنای حرمت گوشت خوک این نیست که خوردن گوشت حرام است.

همچنین در حوزه هنر، اگر دین اسلام نوعی هنر و کیفیتی خاص از آنرا منع کرده به این معنا نیست که با هنر مخالف است. خداوند متعال خود از هنر، بسیار تعریف و تمجید می کند، حتی خود را هنرمند معرفی می کند. مگر خداوند نم یفرماید: من زینت ایجاد کرده ام و مگر حقیقت هنر چیزی جز ایجاد زینت است؟ اگر خداوند می فرماید: زیناها للناظرین،(7) یعنی من یک هنرمند هستم و آسمانها را با هنری آفریده ام که هر بیننده ای لذت می برد.

گوسفندان را هم به گونه ای آفریده ام که وقتی با بره هایشان از آغل در می آیند و به دنبال مادرشان این طرف و آن طرف می روند از دیدن آنها لذت می برید.

 

این زیبایی ها را خداوند متعال خلق کرده است. او هنرمند است و از ما نیز میخواهد که هنرمند شویم و کاری کنیم که کارهایمان کمال آفرین، لذت بخش و سعادت آفرین باشد. از ما میخواهد که مواظب باشید لابه لای کارهایتان چیزی نباشد که برای تکامل شما ضرر داشته باشد. ممکن است شما به برخی ضررها آگاهی نداشته باشید، اما من شناختهای لازم را در اختیار شما قرار می دهم، چنانکه نمی دانستید گوشت خوک مضر است و من شما را آگاه کردم. در حوزه هنر هم ممکن است از برخی مضرات خبر نداشته باشید و من به یاری شما خواهم آمد و شما را از آن مضرات آگاه خواهم کرد، اما معنای این هشدار این نیست که هنر بد است.

یکی از نعمت های مهم خداوند که در این زمان باید بیشترین بهره را از آن ببریم همه اقسام گوناگون هنر است. ولی همه این هنرها مرز دارند. چنانکه در میان خوردنی ها برخی حلال و برخی حرام اند، در میان شنیدنی ها هم برخی حلال و برخی حرام اند.

 از رسول خدا(ص)روایت شده است که «لیس منا من لم یتغن بالقرآن‏؛ کسی که قرآن را با صدای خوش نخواند از ما نیست».(8) یعنی در خواندن قرآن، هنر إعمال کنید و طوری قرآن بخوانید که شنونده از آن لذت ببرد. البته مقصود این نیست که در کنار خواندن قرآن از ابزار موسیقی استفاده شود و عده ای هم پایکوبی کنند! چنین کارهایی مضر است، اما استفاده از صدای خوب ضرر ندارد. یاد بگیرید که قرآن را بسیار خوب بخوانید به گونه ای که به هدف نهایی شما ضرر نزند.

 

قرآن آمده تا به روح شما تعالی بخشد و شما را به خدا نزدیک کند. نباید کاری کنید که روح شما به چهارپایان نزدیک شود، چنین کاری بد است.

پس هنر، جایگاه بسیار رفیعی در زندگی انسان دارد. خداوند متعال خود را هنرمند می داند؛ امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از هنرمندان برجسته عالم است. هنر سخن گفتن علی(ع) بی نظیر است. ما باید چارچوب ارزش های اسلامی و دستورات دین را درخصوص هنرهای گوناگون رعایت کنیم. اما ما در این دوران چهل ساله در این جهت مانند بسیاری جاهای دیگر کوتاهی کردیم.

ما در ساخت سلاح و تکنولوژی های علمی تا حدود زیادی پیشرفت کردیم و عقب افتادگی های گذشته را جبران کردیم.

 

ما امروز الحمدلله با کسانی رقابت می کنیم که عالی ترین تولیدات را در این زمینه دارند و در این زمینه خودکفا شده ایم و دیگر به آنها احتیاجی نداریم. اما در بسیاری از بخش های دیگر هنوز آنگونه که باید کار نکرده ایم.

این کوتاهی، قدری به ما روحانیان هم مربوط می شود. ما جهات فکری و بنیادی اینگونه کارها را آنگونه که باید و شاید تبیین نکرده ایم. ما باید به این نقص و کوتاهی خود اعتراف کنیم. بیایید دست به دست هم بدهیم و در مبانی فکری اینگونه مسائل بیشتر تلاش کنیم.

 

باید در تبیین این مسائل و قراردادن آنها در چارچوب ارزش های دینی همت کنیم. به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب مدام ویژگی های لازم برای سینما را بیان می فرماید و از هنرمندان می خواهد که فیلم های مفید برای جامعه و فرهنگ دینی تولید کنند.

هنر باید با ارزش های دینی تطابق داشته باشد وگرنه مضر خواهد بود. پس باید هم ارزش های دینی را و هم فنون و مهارت های هنری را از متخصصانش بیاموزیم تا بتوانیم در این بعد هم از نعمت های خدا بهترین استفاده را برای تقرب به خدا و رسیدن به عالی ترین کمالات انسانی ببریم.

..............................................

پی نوشت ها

           

4. بینه/8

5. بقره/172             

6. اعراف/31

7. حجر/16               

8. بحارالانوار/ج73/ص342

 

منبع: هفته نامه افق حوزه

 

 

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha