جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
کد خبر: 247423
۳ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۷:۲۹

کرامت انسان در قرآن و روایات، عنوان نوشتاری به قلم حجت الاسلام محمود رحمانی زروندی است که به تبیین جایگاه انسان و کرامت او در منابع دینی پرداخته است.

به گزارش سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، نوشتار ذیل بعد از مفهوم‌شناسی کرامت در مقام تبیین اثبات کرامت ذاتی برای انسان‌ها بر آمده و در پی آن به ریشه‌های کرامت ذاتی و نقش انبیا در احیای آن و نیز جلوه‌های آن از منظر قرآن و سنت و تربیت‌یافتگان این مکتب از جمله امام خمینی‌(ره) پرداخته است در پایان نیز با مقایسه میان کرامت انسان‌ها در مکتب اسلام و جهان غرب ثابت کرده است آنچه در غرب، تحت عنوان «کرامت انسان» مطرح می‌شود، شعاری بدون واقعیت خارجی و بر خلاف کرامت از منظر قرآن و حدیث است.

*مفهوم‌شناسی کرامت

واژه‌های کرامت، کریم و کرم از یک خانواده‌اند و در زبان پارسی  به معانی مختلفی، همانند بزرگوار، ستوده و گرامی داشته، بخشنده و ... آمده‌اند هر چند خصوص واژه کرامت در قرآن نیامده است،‌ اما واژه‌های مشابه و مشتقات آن همانند «کریم» در قرآن فراوان است.

*منشا کرامت

آیات بسیاری در قرآن، انسان را از حیث اتصاف به صفات پسندیده ستایش و از حیث اتصاف به صفات نکوهیده نکوهش کرده است.

تمام فضایل و اوصاف نیکو، ریشه در فطرت‌گرایی انسان دارد، همانگونه که همه رذایل و اوصاف زشت انسان‌ها ریشه در طبیعت‌گرایی او دارد.

همانگونه که همه رذایل و اوصاف زشت انسان‌ها ریشه در طبیعت‌گرایی او دارد خداوند در مقام نکوهش انسان‌هایی که دلشان ندای فطرت را درک نمی‌کند و دیده شان راهی را که فطرت به آنان نشان می‌دهد نمی‌بیند و گوششان ندای حق فطرت را نمی‌شنود می‌فرماید: أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف 179)؛ اینان انسان‌های طبیعت‌گرا و روی‌گردان از فطرت بسان چهارپایان‌اند بلکه گمراه‌تر از آنان، غافلان‌اند.

بر اساس پیام این آیه و آیات دیگر، آنچه سبب می‌شود انسان از چهارپایان تنزل کند و مورد مذمت باری تعالی قرار گیرد، غفلت از پاسخ به ندای فطرت الهی است که در وجود هر انسانی مانند رسول و راهنمای باطنی، به ودیعت نهاده شده است.

*انواع کرامت

کرامت و ارزش انسان به دو قسم اساسی قابل تقسیم است:

الف) کرامت ذاتی و طبیعی که از سوی خداوند به انسان داده شده است.

خداوند در آیاتی از جمله این آیه به این کرامت اشاره کرده است« وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آَدَمَ (اسراء 70)؛ ما انسان را گرامی داشته‌ایم» بر اساس این آیه، انسان در میان موجودات از کرامت ذاتی برخوردار است تمام انسان‌ها در این موهبت الهی یکسان‌اند.

ب) کرامت غیر ذاتی و اختیاری، این کرامت عبارت است از شرف و ارزشی که با کوشش و خواست خود انسان حاصل می‌شود و در آیاتی به این کرامت اشاره شده است. از جمله: « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (حجرات 13)؛ همانا گرامی‌ترین شما پیش خدا پرهیزکارترین شماست» بر اساس این آیه نوعی از کرامت با تقوا و پرهیزکار حاصل می‌شود که انسان‌ها در ارتباط با این کرامت یکسان نیستند، بلکه متفاوت‌اند زیرا هر چه پرهیزکاری آنان بیشتر باشد کرامتشان نیز بیشتر خواهد بود.

*تفاوت‌ کرامت و فضیلت

از آیات فراوانی استفاده می‌شود خداوند به انسان در برابر دیگر مخلوقات هم فضیلت داده و هم کرامت از جمله:

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آَدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا(اسرا 70)؛ فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا (مرکب‌ها و کشتی) بر نشاندیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدگان خویش برتری کامل بخشیدیم.

پرسش شایسته طرح و تحقیق این است که فضیلت و کرامت انسان یک مفهوم است و یا با همدیگر فرق دارند و اگر فرق دارند، تفاوت آنها چیست؟

به نظر می‌رسد از باب قاعده «تعدد الفاظ بر تعدد معنا دلالت دارد.» این دو مفهوم با همدیگر متفاوت باشند زیرا «کرامت» عبارت است از شرافت ذاتی انسان‌ها که ویژه آنهاست و در موجودات دیگر راه ندارد بر خلاف فضیلت که عبارت است از برتری انسان‌ها نسبت، به دیگر موجودات، به عبارت دیگر، در مورد کرامت، انسان با دیگر موجودات مقایسه نمی‌شود، ولی در شناخت فضیلت،‌انسان با دیگر موجودات مقایسه می‌شود بلکه مقایسه رکن آن است (طباطبایی، المیزان:15/56)

الف) علم به اسمای الهی

از جمله جلوه‌های کرامت و نشانه‌های بزرگی انسان، آگاهی و علم به اسامی الهی است. پرواضح است علم به اسمای الهی از منظر قرآن از ارزش والایی برخوردار است تا آنجا که ملائک و فرشتگان مقرب الهی شایستگی آگاهی از آنها را ندارند.

خداوند می‌فرماید:

وَعَلَّمَ آَدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ. (بقره: 31-32)؛ و همه نام‌ها را به آدم آموخت. سپس آنها را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید مرا از نام‌های اینها خبر دهید گفتند پاکی تو راست ما را دانش نیست مگر آنچه به ما آموخته‌ای که تویی دانا و با حکمت.

ب) خلافت الهی

یکی از مظاهر کرامت انسان، مقام جانشینی نسبت به ذات اقدس الهی است که در قرآن به عنوان خلیفةالله یاد شده است: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (بقره 30)؛ هنگامی که خداوند گفت همانا من در زمین جانشینی خواهم آفرید.

این مقام نیز از ویژگی‌های انسان است و در مورد هیچ موجودی از موجودات جهان هستی حتی فرشتگان مقرب الهی به کار گرفته نشده است این مقام، نشانگر آن است که انسان برخوردار از وجودی جامع است که او را شایسته مقام خلافت و جانشینی الهی کرده است.

*کرامت انسان در روایات

در موارد بسیاری از روایات به کرامت انسان اشاره شده است از جمله علی‌(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید:

خداوند سبحان از فرشتگان خواست که به پیمان خویش عمل کنند و به وصیت الهی گردن بگذارند و در برابر کرامت انسانی به نشانه خضوع و خشوع سجده  آورند پس به آنان گفت: در مقابل آدم سجده کنید. نهج‌البلاغه خطبه 1

بیان امیرمومنان‌(ع) در این بخش نهج‌البلاغه اشاره به همان آیاتی است که خداوند به فرشتگان دستور می‌دهد آدم را سجده کنند با این تفاوت که آن حضرت علت دستور سجده کردن آدم را کرامت و عظمت انسان دانسته است. بنابراین، این بیان می‌تواند تبیین و تفسیر آن آیات باشد.

*نشانه‌های کرامت در روایات

پیش از بیان ویژگی‌ها باید توجه داشت این صفات اثباتی و سلبی که از آن تحت عنوان کرامت اخلاقی یاد می‌شود، رابطه‌اش با کرامت ذاتی رابطه سبب و مسبب است.

یعنی آن کرامت ذاتی سبب می‌شود تا این کرامت اخلاقی در انسان‌ها رشد کند:

*خیر‌خواهی

امام علی‌(ع)

النصحیه من اخلاق الکرام النفس فی اخلاق‌اللئام (همان: حکمت 5556)؛

خیر‌خواهی از اخلاق بزرگواران است و ناخالص و خیانت از خوی‌های فرومایگان است.

*گذشت

امام علی‌(ع)

المبادرة الی‌العفو من اخلاق‌الکرام، المبادرة الی الانتقام فی شیم اللئام (همام: حکمت 1299)؛ شتاب در عفو و گذشت از خوبی‌های بزرگواران است و شتاب در انتقام‌گیری از خصلت‌های فرومایگان است.

*وفای به عهد

امام‌علی‌(ع)

سنةالکرام الوفاء بالعهود سنة اللئام الجحود (آمدی، غرر الحکم، حکمت 1298)؛ شیوه بزرگواران و انسان‌های باکرامت وفا کردن به پیمان‌هاست روش فرومایگان انکار (زیر پا نهادن عهد و پیمان‌ها) است.

*بخشش

امام‌علی‌(ع)

سنةالکرم الجود (همان: حکمت 5556)؛ شیوه و روش انسان‌های با کرامت بخشش است.

*صبر و استقامت

امام‌ علی‌(ع)

الکرام اصبر انفسا (همان: حکمت 594) انسان‌های با کرامت جانهایشان شکیباتر و پرتحمل‌تر است.

*اطعام دیگران

امام‌ علی‌(ع)

لذةالکرام فی الاطعام و لذة اللئام فی الطعام (همان: حکمت 7636) لذت انسان‌های با کرامت در خوراندن است و لذت لئیمان در خوردن.

*پرهیز از دروغ و خیانت

امام علی‌(ع)

الکذب و الخیانة لیسا فی اخلاق الکرام(طبرسی، احتجاج: 2/168)؛ دروغ و خیانت از اخلاق انسان‌های با کرامت نیست.

*پرهیز از انتقام‌جویی

امام علی‌(ع)

لیس من شیم الکرام تعجیل الانتقام (همان: حکمت 7457)؛ شتاب در انتقام‌گیری از خصلت‌های بزرگواران نیست.

*پاسخ بدی به نیکی

امام علی‌(ع)

من لم یجاز الاسائة بالاحسان فلیس فی الکرام (همان: حکمت 10564)؛ هر کس بدی را به نیکی پاسخ ندهد از انسان‌های با کرامت به شمار نمی‌آید.

*ننگ ناپذیری

امام علی‌(ع)

من شیم الکرام ادراع العار (همان: حکمت 7490)؛ جامه ننگ پوشیدن از خصلت‌های انسان با کرامت نیست.

*مقایسه اجمالی میان کرامت در اسلام و اروپا

عنوان کرامت در غرب کمتر به چشم می‌خورد، اما تعبیر مشابه آن تحت عنوان dighly در گفتار «کانت» دیده می‌شود همین مطلب زیربنای این تفکر است که انسان به عنوان انسان برخوردار از ارزش و احترام و حقوق یکسان است این تحول فکری از نظر تاریخی در غرب سابقه چندانی ندارد، زیرا آغازین روزهای آن به ایام انقلاب فرانسه باز می‌گردد.

پس از این انقلاب این فکر که طبقات اشراف موجود در اروپا را باید از میان بداشت، سبب شد این ارزش و کرامت انسان در کلمات کانت مطرح شود و همین انقلاب در آمریکا سبب الهام این بینش شد که بگویند هیچ گروهی بر گروه دیگر امتیاز ندارد (لگنهاوزن، مجله کرامت انسان: 16)

اما در اسلام پیشینه کرامت ذاتی انسان‌ها به تاریخ بعثت رسول گرامی اسلام‌(ص) بلکه به لحاظ تاریخی، سابقه‌ای به اندازه تاریخ ادیان آسمانی و توحیدی دارد، زیرا کرامت و ارزش ذاتی انسان حقیقتی است که از سوی خالق انسان و انسان وحی شده است.

در مقایسه محتوای این دو تفکر باید گفت مقوله  کرامت در غرب بسیار ناقص و کم‌رنگ و در حد نوشته‌هایی در اعلامیه‌ها مطرح شد و هرگز عملی نشد به عنوان نمونه، هنگامی که در اعلامیه استقلال آمریکا نوشتند همه انسان‌ها به طور برابر خلق شده‌اند، یعنی از طرف خدا به صورت برابر خلق شده‌اند در همان اعلامیه همه انسان‌ها برابرند و فقط انسان‌های سیاه پوست استثنا شده‌اند.

از این نوشته معلوم ی‌شود تمام دغدغه آنها از میان برداشتن خاندان سلطنتی بوده است نه گسترش کرامت و برابر ارزش ذاتی انسان‌ها.

همین آمریکایی‌ها هنگامی که خواستند در ایالات مختلف رای‌گیری کنند این مبحث مطرح شد که ملاک رای چیست عده‌ای گفتند انسان‌های سیاه‌پوست حق رای ندارند و عده‌ای هم که در ایالات غرب آمریکا بودند و برده‌های سیاه‌پوست زیادی داشتند، اصرار داشتند که سیاه‌پوستان هم حق رای دارند در نهایت توافق کردند که هر انسان سیاه‌پوست کرامت سه پنجم یک انسان سفید‌پوست را داشته باشد و به همان مقدار حق رای داشته باشد.(همان: 17-18)

اما در اسلام کرامت انسان عام است و شامل تمام انسان‌ها حتی بردگان سیاه‌پوست می‌شود، زیرا اولا تمام آموزه‌های دینی دال بر کرامت انسان‌ها از عموم و اطلاق برخوردار است ثانیا هر چند پس از بعثت رسول گرامی اسلام برده‌داری بود ولی دستورهای اسلام درباره بردگان به گونه‌ای بود که کرامت آنها حفظ شود و برده‌داری نیز به تدریج ریشه‌کن شود.

ثالثا، سیره علمی ائمه‌(ع) و بزرگان اسلام در راس آنها رسول گرامی اسلام‌(ص) نشان از این واقعیت دارد به عنوان مثال رسول خدا موذن که مقام بسیار بالایی داشت و به منزله سخنگوی وی به شمار می‌آمد یکی از بردگان سیاه‌پوست که به تازگی آزاد شده بود و بلال حبشی نام داشت تعیین شد اهمیت این مطلب از آنجا معلوم می شود که بدانیم بلال نمی‌توانست حتی حرف «شین» را درست تلفظ کند و به جای «اشهد»، «اسهد‌ان‌لااله‌الله» می‌گفت پیامبر‌(ص) در مقام پاسخ اعتراض برخی از مسلمانان فرمود: «سین بلال بمنزلة الشین» از این نمونه‌ها در زندگی ائمه فراوان دیده می‌شود لذا در تاریخ زندگی آن بزرگواران می‌خوانیم که برخی از آنها از مادرانی کنیز به دنیا آمده‌اند و یا در سفره غذا همراه با آنان می‌نشستند و با آنها هم غذا و هم کاسه می‌شدند کمتر کتابی یافت می‌شود که راجع به سیره علمی معصومان نوشته شده باشد و به این مطالب اشاره نکرده باشد.

اما مدعای برابری انسان و ارزش ذاتی تمام انسان‌ها در جهان غرب، تنها بر روی کاغذ‌ها مانده است و در مقام عمل خبری از آن نیست شاهد آن اکنون جنگ اسرائیل علیه مسلمانان غزه است و غرب طرفدار کرامت و حقوق بشر سکوت کرده است بلکه این اعمال وحشیانه را حق آنها می‌داند.

کوثر معارف شماره 13

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha