اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین.
ای خدا در این روز مرا با زیور پوشیدگی و پاکدامنی آراسته کن و با لباس قناعت و اکتفا (به قدر حاجت) بپوشان و مرا به عدالت و انصاف وادار و از هر چه بیمناکم، ایمنم کن، به نگبهانی خود، ای نگهدارنده خداترسان.
نخستین فراز دعا
در جمله اول دعای این روز عرض میکنیم، خدایا در این روز مرا بوسیله پوشش و عفاف زینت بده.
در دعاها وارد شده است «بالستر» با «کسر سین»، ولی صحیح این است که «سَتر» با فتحه، به معنای پوشاندن میباشد.
جمله اول دعا میرساند، پوشش و عفت، جزو زیباییها است، چون در دعا فرموده است: بوسیله این دو مورد، مرا زینت بده.
«نماد تدیّن و توحّش چیست؟»
پوشش و حجاب هم نماد تدین و هم نماد تمدن است، برهنگی نماد توحش میباشد، مروجین برهنگی باید به این نکته توجه کنند. تمام دینمداران تاریخ، پوشش را ترویج کردهاند. در حالی که برهنگی نماد حیوانات و انسانهای وحشی است.
فراز دوم دعا
فراز بعدی دعا درخواست عفاف از خداست، «عفاف» یعنی عفت و پاکدامنی که غیر از حجاب است.
عفاف، در چند قلمرو جلوه پیدا میکند:
«عفت در نگاه»
عفت در نگاه این است که فرد، به هر کس نگاه نکند:
حکایت شنیدنی از آیتالله بهجت
حضرت آیتالله بهجت(ره) وقتی به قم آمدند، چندین سال در خانه اجارهای، ساکن بودند تا صاحبخانه شدند.
روزی فرزند آیتالله بهجت(ره) به پدرش عرض کردند: شما ناهار را با مادر بخورید، ولی چای بعد از ناهار را نزد ما تشریف بیاورید تا ما شاد شویم، طبق این قرار آیتالله بهجت(ره) برای صرف چای به اتاق فرزندشان میرفتند، یک روز که برای صرف چای رفته بودند در حال نشستن بودند که فورا بلند میشوند، فرزندشان عرض میکند چرا بلند شدید؟ مرحوم آیتالله بهجت جواب دادند، میخواستم بنشینم ولی در دست کودک تو عروسکی بود که برهنه بود و من نخواستم چشم من به عروسک برهنه بیافتد.
درباره سیره زندگی مرحوم ارباب اصفهانی، نقل شده است ایشان فرمود: من چهل سال با برادرم در یک خانه زندگی میکردیم و در این چهل سال، حتی یکبار، چشمم به زن داداشم نیفتاده است.
عفت در گفتار
دومین بخش عفت، عفت در گفتار میباشد: که خداوند به زنان پیامبر(ص) میفرماید: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»، (سوره احزاب آیه 32)؛ به گونهای هوسانگیز سخن نگویید.
آغاز بیعفتی در غرب چند عرصه داشت که یکی از آن عرصهها، بیعفتی در گفتار است، یعنی سخنان مستهجن را که تا قبل از آن بشر نه بیان کرده بود و نه نوشته بود، هم گفتند و هم نوشتند.
«عفت در راه رفتن»
سومین عفت، عفت در راه رفتن میباشد، قرآن میفرماید:«وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»، (سوره نور آیه 31)؛ هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنید تا زینت پنهانشدهتان آشکار شود، زنان قدیم به پاهایشان نیز النگو میانداختند که به آن خلخال گفته میشد و در حال راه رفتن چنان این خلخالها، آهنگی، ایجاد میکرد که دلها را به سوی آنها و گناه سوق میداد.
«عفت در نگارش»
عفت در نگارش چهارمین عفت را تشکیل میدهد
امروزه بوسیله تلفن همراه، پیامهایی به همدیگر داده میشود که این پیامها، نماد بیعفتی است، بیعفتی و بیغیرتی از غرب شروع شد و به تدریج با استعمار و تهاجم فرهنگی، کشورهای اسلامی را نیز به کام خود برد و تنها راه اصلی درمان آن رجوع دوباره به ارزشهای دینی و اسلامی است.
«فراز دیگری از دعای روز دوازدهم»
«واسترنی بلباس القنوع و الکفاف»
خدایا در این روز مرا به لباس قناعت و کفاف بپوشان.
اگر انسان، قناعت و کفاف نداشته باشد بیچاره میشود.
قناعت یعنی به آن مقدار از امور مادی که در دست انسان است، بسنده کند در مسایل مادی انسان باید قانع باشد ولی در مسایل معنوی و سیر و سلوک، قناعت معنایی ندارد، بلکه باید بیشتر در این راه قدم بردارد.
کسی که در مسایل مادی قانع باشد، آبرویش حفظ میشود.
«تعریف کفاف»
نسبت هزنیه و درآمد سه نوع است:
اول: نیازها بیشتر از درآمد است که به آن فقیر میگویند. دوم: نیازها کمتر از درآمد است که به آن غنی میگویند. سوم؛ نیازها و درآمدها برابر هستند که به آن حد کفاف میگویند.
در دین، بهترین حالت، حالت کفاف است و دو قسم اول، دارای آفاتی میباشد.
«آفات فقر»
اولین آفت فقر، خشوعبیجا میباشد، رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَيُّمَا فَقِيرٍ تَضَعْضَعَ لِغَنِيٍّ لِدُنْيَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ... هر فقیری که برای ثروتمندی (به خاطر ثروتش )فروتنی کند، دو سوم دینش میرود مجموعه ورام(تنبيه الخواطر)، ج2، ص: 200
آفات دیگر فقر شامل«حسدبردن، گلایه و نا سپاسی کردن، خودکم بینی، بداخلاقی، حقارت اجتماعی، محرومیتهای معنوی (ناتوان از انجامدادن کارهای عام المنفعه)، در یوزگی (گدایی کردن) و غم و غصه» میباشد.
«آفات غنا و ثروتمندی»
اولین آفت غنا و ثروتمندی این است که انسان نعمتها را از خودش بداند.
قارون گفت: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي»، ثروت را بر اساس تخصص و علم خودم به دست آوردم(سوره قصص، آیه 78 ). در نتیجه خدا، ثروت را از او گرفت، ولی حضرت سلیمان(ع) عرض کرد «هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي»، این از فضل پروردگارم است(سوره نمل، آیه 40) و خداوند نیز نعمتهای او را دوچندان کرد.
*آفت دوم
دومین آفت غنا و ثروتمندی، نعمت دانستن ثروت است.
ثروت، همیشه نعمت نیست، قرآن میفرماید: به بعضیها ثروت دادیم که عذابشان کنیم، ولی صاحبان ثروت، عمدتا آن را نعمت میدانند و ادعا میکنند، خداوند حتما به من عنایت داشته، که این همه نعمت را به من داده است.
دیگر آفات غنا و ثروتمندی شامل« غرور، تنافس (رقابت و چشم و همچشمی کردن)، منع حقوق (نپرداختن حقوق دیگران)، مسئولیت، محسور (مورد حسرت قرار گرفتن)، غم و غصه خوردن بواسطه ثروت، اسراف، قساوت، احتکار، پرخوری، جنگ وارثین، ناز پروردگی فرزندان و... میباشد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاتة