* معراج پيامبر(ص)
معراج پيامبر (صلى الله وعليه و آله) پنج سال بعد از بعثت در چنين روزى واقع شده و آيه « سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى ...» (الإسراء:1) در اين باره نازل شده است. معراج پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در 21 ماه رمضان نيز نقل شده است.
معراج از جمله ضروريات اسلام است و از آيات كريمه و احاديث متواتره ثابت شده است كه خداوند متعال حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) را در يك شب از مكه معظمه تا مسجد الاقصى و از آنجا به آسمانها تا سدرة المنتهى برد، و عجايب آفرينش آسمانها را به آن حضرت نماياند و رازهاى نهانى و معارف نامتناهى را به آن حضرت القا فرمود و آن حضرت در بيت المعمور، تحت عرش به عبادت حق تعالى قيام فرمود و با انبياء (عليهم السلام ) ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت و احوال كسانى كه در عذاب بودند را مشاهده فرمود.
احاديث متواتر دلالت دارد كه عروج آن حضرت به بدن بوده نه به روح ، و در بيدارى بوده نه در خواب.
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: حقتعالى حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) را صد و بيست و چهار مرتبه به آسمان برد، و در هر مرتبه به آن حضرت درباره ولايت و امامت امير المؤ منين (عليه السلام ) و ديگر ائمه طاهرين (عليهم السلام ) زياده از ساير فرايض تأكيد و توصيه نمود.
* جنگ بدر
در روز جمعه سال دوم هجرت، جنگ بدر كبرى به وقوع پيوست.
تعداد مسلمانان 313 نفر و تعداد شهداى آنان 9 تا 14 نفر، و تعداد كفار 950 نفر بود. مقتولين كفار 70 نفر بودند و 70 نفر را هم مسلمانان اسير گرفتند. 35 نفر از كفار به دست امير المؤ منين (عليه السلام ) به قتل رسيدند.
در اين جنگ ابوجهل نيز كشته شد. ابوجهل هشام بن مغيره مخزومى از دشمنان سر سخت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود. او با اينكه نامش هشام بود، ولى از فرط بدجنسى و زشت سيرتى به ابى جهل مكنى شد. ابوجهل كسى بود كه در مكه آزار و اذيت بسيار به رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) نمود. از جمله آن که بچه دان شتر بر سر مبارك حضرت ريخت . خاكستر و خاك بر سر مبارك حضرت ريخت . سنگ به دندان مباركش زد، نسبت كذب و جنون به آنان حضرت داد. مادر عمار ياسر جناب سميه را بعد از شكنجه بسيار با نيزه اى كه به ران او زد شهيد كرد.
* ایثار دو برادر در جنگ بدر
در جنگ بدر، دو برادر انصارى (معاذ و معوذ) به خاطر سابقه اى كه از او در اذيت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شنيده بودند تصميم به كشتن او گرفتند. به هر صورت ضربه هايى به او زدند و يكى از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آويزان گرديد، ولى چون ديد دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست ، زير پايش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا كرد و سپس ابوجهل را نقش زمين كردند.
بعد از جنگ ، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: كسى خبر از ابوجهل بياورد. عبد الله بن مسعود رفت و پا روى سينه او گذاشت . ابوجهل به هوش آمد و گفت : بر جاى بلندى پاى گذاشته اى ، كاش قاتل من دهقان نبود (كه كنايه اى به انصار بود). عبد الله بن مسعود سر او را از بدن جداكرد و نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آورد و جلوى پاى آن حضرت انداخت . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شكر الهى بجا آورد و خداوند نصرت خود را بر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نازل نمود و آن حضرت فرمود: امروز روز عيد است و بايد شكر خدا را بر نعمتى كه به اهل ايمان عطا فرموده به جاى آورد.
* قتل عايشه
در شب 17 ماه رمضان در سال 58 ه در مدينه ، عايشه دختر ابوبكر به دست معاويه كشته شد.
معاويه چون خواست براى پسرش يزيد از مردم بيعت بگيرد، عايشه انكار آن كرد و معاويه را تهديد كرد و گفت : برادرم محمد را كشتى و براى يزيد بيعت مى گيرى ؟ معاويه ترسيد كه مبادا او ايجاد فتنه كند. لذا در خانه خود چاهى كند و آن را پر از آهك كرد و فرش قيمتى بر روى آن پهن نمود و عايشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند، وقتى عايشه وارد شد، معاويه او را به نشستن بر آن تخت تعارف كرد. همين كه روى آن نشست، فرو رفت و به چاه افتاد. معاويه در چاه چندين نيزه مسموم تعبيه كرده بود و هنگامى كه عايشه در چاه افتاد او را به قتل رساند.
تقویم شیعه