به گزارش سرویس استان های مرکز خبر حوزه، معظم له طی سخنانی در درس اخلاق خویش و در ادامه سلسله مباحث راجع به موانع سقوط انسان، ابراز داشتند: يکي از موانع سقوط انسان که از نظر قرآن کريم در رديف نماز است، خدمت به خلق خداست؛ اساساً آيات نوراني قرآن بر انفاق و نماز به صورت توأمان تأکيد ميورزد، به گونهاي که در آيات متعدّدي، در کنار تأکيد بر اقامه نماز، بر رسيدگي به مخلوقات و دستگيري از بندگان خداي تعالي پافشاري کرده است.
ایشان همچنین افزودند: متّقين کساني هستند که از نظر زير بنا و از حيث پايه اعتقادي، محکم و استوار هستند و علاوه بر آن، به نماز و انفاق نيز اهميّت ويژه ميدهند؛ بنابراين، قرآن شريف هدايتگر کساني است که ايمان دارند و به اقامه نماز ميپردازند و انفاق ميکنند. به عبارت رساتر، خداوند متعال اجازه نميدهد نمازگزاران واقعي و خدمتگزاران به خلق او، سقوط کنند. ائمه طاهرين«سلاماللهعليهم» و به ويژه در زمان حاضر، قطب عالم امکان، حضرت وليّ عصر«ارواحنافداه» در بن بستها دست او را ميگيرند و او را از خطر گمراهي و انحراف ميرهانند.
این مرجع تقلید با تاکید بر جايگاه متعالي خدمت به خلق خدا در تعاليم ديني گفتند: خدمت به خلق خدا، در فرهنگ تعاليم قرآن و عترت، ارزش و ثواب فراواني دارد. حتّي در روايات، دستگيري از ديگران و گره گشودن از مردم، نسبت به برخي اعمال عبادي نظير حج يا عمره مستحب، از ثواب والاتري برخوردار است.
ایشان اضافه کردند: اهل معرفت و اولياي الهي ارزش و فضيلت خدمترساني به مخلوقات را درک ميکنند و از اين جهت، اگر يک شبانه روز خدمت به خلق خدا نکنند، گويا گم کردهاي دارند. حتي مثلاً اهل دل، هنگام بارش برف و باران، نگران حيوانات در بيابان و مورچهها هستند که گرسنه و بي سرپناه نشوند، چه رسد به فکر انسانها؛ اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» در راه، به يک پيرمرد مسيحي برخوردند که گدايي ميکرد. آن حضرت تعجب کردند و معناي تعجب ايشان اين است که به او رسيدگي کردند و او را از گدايي نجات دادند. امّا بعد با يک تشري فرمودند: وقتي جوان بود از جواني او کار کشيديد و حالا کار رسيده به جايي که گدايي ميکند؟معصومين«سلاماللهعليه» تا اين اندازه به فکر اهل کتاب بودند، چه رسد به فکر مسلمانان.
*رابطه با خداوند و بندگان دو بال پرواز آدمی
حضرت آیت الله مظاهری ، رابطه با خداوند و رابطه با بندگان او را دو بال پرواز آدمی برشمرده و گفتند:
کسي که از رابطه با خداوند، منهاي رابطه با مردم، بهره گيرد، مرغ يک بال است و نميتواند حرکت کند. چنانکه اگر با مردم رابطه داشته باشد و در برقراري رابطه با خداوند کوتاهي کند، قادر به پرواز و حرکت نخواهد بود؛ آيات بسياري در قرآن کريم وجود دارد که بر لزوم برقراري اين دو رابطه يا برخورداري از اين دو بال پرواز با جملاتي نظير: «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» و «مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» پافشاري دارد.[4] يعني کساني قصد دارند به سعادت و رستگاري دست يابند و در دنيا و آخرت تعالي و تکامل روحي و معنوي داشته باشند، بايد اوّلاً از طريق نماز، روزه، حج، خمس، زکات و ساير واجبات و اعمال عبادي، با معبود خويش رابطه داشته باشند و ثانياً به واسطه انفاق، با مخلوقات خداوند، رابطه برقرار سازند؛ يعني هرچه دارند، براي خود و ديگران بخواهند و خدمتگزار خلق خدا باشند.
*اعمال دینی به هم پیوسته و تفکیک ناپذیرند
ایشان همچنین با بیان این که اعمال ديني، به هم پيوسته و تفکيک ناپذيرند، خاطرنشان کردند:
اساسا امکان ندارد کسي ادّعاي ايمان يا تقوا داشته باشد، ولي عمل به بخشي از دستورات ديني را به ساير دستورات ترجيح دهد. دین مبین اسلام، تکلیف همه جزئیّات زندگی را برای مسلمانان روشن نموده است و اگر کسی میخواهد متّقی حقيقي باشد، باید سلایق و تمایلات شخصي را کنار بگذارد و صد در صد تابع احکام اسلام شود؛ جوانان عزيز بايد توجه داشته باشند که احکام و اعمال اسلام عزيز، مثل دانههاي تسبيح در کنار هم و به هم پيوسته است و در عمل نميتوان بعضي از دستورات را از ساير دستورات و موازين شرعي تفکيک کرد.
معظم له یادآور شدند: اقامه نماز، اهميّت به نماز شب، روزه، حج، عمره، مشهد و کربلا و به طور کلّي رابطه با خداوند متعال و اهل بيت«سلاماللهعليهم»، بسيار مطلوب است و ثواب دارد، امّا کافي نيست و دوشادوش اين رابطه، بايد به اندازه توان به رابطه با مردم و خدمت به خلق خدا اهميّت داده شود. حتي از روايات فهميده ميشود که ارزش و ثواب خدمت به خلق خدا، بسيار برتر و والاتر از اعمال عبادي نظير حج و عمره است.
*کفر عملی و مصادیق آن
ایشان همچنین با بیان این که کفر، اقسامي دارد و يک قسم آن، کفر عملي است، ابراز داشتند: اگر کسي در عمل به دستورات ديني کوتاهي کند، از نظر عملي کافر است. اين موضوع در خصوص قانون مواسات نيز صادق است؛ يعني همانطور که اگر کسي راجع به نماز بيتفاوت باشد، کافر است، هرکس بتواند خدمتي به خلق خدا بکند و بيتفاوت باشد نيز کافر عملي محسوب ميشود. چنين کسي عاقبت به خير نخواهد شد و علاوه بر اينکه گناهکار است، عاقبت او و نسل او، به سقوط ميانجامد، زيرا از قانون مواسات به عنوان مانع سقوط، استفاده نکرده است و از اين گذشته، اهل بيت«سلاماللهعليهم» را رنجانده است.
*اقشام خدمت به خلق خدا
رییس عالی حوزه علمیه اصفهان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اقسام خدمت به خلق خدا گفتند: خدمت به خلق خدا، به اقسامي منقسم ميشود؛ قسم اوّل: بر اساس بيان نوراني قرآن کريم که ميفرمايد: «وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ»، هرکسي بايد به اندازه وسعش، از آنچه دارد، به ديگران هم در خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج، کمک کند. يعني اگر ميتواند، بايد شام شب به يک فقير بدهد و يا بالاتر اينکه اگر ميتواند، بايد جهيزيه يک دختر را تأمين کند يا خانه براي ازدواج يک زوج تهيه کند و بالأخره اگر ميتواند بايد يک درمانده را از درماندگي نجات دهد و اگر توان هيچ کمکي ندارد، باز هم به اندازه توان، حتي به اندازه يک دانه خرما بايد به ديگران کمک کند.
ایشان اضافه کردند: قسم دوّم، گره گشودن از کار مردم است. اين اگر از قسم اوّل مهمتر نباشد، کمتر نيست. گرهگشايي ميتواند با مال يا با زبان يا با قدم و يا با قلم انسان صورت پذيرد و همه صور آن لازم، مفيد و مطلوب است. مثلاً انسان ببيند ديگري چک دارد و اگر نتواند مبلغ آن را بپردازد، آبرويش ميرود؛ زندان ميرود يا مشکلات ديگري پيدا ميکند. در اين هنگام، بايد گره کار اين شخص را باز کند. اگر ميتواند بايد با طلبکار صحبت کند و از او مهلت بگيرد، وگرنه هرکاري ميتواند بايد انجام دهد که مشکل آن شخص حل شود. اين قسم از قانون مواسات را نيز به صورت جدّي از مسلمانان و به ويژه شيعيان خواستهاند؛ بنابراين همه وظيفه دارند گره گشاي مشکلات همديگر باشند و کوتاهي در اين زمينه، کفر عملي و گناه بزرگي است، ولي گناه بزرگتر و مصيبت دردناکتر آن است که انسان، گره روي گره ديگران بيندازد. چنين کسي و فرزندان او بعيد است عاقبت به خير شوند و سقوط آنان حتمي است.
معظم له ادامه دادند: قسم سوّم قانون مواسات که بسيار حائز اهميّت است، احترام به شخصيّت انسانها است. همه انسانها شخصيّت دارند و ما بايد همينطور که براي خود شخصيّت قائليم، براي ديگران هم شخصيّت قائل باشيم و مواظب باشيم که بياحترامي به کسي نکنيم. بياحترامي به ديگران، گاهي منجر به مفاسد عجيبي ميشود که جبرانناپذير است. مثلاً گاه اتّفاق ميافتد که پدر خانواده در اثر عصبانيّت، به فرزندش بياحترامي ميکند و آن فرزند در اثر اين بياحترامي و تحقير، عقدهاي ميشود و چه بسا دين خود را از دست ميدهد. جواني به من ميگفت: نماز نميخوانم؛ براي اينکه پدرم با توهين مرا وادار به نماز خواندن ميکرد. برخورد تحقير آميز و همراه با اهانت آن پدر موجب کفر فرزند شده است. البته نماز نخواندن نيز توجيه نميپذيرد و بسيار غلط است.
*زبان رکیک انسان را از صف مسلمانان جدا می سازد
ایشان تاکید کردند: زن و شوهر، بايد در خانه احترام همديگر را حفظ کنند، مخصوصاً در حضور فرزندان بايد براي يکديگر احترام بيشتري قائل باشند. اهانت، تحقير، کوبندگي و کلمات رکيک نبايد در زبان آدمي باشد، چه در خانه و با اعضاي خانواده و چه هنگام معاشرت با مردم کوچه و بازار. زبان انسان اگر نيش و کنايه داشته باشد و به ديگران آزار برساند، در قيامت، مثل مار دچار او ميشود. زبان رکيک انسان را به جايگاه پستي ميرساند و حتي او را از صف مسلمانان جدا ميسازد.
حضرت آیت الله مظاهری بیان داشتند: قسم چهارم از قانون مواسات که مهمتر از اقسام قبلي است، دفاع از ديگران ميباشد. مسلمانان وظيفه دارند از جان، ناموس و آبروي يکديگر دفاع کنند. هنگامي که يک مسلمان در جلسهاي حضور دارد و مشاهده ميکند غيبت کسي شروع ميشود، واجب است از او دفاع کند و واجب است که مانع ادامه غيبت شود، و الاّ گناه همان غيبت کننده را دارد. از نظر همه فقها، فرقي بين غيبت کننده و آنکه غيبت را ميشنود و دفاع نميکند نيست. اگر نميخواهد غيبت بشنود، بايد فاع کند و اگر نميخواهد يا نميتواند دفاع کند، لاأقل بايد ناراحت شود.
ایشان همچنین افزودند: دفاع از ناموس مردم، دفاع از جان مردم و مهمتر از آن دو، دفاع از آبروي مردم نيز واجب است. آبروي مردم خيلي مهم است و مسلمان بايد علاوه بر آنکه خودش باعث آبروريزي ديگران نميشود، از آبروريزي اشخاص ديگر نيز جلوگيري کند.