به گزارش سرویس استانهای مرکز خبر حوزه، این مرجع تقلید، طی سخنانی در جلسه درس اخلاق خویش با اشاره به مطلب فوق اظهار داشتند: پروردگار عالم لطف کرده و براي سعادت و عاقبت به خيري بندگان و براي اينکه سقوط نکنند و در دنيا و آخرت سعادتمند شوند، در اين دنيا، پيامبراني فرستاده است؛ پيامبرهاي درون و پيامبرهاي برون. پيامبران برون، همان صد و بيست و چهار هزار پيامبر هستند که در اعصار مختلف، مأمور هدايت آدميان بودهاند که البته اوصيا و مبلّغيني نيز داشتهاند و در مجموع بسيار بيش از صد و بيست و چهار هزار نفر بودهاند.
معظم له اضافه کردند:خداوند تعالي افزون بر پيامبران برون و اوصيا و نايبان ايشان، پيامبراني هم براي جلوگيري از سقوط انسان در درون او تعبيه کرده است؛ هر انساني از زمان حضرت آدم تا روز قيامت، سه مأمور يا نگهبان دروني دارد که عبارتند از: فطرت، نفس لوّامه يا وجدان اخلاقي و عقل، که اگر از آنان متابعت کند، رستگار و عاقبت به خير خواهد شد و در صورت عدم توجه به نداي اين سه پيامبر، دچار سوء عاقبت ميگردد؛ ذلّت معنوي، انحراف و در نتيجه سرافکندگي در محضر اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه»، هنگام مرگ، زائيدۀ عدم پيروي از سه پيامبر درون است.
* تفاوتهای پیامبران برون و درون
ایشان در ادامه در خصوص تفاوت پيامبران برون و پيامبران درون ابراز داشتند: اوّلين تفاوت پيامبران درون و پيامبران برون، آن است که پيامبرهاي برون، به بيان کليّات و جزئيّات امور براي هدايت بندگان ميپردازند، ولي پيامبران درون صرفاً کليّات را بيان ميکنند و نميتوانند جزئيّات را درک کنند و به همين دليل ورودي در آن ندارند. مثلاً در خصوص عبوديّت، هر دو قسم پيامبر به طور کلّي بندگان را براي نيل به مقام عبوديّت تشويق ميکنند. امّا پيامبران درون به همين اندازه بسنده ميکنند و در مورد چگونگي رسيدن به مقام عبوديّت، نظري ندارند. در مقابل، پيامبران برون، انسان را در نحوۀ رسيدن به مقام عبوديّت نيز ياري ميکنند؛ نظير اينکه تعاليم دين اسلام در اين زمينه ميفرمايد: «بايد نماز بخوانيد، بايد به همۀ واجبات اهميّت دهيد و از گناه اجتناب نماييد و براي مستحبّات اهميّت قائل شويد و از مکروهات و شبهات دوري گزينيد»
رییس حوزه علمیه اصفهان افزودند: تفاوت دوّم بين اين دو قسم پيامبر آن است که پيامبران برون، دانستنيها را آموزش ميدهند و پيروان ايشان دانستنيها را ميشنوند، ميفهمند و نسبت به آن علم پيدا ميکنند. اما پيامبرهاي درون، نقش بالاتري دارند؛ زيرا موجب درک و یافتن ايمان دروني ميشوند. از اين جهت اگر کسي از اين سه پيامبر متابعت کند، بسياري از دانستنيها را مييابد و مسلّماً عاقبت او ختم به خير ميشود.
ایشان اضافه کردند: سوّمين تفاوت پيامبران درون و برون آن است که پيامبران درون، يعني عقل، فطرت و وجدان اخلاقي، گاه به اشتباه ميافتند يا نداي آنان اشتباه به انسان ميرسد، اما پيامبران برون، معصوم هستند و اشتباه ندارند.
معظم له تاکید کردند: از آنچه بيان شد، اين نتيجه حاصل ميشود که آدميان براي هدايت و رستگاري و نيز براي دستيابي به حسن عاقبت، به هر دو قسم پيامبر نياز دارند. بنابراين کسي نميتواند بگويد چون من عقل دارم، پس احتياج به پيغمبر ندارم! بلکه همين حرف، نشان از بي عقلي او است.
ایشان با اشاره به این که انسان در پرتو بيداري فطرت، خداجو و خداياب ميشود، گفتند: ارسال همۀ رسل الهي و انزال کتب آسماني به خاطر زنده کردن فطرت و دائمي کردن نداي نجاتبخش آن در وجود آدميان بوده است. به عبارت رساتر، پيامبران آمدهاند که انسانها بيدار شوند و هميشه، چه در بن بست و چه در غير بن بست، خدا را بيابند، او را ببينند و با او گفتگو کنند. اساساً نماز از اوّل تا آخر، يک مکالمه و معاشقه بين عبد و مولا است. وقتي حمد و سوره ميخواند، خدا با زبان خودش با او حرف ميزند. وقتي رکوع و سجده و ساير اجزاء نماز را به جا ميآورد، در مييابد که در حال حرف زدن با خدا است و والاترين لذّت را ميبرد.
* دلیل علاقه برگشت حضرت مریم به دنیا
حضرت آیت الله مظاهری بیان داشتند: حضرت مريم در حالي که نه خانه داشت و نه امکانات ديگري و در مضيقۀ عجيبي به سر ميبرد، در بيابان از دنيا رفت. چون روزه دار بود، حضرت عيسي براي تهيۀ افطارش، به دنبال علف بيابان رفته بود. وقتي برگشت، مادرش را صدا زد و گفت: آيا ميخواهي به دنيا برگردي؟ گفت ميخواهم. دنيا براي حضرت مريم پر از مشقّت بود، امّا باز گفت: ميخواهم برگردم. چرا؟ گفت: براي اينکه در روزهاي بسيار گرم و بلند روزه بگيرم و در شبهاي بسيار سرد نماز بخوانم. يعني بالاترين لذت براي حضرت مريم، که حتي از لذت آخرت و بهشت براي او بالاتر بوده، لذّت رابطه با خدا است.اگر فطرت انسان زنده شود، چنين ميشود که پروردگار متعال را مييابد و از رابطه با او بالاترين لذت را ميبرد. اگر فطرت انسان زنده شود، نظير آدم تشنه که آب ميخورد و سيراب ميشود، آنگاه سيراب شدن را مييابد، خداوند را مييابد.
ایشان تصریح کردند: اگر فطرت انسان با حجابهايي که مانع بيداري آن است، پوشيده نشده باشد، عاقبت او را ختم به خير ميکند، وي را از سقوط و تباهي نجات ميبخشد، از ذلت ميرهاند و به عزّت ميرساند و در راه مستقيم نگاه ميدارد و در نهايت با به کمال رساندن او، موجب ميشود هنگام مرگ با سرفرازي و سربلندي از دنيا برود و در يک کلام، مانع سقوط انسان ميشود.
معظم له ادامه دادند: پيامبر دوّمي که در درون ما قرار دارد، «وجدان اخلاقي» و به تعبير قرآن شريف، «نفس لوّامه» است. قرآن کريم در سورۀ قيامت به اندازهاي به اين نيرو اهميّت داده که به آن قسم خورده است.
* نفس لوامه از موانع مهم سقوط است
ایشان افزودند: طبيعت انسان به گونهاي است که آزادي کامل را ميطلبد و دوست ندارد عاملي مانع آزادي او شود. انساني که سر تا پاي او را هوس، شهوت و خواهشهاي نفساني گرفته است، تمايل دارد آزاد و بدون هيچ قيد و بندي زندگي کند و از اين رو اگر مانعي نظير نفس لوّامۀ در درون او وجود نداشته باشد، طغيان خواهد کرد؛ زيرا نفس لوّامه، از موانع مهمّ سقوط است و ميتواند در درون انسان به عنوان يک نيروي کنترل کننده، از انحراف و سقوط او جلوگيري نمايد.
این مرجع تقلید با بیان این که نفس لوّامه نيز با خصوصيّاتي مانند روز قيامت، درون انسان قرار دارد، خاطرنشان کردند: اگر کسي بخواهد گناهي مرتکب شود، نفس لوّامه يا وجدان اخلاقي، در وهلۀ اوّل با هشدارهاي پياپي او را از انجام آن کار برحذر ميدارد و نهي ميکند. پس از آن، اگر مرتکب گناه شد، شروع به ملامت کردن انسان ميکند و مثلاً ميگويد: ديدي در محضر خداوند گناه کردي!؟ ديدي به فلاني ظلم شد!؟ ديدي چه بر سر آن مظلوم آمد!؟ و...، اين کلمات و توبيخات، ضربات وجدان اخلاقي است که گاهي انسان را وادار ميکند براي جبران اشتباه خود، کارهاي عجيب و غريبي انجام دهد. مثلاً ضربات وجدان اخلاقي و توجّه به هشدارهاي مداوم او، باعث ميشود که آدمي به گناه خود اقرار کند و در مقابل ديگران خويشتن را مورد ملامت قرار دهد. امّا اقرار به گناه، بر اساس آموزههاي ديني جايز نيست و انسان گناهکار بايد بين خود و خداي خود توبه کند. توبه، امر لازم و پسنديدهاي است که وجدان اخلاقي را ساکت ميکند و به ملامت آن پايان ميبخشد.
* نحوه ترغیب و تقبیح نفس لوامه در کارهای خوب و بد
ایشان یادآور شدند: نفس لوّامه نسبت به خوبيها نيز تشويق و ترغيب فراواني دارد؛ اگر کسي بخواهد به ديگري کمک کند، مثلاً براي دختري جهيزيه تهيه نمايد، يا در تهيۀ خانه به ديگري کمک کند و ...، وجدان اخلاقي شروع به تحسين و ترغيب ميکند و با ترغيب و تحريص نفس لوّامه، انسان آن کار نيک را انجام ميدهد. پس از اتمام آن کار خوب نيز، نفس لوّامه شروع به تحسين و تأييد ميکند. بنابراين نفس لوّامه در کارهاي خوب، اوّل ترغيب و سپس تحسين ميکند، همانطور که در کارهاي بد، اوّل تقبيح و پس از آن، ملامت مينمايد.
معظم له در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند:پيغمبر سوّمي که درون هر انساني قرار دارد، «عقل» ميباشد. مراد از عقل، نيرويي است که بين خوب و بد را تشخيص ميدهد. در حقيقت اگر بپرسند: عقل چيست؟ بايد گفت: تميز بين خوب و بد. امام صادق«سلاماللهعليه» در جواب اينکه عقل چيست، ميفرمايند:عقل آن است که ميتواند بين خوب و بد تميز قائل شود و از اين جهت انسان ميتواند براي رسيدن به بهشت، در سايۀ عقلانيّت، بد را رها کند و خوب را بگيرد.
* جهنمی شدن به دلیل غفلت از عقل است
ایشان گفتند: اگر ما جهنّمي شديم، به اين علّت بود که عقل را زير پا گذاشتيم و الاّ عقل به ما ميگفت که کارهاي بد نکنيد و کارهاي خوب انجام دهيد. عقل به ما تذکّر ميداد که اگر معاد را قبول داريد، بايد براي آن تلاش کنيد. نتيجۀ کار خوب، بهشت و نتيجۀ کار بد جهنّم است. پس ما از عقل غفلت کرديم و اين سرنوشت شوم براي ما پديدار شد.
حضرت آیت الله مظاهری افزودند: اگر انسان در طول زندگي غفلت نداشته باشد و حجابي وجود او را در بر نگيرد، عقل او خوب ميتواند وي را بهشتي کند. يکي از الطاف بزرگ خداوند متعال به انسان، «عقل» است که معمولاً استفادۀ لازم از آن نميشود. ما موظّفيم با به کار انداختن عقل خود، دنيا و آخرت خويش را آباد کنيم، ولي متأسّفانه بسياري از افراد، يا فقط به دنيا ميپردازند و از آخرت غافلند، يا فقط به آخرت ميپردازند و از دنيا غافل ميشوند. عقل سليم از ما ميخواهد که به فکر آخرت باشيم، نماز اوّل و با جماعت و با توجّه بخوانيم و در کنار آن، به فکر دنيا باشيم و در وقت کار، درست کار کنيم و دقيق به وظايف خود عمل نماييم.
ایشان با تاکید بر این که همۀ پيامبرها آمدهاند تا عقل بشر را بيدار کنند، گفتند: روايات متعدّدي نيز در اين زمينه وجود دارد. از باب نمونه، مرحوم کليني«رحمةاللهعليه» در کتاب شريف اصول کافي، باب مفصّلي دربارۀ عقل و جهل بيان آورده است. همچنين آيات و روايات زيادي راجع به وجدان اخلاقي وجود دارد که بالاتر از همۀ آنها، آياتي بود که از ابتداي سورۀ قيامت بيان شد و نفس لوّامه را در کنار قيامت قرار داده بود. لذا به همگان مخصوصاً جوانها سفارش ميکنم که روي بيدار بودن «فطرت»، «عقل» و «وجدان اخلاقي» در درون خود توجّه ويژهاي داشته باشند تا مانع سقوط آنها در زندگي گردد و عاقبت به خير شوند.