دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 16, 2024

روزنامه القدس العربی چاپ لندن طی یادداشتی به بررسی وضعیت عربستان پس از انقلاب ها و جنبش های اخیر در منطقه پرداخت.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، در این یادداشت که به قلم دکتر مضاوي الرشيد یک استاد دانشگاه عربستانی نوشته شده آمده است:

عربستان و حلقه جمهوری های اسلامی

بخشی از نقشه سیاسی عربی شروع به تغییر کرده و بخش دیگر به نظر می­رسد در راه تغییراتی است که با دهه های گذشته متفاوت است.

مصر و تونس راه را باز کردند تا اخوان المسلمین در بالاترین سطح به قدرت برسد. پس از سپری کردن دورانی در تبعید و زندان و تحمل ظلم، اخوان المسلمین به تجربه ای دست یافت که در صفوف معترضان به رشد و توسعه رسید و اکنون این تجربه را در سال های آینده در معرکه سیاسی به کار خواهد گرفت، معرکه ای با تمام مانورها و پیمان ها و امتیاز دادن ها و برنامه های اقتصادی و روابط خارجی با اطرافی که شاید مایل به برقراری روابط با آنها نباشند اما واقعیت سیاسی، این ارتباط را بر آنها تحمیل می­کند.

به نظر می­رسد که وضعیت اقتصادی باید از اولویت های دولت باشد و بدون بهبود فرصت های اقتصادی و ایجاد فرصت شغلی برای جوانان، فشارها بر رهبران افزایش می یابد.

* سیاست عربستان در قبال انقلاب های منطقه

با وجود اینکه رهبران جدید مشغول بازگشایی و راه اندازی مجدد نهادهای دولتی و پاسخگویی به نیازهای شهروندان هستند اما رسیدن چنین احزابی به حکومت همانند امتحانی حقیقی نه تنها برای این حکومت ها بلکه برای حکومت های همجوار و در راس آنها عربستان به شمار می آید. زیرا عربستان با انقلاب های اخیر شوکه شد و می­کوشد پیامدهای آن را کنترل کند و موضع های متناقضی در برابر آن اتخاذ نموده است مواضعی همچون تصاحب این جنبش ها و اظهار تردید در آن(در تونس و مصر) و سستی با وجود موافقت ابتدایی(لیبی) و نیرنگ(یمن) و خفقان(بحرین) و اخیرا هم سیاست موج سواری (سوریه).

* بزرگترین چالش فراروی عربستان

همان طور که این جنبش ها در ابتدا موجب هراس عربستان شد، این کشور از پیامدهای سیاسی آن هم نگران است به خصوص اگر خودش را در میان حلقه ای از نظام های اسلامی دموکراتیک ببیند که احزابی قانونی در این نظام ها با هم رقابت کرده و برنامه های خود را به دور پنهان کاری عرضه کرده و از راه انتخابات به قدرت می­رسند و دولت های ائتلافی تشکیل می­دهند. کنار آمدن با این واقعیت سیاسی جدید شاید بزرگ ترین چالش پیش روی سران سعودی باشد که تا این لحظه هیچ برنامه اصلاحی سیاسی به مردم خود ارائه نکرده و به سکوت در قبال تغییرات سیاسی اکتفا کرده و به تازگی با شکوفه های دیرهنگام بهار عربی در تابستانی گرم روبرو شده اند.

* شعارهای موهوم ملک عبدالله

با وجود سر دادن شعارهای اصلاحات توسط ملک عبدالله، عربستان پس از سال 2013 تنها کشور جهان خواهد بود که انتخابات پارلمان و حتی یک پارلمان ناقص صوری و ظاهری ندارد. خود این شعارها موهوم بودن و صوری بودن خود را ثابت کرده اند و رهبران عربستان به گشایش اقتصادی و برخی تعدیلات اجتماعی روی آورده اند که هیچ ضرری برای پایه های حکومت خودکامه و دیکتاتور آنها ندارد و تا این لحظه در عربستان مؤسسات مدنی مستقل از حکومت وجود ندارد که فعالیت شفاف داشته باشند و از آزادی فعالیت سیاسی برخوردار باشند.

* سه استراتژی عربستان در شرایط کنونی

نظام سعودی برای دفع پیامدهای جنبش های اخیر به سه استراتژی روی آورده:

اول: راه حل امنیتی در رویارویی با جنبش های مردمی واقعی و مجازی که منجر به سرکوب شدید و بازداشت های سیاسی شده که دامنه آن به زنان و مردان رسید که این خود نوعی بازدارندگی و تروریسم اجتماعی به شمار می رود تا جایی که زندانی شدن یک فعال و شهروند و خطیب مسجد به یک امر عادی تبدیل شده و گاه هم ممکن است یکی به زندان رفته و یکی خارج شود به عنوان یک بازی معروف جهت فریب دادن جامعه ای که تشنه حل بحران بازداشت شدگان سیاسی است و مساله آنها به سخن روزمره تبدیل شده است.

دوم: تقسیم جامعه به گروه های طایفی و بسیج اکثریت مردم در برابر یک دشمن موهوم که با برنامه های خارجی در ارتباط است. امروز مصلحت نظام در این است که خندق طایفی گری را هرچه عمیق تر کند تا در صفوف مردم ایجاد شکاف کند و ظهور یک سیاست ملی متعلق به فراتر از مرزهای این کشور با احزاب متخاصم را به تاخیر بیندازد.

سوم: به تازگی هم نظام از مازاد فروش نفت برای خریدن وفاداری مردم در این لحظه سخت استفاده کرده و بسته کمک های مالی خدمات و جبران خسارت بیکاری تهیه کرده که تضمین کننده آرامشی باشد که شاید موقت باشد.

* تضعیف نقش عربستان در منطقه

تا کنون نظام سعودی بر قدرت فروش و صادرات خود به عنوان جایگزین مشروعیت سیاسی و اصلاحات سیاسی واقعی تکیه کرده. اما نظام سعودی اگر به اطراف خود بنگرد نقشه سیاسی جدیدی را می­بیند که مهم ترین پیام آن سقوط انحصار مشروعیت اسلامی آن می­باشد به ویژه پس از به قدرت رسیدن احزاب اسلامی در مناطق مختلف جهان عرب و از اعتبار افتادن گفتمان اسلامی انحصاری سعودی به خاطر احاطه شدن آن توسط کشورهایی که در مسیر ایجاد منظومه سیاسی اسلامی دموکراتیکی هستند که بر پایه حکومت موروثی همچون عربستان نباشند. و این باعث تضعیف نقش عربستان در رهبری جهان عرب و اسلام می­شود چون در این جهان دیگر هیچکس تمایلی برای نسخه برداری از تجربه سیاسی عربستان ندارد اگر چه دیدگان جهان عرب هنوز به خاطر قدرت خرید عربستان به این کشور دوخته شده و جهان عرب و اسلام برخوردی دوگانه در جلب ثروت این کشور و نفرت آشکار از این نظام دارند.

* تجربه عربستان مایه بیزاری ناظران عرب

تجربه سیاسی عربستان این شایستگی را ندارد که برای جهان اسلام الهام بخش و الگو باشد بلکه این تجربه مایه بیزاری و نفرت برخی ناظران جهان عرب شده به ویژه پس از دخالت مفتضحانه این کشور در انتخابات کشورهای همجوار عربی از بغداد تا قاهره و بیروت و صنعا.

* عربستان روز به روز منزوی تر می شود

اگر چشمان جهان عرب و اسلام همچنان به عربستان دوخته شده به خاطر جغرافیای آن و وجود اماکن مقدس و اقتصاد نفتی آن است که فقط کشورهای توانمند می­توانند با آن برابری کنند. اما عربستان از لحاظ سیاسی روز به روز در منطقه منزوی تر می­شود زیرا در پیوستن به چرخ تغییرات سیاسی تاخیر کرده و اگر به زودی به این چرخه نپیوندد عربستان تعادل روحی خود را از دست خواهد داد و مجبور خواهد شد برای تحمیل سیطره خود بر منطقه بر نفت تکیه کند و این سیطره آنی و وابسته به قدرت خرید وابسته به نفت خواهد بود.

عربستان به زودی خود را در میان حلقه محاصره مردمسالاری های اسلامی خواهد دید و این در حالی است که زیر ساخت های آن با گفتمان طایفی در حال فروپاشی است و چنین کشوری به سادگی نمی­تواند جهان اسلام را رهبری کند یا الگوی زنده ای برای ساختن آینده ای درخشان باشد، زیرا این رهبری از آن کسی است که پارامتر های زنده بیشتری در اختیار داشته و الگوی شایسته تری باشد نه کشوری که در حال غرق شدن در توطئه های تفرقه انگیز خود می­باشد به خصوص اینکه از راه حل های امنیتی در برابر خواسته های اصلاح طلبانه مردمی استفاده می­کند گویی خواسته مردم یک عملیات تروریستی است که همه امکانات دستگاه های اطلاعاتی و نظامی را علیه آن بسیج کرده و این تجمع های مسالمت آمیز مردمی را که خواستار بهبود اوضاع سیاسی هستند سرکوب می­کند.

* عربستان در میان حجم تحولات سیاسی خفه خواهد شد

عربستان هرچقدر که در ایجاد تغییرات تعلل کند خود را در یک مرکز بانکی می­بیند که سود خود را در راه استراتژی های شکست خورده خرج می­کند تا تغییرات خارج از عربستان را سرکوب کند و این موجب تخلیه ثروت نفتی در برنامه هایی است که همیشه به سود عربستان نخواهد بود.

مخمصه منطقه ای عربستان تنگ تر هم خواهد شد به خصوص پس از پایان یافتن معرکه سوریه که به نظر می­رسد برای پایان دادن به بحران کشور خود از کشورهای دیگر تقلید می­کند. نتیجه تحولات سوریه هرچه که باشد عربستان نخواهد توانست پیامدهای آن را کنترل کند به خصوص اینکه سوریه کشوری دارای ترکیب اجتماعی متنوع و جریان های سیاسی قدیمی و ادیان و مذاهب و ملیت های مختلف می­باشد.

در پایان، عربستان در میان حجم تحولات سیاسی عربی خفه خواهد شد هرچقدر هم که با خونریزی و کشتار فربه شده باشد، زیرا ملت های عربی ثابت کرده اند که بر خلاف تبلیغات سعودی که می­گویند انسان فقط با نان زنده است، آماده اند برای به دست آوردن آزادی و کرامت خود، بهای سنگینی را بپردازند.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha