إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ ﴿۲۰۱﴾
پرهیزگاران هنگامی كه گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و كیفر او) میافتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند.
*هوشیاری انسان متّقی در برابر شیطان
در اصطلاحات قرآنى، آن چیزى كه نقطهى مقابل غفلت است، تقواست. تقوا، یعنى بهوش بودن و دائم مراقب خود بودن. (۱) تقوا، یعنى مواظب باشید هر عملى كه از شما سر مىزند، منطبق بر مصلحتى باشد كه خداى متعال براى شما در نظر گرفته است. تقوا چیزى نیست كه كسى بتواند یك لحظه آن را رها كند. اگر رها كردیم، جاده لغزنده است، درّه عمیق است؛ خواهیم لغزید و سقوط خواهیم كرد، تا باز جایى دستمان به مستمسكى، سنگى، درختى و بوتهاى گیر كند، و بتوانیم خودمان را بالا بكشیم. «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذكروا فاذا هم مبصرون.» (۲) وقتى كه آدمِ با تقوا، مسِّ شیطان را احساس كرد، فوراً به خود مىآید و حواسش جمع مىشود. شیطان كه از ما دور نمىشود! (۳)
اگر از آدم غافل دهها گناه سر مىزند و اصلاً حس نمىكند كه گناه كرده است؛ آدم متّقى، درست نقطهى مقابل اوست. اندك گناهى هم كه مىكند، فوراً متذكّر مىشود كه گناه كرده است و به فكر جبران مىافتد. (...) به مجرد اینكه شیطان از كنارش عبور مىكند و باد شیطان به او مىخورد، فوراً حس مىكند كه شیطانزده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذكّروا»: به یاد مىافتد. «فاذا هم مبصرون»؛ چنین آدمى، چشمش باز است. (۴)
*ذكر یعنی در همه حال به یاد خدا بودن
ذكر چیست؟ روایتى از حضرت ابى عبداللَّه (علیهالسّلام) است. و روایت دیگرى هم هست، كه آن روایت دوم بیشتر مورد توجه من بود؛ اما هر دو روایت را میخوانم. روایت اول از حضرت ابى جعفر (علیه السلام) است؛ حضرت باقر (سلام اللَّه علیه) فرمود: «ثلاث مِن اشدّ ما عمل العباد»؛ سه چیز هست كه جزو تكالیف بسیار مهم و دشوار مؤمنین است؛ كارهاى سخت.
یكى، «انصاف المؤمن من نفسه»؛ اینكه انسان در قبال دیگران انصاف به خرج بدهد. (...) دوم، «و مواساة المرء اخاه»؛ مواسات ورزیدن با برادر مؤمن. (...) سوم، «و ذكراللَّه على كل حال»؛ در همه حال ذاكر خداى متعال باشد. ذكر این است.
آنوقت حضرت باقر در همین روایت، «ذكر اللَّه على كل حال» را معنا كردهاند: «و هو ان یذكر اللَّه عزّوجل عند المعصیة یهمّ بها»؛ وقتى كه میرود به سمت معصیت، ذكر خدا او را مانع بشود. ذكر؛ یاد كند خدا را و این معصیت را انجام ندهد؛ انواع معاصى را؛ خلاف واقع گفتن، دروغ گفتن، غیبت كردن، حق را پوشاندن، بىانصافى كردن، اهانت كردن، مال مردم را، مال بیتالمال را، مال ضعفا را تصرف كردن یا دربارهى آنها بىاهتمامى به خرجدادن. اینها گناهان گوناگون است. در همهى اینها، انسان توجه كند به خدا؛ ذكر خدا مانع بشود از اینكه انسان به سمت این گناه برود.
«فیحول ذكر اللَّه بینه و بین تلك المعصیة و هو قول اللَّه عزّوجل انّ الذّین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذكّروا». بعد حضرت میفرمایند كه این، تفسیر آن آیه است كه فرمود: «انّ الذّین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان»؛ وقتى شیطان به اینها تنه میزند، گذرندهى شیطان اینها را مس میكند؛ یعنى هنوز درست به جانش هم نیفتاده، «تذكّروا»؛ فوراً اینها متذكر میشوند. «فاذا هم مبصرون» (۵) این ذكر موجب میشود كه چشم اینها، بصیرت اینها باز بشود. معناى «ذكراللَّه على كل حال» این است.
در صدر روایت بعدى كه مورد توجه من است، تقریباً عباراتش شبیه همین روایتى است كه خواندم و همان سه چیز را ذكر میكند. در آن روایت، «و ذكر اللَّه على كل حال» را داشت، در اینجا و در روایتى كه حضرت ابىعبداللَّه میفرماید، آمده است: «و ذكر اللَّه فى كل المواطن»؛ انسان در همه جا ذكر خدا كند. اما آن نكتهى مورد توجه این است كه میفرماید: «امّا انّى لا اقول سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر»؛ اینى كه میگویم در همه حال ذكر خدا را بگوئید، مقصودم این نیست كه بگوئید سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر. این، ذكر لفظى است. «و ان كان هذا من ذاك»؛ اگرچه این هم ذكر است، این هم مطلوب است، این هم شریف است و خیلى باارزش است؛ اما مقصود من فقط این نیست، بلكه «ولكن ذكره فى كلّ موطن اذا هجمت على طاعته او معصیته» (۶) هجمت یا هممت. نسخهاى كه من دیدم، هجمت است. احتمال میدهم هممت باشد - وقتى به سمت طاعت خدا میروى، یا به سمت معصیت خدا میروى، یاد خدا باشى. این «یاد خدا بودن» مورد نظر است؛ این ذكر اللَّه. البته این اذكارى كه در روایات ما، در این دعاها، در این اوراد گوناگون، تسبیحات حضرت زهرا و بقیهى اذكارى كه هست - اینها همه وسائل ذكرند، اینها كپسولهاى ذكرند - ذكر شده است، انسان باید اینها را با توجه به معانى و حقایقشان بر زبان جارى كند؛ توجه پیدا كند. (۷)
* شیطان هرگز از وسوسه مأیوس نمیشود!
البته طبیعت شیطان این است كه هرگز از وسوسه و نفوذ و خرابكارى بهطور كامل مأیوس نمىشود. شما مىبینید حتّى «عباداللَّه المخلصین» هم در معرض وسوسهى شیطان قرار مىگیرند؛ حتّى انبیاى عظام الهى هم در معرض نفوذ و دخالت آراء و وسوسههاى شیطانى قرار مىگیرند؛ منتها شیطان زورش به آنها نمىرسد، ولى بههرحال اقدام خودش را مىكند. شیطان نمىگوید كه چون این شخص، مؤمن و صالح و عبد مخلص خداست، دیگر نمىتوان او را گمراه كرد و نباید سراغ او رفت؛ خیر، شیطان حتّى سراغ مخلصین هم مىرود؛ منتها مخلصین به شیطان تودهنى مىزنند؛ «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذكّروا فاذا هم مبصرون».
شیطان بزرگ، شیطان استكبار و شیطان سیاست هم عیناً همینگونه است؛ تودهنى را مىخورد، اما بكلى مأیوس نمىشود. خیال نكنیم كه چون از اول انقلاب تاكنون، به شیطان بزرگ رو و میدان ندادیم تا بین ما ایجاد اختلاف كند، پس دیگر درصدد وسوسهى ما برنخواهد آمد؛ خیر، شیطان بزرگ، یعنى امریكا و نیز اذناب او - حكومتهاى مرتجع - با روشهاى سیاسى و ایجاد مذهبهاى اختراعى و اعمال سیاستهاى شیطانى خود، دایماً در این فكرند كه بین دو برادر تنى را هم جدایى بیندازند؛ چه رسد بین برادران دینى و میهنى و اقوام گوناگون! (۸)
پینوشت:
۱) بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 28/۱۰/1375
۲) اعراف: ۲۰۱
۳) بیانات در خطبههای نمازجمعه ۱3/۱۲/1372
۴) بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 28/۱۰/1375
۵) الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۳۱. «ثَلَاثٌ مِنْ أَشَدِّ مَا عَمِلَ الْعِبَادُ إِنْصَافُ الْمُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِهِ وَ مُوَاسَاةُ الْمَرْءِ أَخَاهُ وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ هُوَ أَنْ یَذْكُرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِیَةِ یَهُمُّ بِهَا فَیَحُولُ ذِكْرُ اللَّهِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ تِلْكَ الْمَعْصِیَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ.» امام باقر (علیهالسلام) فرمود: از دشوارترین كارها كه بندگان خدا انجام میدهند سه كار است مرد مؤمن نسبت بمردم در باره خود انصاف دادن و با برادرش همدردى كردن و در هر حال بیاد خداوند بودن و آن چنین است كه بهنگام تصمیم بگناه خداى عز و جل را بیاد آورد و یاد خدا میان او و گناه حائل گردد و این است مقصود از آیه شریفه كه فرمود: پرهیزكاران چون با مأمورین شیطان برخورد كنند متذكر میشوند و همان دم چشم حقیقت بینشان باز میگردد.
۶) الكافی، ثقة الإسلام كلینى، ج ۲، ص ۱۴۵. «أَ لَا أُخْبِرُكَ بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ثَلَاثٌ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ مُوَاسَاتُكَ أَخَاكَ وَ ذِكْرُ اللَّهِ فِی كُلِّ مَوْطِنٍ أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ إِنْ كَانَ هَذَا مِنْ ذَاكَ وَ لَكِنْ ذِكْرُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فِی كُلِّ مَوْطِنٍ إِذَا هَجَمْتَ عَلَى طَاعَةٍ أَوْ عَلَى مَعْصِیَةٍ.» حسن بزاز گوید: امام صادق علیه السّلام به من فرمود: نمیخواهى سه چیزى را كه از سختترین واجبات خداست بر خلقش به تو خبر دهم؟ گفتم: چرا، فرمود: انصاف دادن مردم از خود و مساوات با برادرت و یاد كردن خدا در هر جا. بدان كه من نمیگویم یاد خدا سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لااله الا اللَّه و اللَّه اكبر است اگر چه این هم از آن است، بلكه یاد خدا در موقع برخورد با حلال و حرام او است.
۷) بیانات در دیدار كارگزاران نظام 31/۰۶/1386
۸) بیانات در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم مسلمان كرد از استانهای كردستان و آذربایجان غربی و باختران ۱۳/۰۴/1368