دل از دل خدا رفت آنگاه که ستاره و ماه از شرم نگاه به زیر پای دشت سرسبز امید و محبت افتاد و دست علی در دست زهرا ودیعهای شد برای حمایت و پاکبازی در راه ولایت و پیامبر(ص) زیباییها و مهر آیین رحمت، علی و زهرا را به بهشتیترین پیوند آسمانی و زمینی تبدیل کرد و مدینه از نور این ازدواج به زیباترین شهر جهان مبدل شد.
در نخستین روز ماه ذی الحجه خاتم الانبيا (صلى الله عليه و آله )، امير المؤ منين (عليه السلام ) را به سيدة نساء عالميان فاطمه زهرا بتول عذراء (عليها السلام ) تزويج فرمود(1). اين ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر واقع شده است (2).
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((اگر خداوند متعال امير المؤ منين (عليه السلام ) را خلق نمى كرد، در تمام زمين انسانى كه كفو و شايسته همسرى با حضرت فاطمه (عليها السلام ) باشد يافت نمى شد(3).
خواستگارى از فاطمه (عليها السلام )
هنگامى كه سن مبارك بتول عذراء حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا (عليها السلام ) برای ازدواج كامل شد، از اطراف و اكناف اهل مدينه و بزرگان قبايل و رؤ ساى عشاير و صاحبان ثروت و مكنت به خواستگارى حضرت آمدند. عده اى از منافقين نيز اين جرئت را به خود دادند كه با كمال بى شرمى به خواستگارى آن حضرت بيايند.
هنگام خواستگارى بعضى از آنها رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) بسيار ناراحت شدند، و به عده اى از منافقين كه اعتراض كردند، فرمودند: ((من شما را رد نكردم ، بلكه خدا شما را رد كرده و امر فاطمه (عليها السلام ) از جانب خداوند متعال معين مى شود)). آنان غافل از اين بودند كه اين گوهر گرانبها را خداوند در سايه عزت و حراست خود حفظ فرموده و او را در خور استعداد ابناء دنيا از ملوك و رعايا و ارباب فقر غنا قرار نداده است ؛ بلكه او را براى وصى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) على بن ابى طالب امير المؤ منين (عليه السلام ) ذخيره فرمود است (4).
روزى حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) در خانه ام سلمه بود. فرشته اى با هيبت خاصى بر آن حضرت نازل شد كه با لغات گوناگون كه به يكديگر شباهتى نداشت مشغول تسبيح و تقديس خداوند بود. او عرض كرد: من صر صائيلم . خداوند مرا نزد شما فرستاده كه به شما بگويم : ((نور را به نور تزويج كن )). حضرت فرمود: ((چه كسى را با چه كسى ))؟ گفت : ((فاطمه را با على بن ابى طالب )). لذا پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فاطمه (عليها السلام ) را در حضور جبرئيل و ميكائيل و صر صائيل به عقد على (عليه السلام ) در آورد و اين عقد در زمين بود.
در اين هنگام پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به ميان شانه هاى صر صائيل نگريست و ديد نوشته است : لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، على بن ابى طالب مقيم الحجه . فرمود:اى صر صائيل ، از كى اين جمله بين شانه هاى تو نوشته شده ؟ گفت : دوازده هزار سال پيش از آنكه خداوند متعال دنيا را بيافريند(5).
مراسم عروسى
هنگامى كه حضرت فاطمه (عليها السلام ) را در شب ازدواج به خانه على (عليه السلام ) مى بردند، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از جلو ايشان ، جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ ايشان ، و هفتاد هزار فرشته پشت سر حضرتش حركت مى كردند و در آن حال خدا را تسبيح مى گفتند و تقديس مى كردند، و اين تقديس و تسبيح آنها تا طلوع فجر ادامه داشت (6).
جبرئيل زمام ناقه اى كه آن حضرت را مى بردند و اسرافيل ركاب و ميكائيل دنبال آن را گرفته بود، و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) جامعه هاى فاطمه (عليها السلام ) را منظم مى كرد، و هفتاد هزر ملك با ديگر فرشتگان تكبير مى گفتند؛ اما به حسب ظاهر سلمان زمام ناقه را گرفته بود و حمزه و عقيل و جعفر از اهل بيت از قفاى حضرت فاطمه (عليها السلام ) و بنى هاشم با شمشيرهاى كشيده مى آمدند، و همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از پيش روى مى آمدند.
پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آنها را به مسجد طلبيد و دست فاطمه (عليها السلام ) را در دست على (عليه السلام ) نهاد و فرمود: بارك الله فى ابنه رسول الله ؛ و نيز فرمود: هذه وديعتى ؛ و بعد از مراسمى مخصوص ، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در حق آنها و نسل ايشان دعا كرد. سپس فرمود: مرحبا ببحرين يلتقيان و نجمين يقترنان .
سپس پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از نزد ايشان بيرون آمد و چهار چوب در را گرفت و فرمود: طهركما الله و طهر نسلكما، انا سلم لمن سالمكما و حرب لمن حاربكما، استودعكما الله و استخلفه عليكما.
آنگاه همه به منازل خود رفتند و از زنان جز اسماء كسى نزد فاطمه (عليها السلام ) نماند، و اين به خاطر وصيت حضرت خديجه (عليها السلام ) بود كه هنگام وفات گريست و از اسماء عهد و پيمان گرفت كه در شب عروسى حضرت فاطمه (عليها السلام ) آن حضرت را تنها نگذارد. اسماء هم به عهد خود وفا كرد، و چون ماجرا را براى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل كرد، آن حضرت ياد خديجه (عليها السلام ) كرد و گريست و در حق اسماء دعا فرمود(7).
مهريه حضرت زهرا (عليها السلام )
در مقدار و نوع مهريه آن حضرت روايات مختلفى وارد شده است :
- يك لباس مشكى بلند و يك پوست گوسفند و مقدارى عطر.
- يك لباس نرم و ملايم و يك زره خطى كه ساخت بحرين است.
- چهار صد و هشتاد درهم .
- چهار صد مثقال نقره .
- پانصد درهم ، كه علامه مجلسى (رحمه الله ) مى فرمايد: اصح اقوال همين قول است.
- زره حطمى كه ارزش آن سى در هم بود و پوست قوچ يا ميش.
- درع حطمى.
- يك شتر.
- يك پنجم زمين . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((در آسمان معين شده كه مهريه زهرا يك پنچم زمين است . پس هر كه در زمين راه برود در حالى كه با او و فرزندانش دشمن باشد، قدم زدن او تا روز قيامت در زمين حرام است (8).
خداوند به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((اى محمد، تو فاطمه را به مهريه پانصد درهم به ازدواج على در آور تا سنتى در بين امت تو باشد(9). در روايت ديگر: ((يك چهارم دنيا و بهشت و جهنم است ، كه دوستان خود را داخل بهشت مى كند و دشمنان خود را به جهنم روانه مى نمايد(10).
وليمه عروسى
اثاث منزل و وليمه عروسى حضرت زهرا (عليها السلام ) چنين بود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: ((زره خود را بفروش )). آن حضرت زره را فروخت و پول آن را خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آورد. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مقدارى را جهت تهيه غذاى عروسى به ام سلمه دادند. بنابر بعضى روايات نصف از لوازم غذا را پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و نصف ديگر را امير المؤ منين (عليه السلام ) تهيه نمودند.
جهازيه حضرت زهرا (عليها السلام )
مقدارى را هم به بلال و عمار دادند كه از بازار لوازم خانه را خريدارى كنند. يك پيراهن ، يك عدد روسرى ، قطيفه سياه خيبرى يا عباى سياه ، پرده نازك پشمى ، يك عدد حصير از بافته هاى قريه هجر، آسياى دستى ، يك عدد طشت مسى ، مشك براى آب آوردن ، كاسه اى سفالين ، مشكى مخصوص خنك كردن آب ، ابريقى كه طرف بيرونش رنگ شده بود، كوزه سفالين ، پوست گوسفند(11).
امير المؤ منين (عليه السلام ) مى فرمايد: در آن شب كه دختر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به خانه من آمد، زیراندازمان جز يك پوست گوسفند نبود(12).
در جاى ديگرى از آن حضرت نقل شده كه فرمود من از فاطمه (عليها السلام ) در حالى ازدواج كردم كه جز يك پوست گوسفند چيزى نداشتيم كه شب بر روى آن مى خوابيديم و روز علوفه شترمان را بر روى آن مى ريختيم و خدمتگزارى در خانه نداشتيم (13).
در روايتى ديگر مى فرمايد: پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به خانه ما آمد در حالى كه ما بر روى خود قطيفه اى انداخه بوديم كه اگر از طول آن را به روى خود مى كشيديم ، پهلويمان خالى مى شد و اگر از عرض مى انداختيم سر و پاهايمان بدون روپوش مى ماند(14).
بعضى از اهل سنت نقل كرده اند: هنگامى كه فاطمه (عليها السلام ) به خانه على (عليه السلام ) رفت ، در خانه آن حضرت چيزى جز ريگ پهن شده ، كوزه سفالين ، بالش و ظرفى براى آب نيافت (15).
بنابر نقلى ديگر دو كوزه كوچك ، ظرف مخصوص شير كه از چوب مى تراشيدند، سبويى سبز رنگ كه روغن يا آرد در آن مى ريختند، چهار بالش يا متكا يا پشتى با رويه اى از پوست پر از گياه خشك سبز رنگ ، از اثاثيه منزل بود(16).
1- تتمه المنتهى : ص 137. بحار الانوار: ج 43 ص 97.
2- امالى طوسى : ج 1 ص 42. بشاره المصطفى : ص 267.
3- امالى شيخ طوسى : ج 1 ص 29 42. الفردوس ابن شيرويه ديلمى : ج 3 ص 373. كشف الغمه : ج 1 ص 472، به نقل از پيامبر (صلى الله عليه و آله )، لولا على لم يكن لفاطمه كفو. بحار الانوار: ج 43 ص 141. مناقب : ج 3 ص 129. بشاره المصطفى (صلى الله عليه و آله ): ص 267. المحتضر: ص 133 136.
4- مناقب ابن شهر آشوب : ج 1 ص 353 363. عيون اخبار الرضا (عليه السلام ): ج 1 ص 225. عوالم العلوم : ج 11 ص 141 142. الروض الفائق : ص 256. بحار الانوار: ج 43 ص 145. رياحين الشريعه : ج 1 ص 80.
5- بحار الانوار: ج 43 ص 123.
6- اقبال الاعمال : ص 584. تاريخ بغداد: ج 5 ص 7.
7- فيض العلام : ص 161.
8- بحار الانوار: ج 43 ص 113.
9- بحار الانوار: ج 43 ص 113 م
10- بحار الانوار: ج 43 ص 113.
11- بيت الاحزان : ص 57.
12- سنن المصطفى (صلى الله عليه و آله ): ج 2 ص 538.
13- صفوه الصفوه (ابن جوزى ): ج 2 ص 3.
14- ذخائر العقبى : ص 49.
15- فاطمه الزهرا (عليها السلام ) بهجه قلب المصطفى (صلى الله عليه و آله ): ص 674، از المناقب احمد بن حنبل (خطى ).
16- بحار الانوار: ج 43 ص 94.
تقویم شیعه