به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید در سروده خود از عمق وجود، به ساحت مقدس و نورانی منجی عالم بشریت، مهدی فاطمه حضرت ولی عصر (عج) ابراز ارادت و عشق و دلدادگی کرده و به توصیف جایگاه بسیار رفیع آن حضرت پرداخته اند.
سروده آیت الله وحید خراسانی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
تویی پشت و پناه اهل عالم
تویی تاج سر اولاد آدم
***
تویی چشم و چراغ آفرینش
به تو خرم بهار دین و دانش
***
تو معصوم از هوی و از خطایی
امین الله در ارض و سمایی
***
تویی گنجینه اسرار توحید
تویی بالاتر از تعریف و تمجید
***
تو سرّ مستسرّ کبریایی
تو فیض مستمرّ بر من و مایی
***
منیر الحق مجلّی الظّلمتی تو
لسان الصّدق و علم و حکمتی تو
***
تو خیر من تقمّص و ارتدایی
ضیاء و نور أبصار الورایی
***
چو نور الله لا یطفی تو هستی
شدی خورشید عالمتاب هستی
***
تو که عالم به علم لا یبیدی
بحق حق که تو حق جدیدی
***
به این منصب خدایت کرد منصوب
شدی عدل مجسّم علم مصبوب
***
فروغ روی تو بدر التمام است
ظهور نور تو شمس الظّلام است
***
تو هستی سیف شاهر نور زاهر
شد علم و قدرت حق در تو ظاهر
***
تو هستی قائم آل محمد
قیامت رمز ظلّ الله ممتد
***
رخ او شمع جمع آل یس
تجلّی خدا در طور سینین
***
امید اوّلین و آخرین است
نوید انبیا و مرسلین است
***
بود ذکر تو در تورات و انجیل
مزامير از ظهورت کرده تجلیل
***
در آیات کتاب الله منزّل
بیان مجملي از آن مفصّل
***
کند برپا قیامت را قیامش
خدا می داند و جاه و مقامش
***
تمام انبیا مشتاق رویش
جمیع اولیا در جستجویش
***
چو قلبش عرش ربّ العالمین است
در عالم امر او نقش آفرین است
***
رسول الله در شکل و شمائل
وجودش فضل کل، کلّ الفضائل
***
به او شد منتهی کلّ کمالات
مقامش جامع الشّمل مقامات
***
مدار دهر آن عالی جناب است
که امر و نهی او فصل الخطاب است
***
چو فوق عرش و کرسی مسند اوست
ید الله است و ملک اندر ید اوست
***
کند او متصل ارض و سما را
به حق واصل کند او اولیا را
***
کسی که باشد عند الله عابد
خدا را بر خلائق هست شاهد
***
بود اشراق نور الرّب ظهورش
زمین و آسمان روشن به نورش
***
خودش نور خدا در غیب مستور
ظهورش مظهر نورٌ علی نور
***
وجودش جود خالق بر خلائق
ضمیرش مخزن اسرار خالق
***
خلافت از خدا شایسته اوست
که در غیب و شهود، او آیت هوست
***
شد اسم و کنیه خاتم در او جمع
کمال عالم و آدم در او جمع
***
ضیاء الله مشرق طلعت اوست
کلام الله ناطق مدحت اوست
***
که او ماء معین علم و دین است
ظهورش مظهر دین مبین است
***
نصیبش شد مواریث رسالت
به او شد ختم آیات امامت
***
نشان ذات بی مثل و مثال است
جلالش آیتی از ذو الجلال است
***
جمالش مظهر اسماء حُسناست
کمالش مجمع امثال عُلیاست
***
مرکّب طینتش از علم و از عقل
سرشت او را خدا از صدق و از عدل
***
بود خیر الوری در خَلق و خویش
شود عرش خدا روشن ز رویش
***
شب معراج در دیدار خورشید
بسان کوکب درّی درخشید
***
چو قائم شد مقام آن سرافراز
در آن انوار شد آن نور ممتاز
***
سرور احمد آن محمود معبود
بود در رؤیت مهدی موعود
***
رخش شد دلربای قلب عالم
به او وابسته آدم تا به خاتم
***
چو در حال قیام است و قعود است
چو مشغول رکوع است و سجود است
***
سلام الله بر او در همه حال
ز حیرت منفعل شد عقل فعّال
***
چو دید آن انقطاع از ما سوا را
خودش را داده بگرفته خدا را
***
نزول روح بر او در شب قدر
ملک پابوس او تا مطلع الفجر
***
بود صاحب زمان و واحد دهر
کند امضای او انفاذ هر امر
***
ولی امر در تشریع و تکوین
مدار آفتاب و ماه و پروین
***
وجودش رابط ناسوت و لاهوت
خرد در قدرتش مات است و مبهوت
***
دهد روح الامین بر درگهش پاس
شرفیاب حضورش خضر و الیاس
***
ز مغرب آفتابی سر برآرد
که بر هفت آسمان نورش بتابد
***
به شوق دیدن آن مهر تابان
بیاید ز آسمان فرزند انسان
***
کند در بند مکر و کید شیطان
زمین گردد محیط امن و ایمان
***
ملائک بسته صف در خدمت او
خلائق سر به زیر از حشمت او
***
بود عیسی علمدار سپاهش
ز عقل و وهم برتر جایگاهش
***
زمین و آسمان در اختیارش
بود روح خدا در انتظارش
***
که پر سازد زمین از عدل و ایمان
بگیرد داد دین از کفر و طغیان
***
جدا شد چون سر سلطان عالم
پريشان شد نظام عرش اعظم
***
از آن رگها چو ثار الله جوشید
زمین و آسمان و عرش لرزید
***
چو دست انتقام او عیان شد
از آن طوفان جهانی در امان شد
***
وجودش لطف و جود و فضل و احسان
عصاری علم و حلم وعدل و ایمان
***
کسی که شد ولی ثار الله
بود سلطان خلق، الحکم لله
***
تمام فخر آدم علم اسماست
ولی او حامل علم مسمّی است
***
چو هست او نور هو در آیه نور
بود کنه وجودش سرّ مستور
***
چو ایمان به او ایمان به غیب است
نشان بی نشان بی شک و ریب است
***
تعالی الله از این شأن و از این جاه
که شد ربّانی آیات الله
***
ز حد بگذشته قدر شیعیانش
شدند اخوان خاتم پیروانش
***
خرد قاصر ز درک آن امام است
که مأمومش چنین عالی مقام است
***
بود بر عالم و آدم مقدّم
امام حضرت عیسی بن مریم
***
چو موسی دید آن شأن و مقامات
گذشت از آن ید بیضاء و آیات
***
تمنّی کرد چون آن مرتبت را
جواب رد شنید این مسألت را
***
کاین خلعت فقط بر قامت اوست
غرض از خلق آدم دولت اوست
***
قیامش منتهی الآمال خاتم
مقامش غایة الغایات عالم
***
ظهورش ترجمان اِنّی اَعلم
وجودش راز و رمز اسم اعظم
***
به او بر پا زمین و آسمان است
جهان جسم است و او جان جهان است
***
چو نامش زینت عرش برین است
کجا در دسترس آن نازنین است
***
امین وحی ربّ العالمین است
امان آسمانها و زمین است
***
الهی کی شب هجران سر آید
امید عالم امکان بيايد
***
ببارد بر جهان باران رحمت
در آید آفتاب از ابر غیبت
***
ز هجر روی او جان بر لب آمد
سر آمد عمر و آن جانان نیامد
***
خداوندا به سالار شهیدان
به آه زینب و اشک یتیمان
***
تو بگشا آن ید مشکل گشایش
نمایان کن رخ ایزد نمایش
***
در آور از ابر آن بدر الدّجی را
عیان کن طلعت شمس الضّحی را
***
بر آور حاجت ختم النّبییّن
به پا کن دولت طه و یس
***
همه در انتظار روز موعود
که كي آید دلیل راه معبود
***
در آرد اهل عالم را ز حیرت
به یمن دولت قرآن و عترت
***
حکومت می کند با عدل مطلق
شود مصداق جاء الحق محقق
***
زمان می پرورد عقل مجرّد
به دست قدرت آن سرّ سرمد
***
کسی که شد ولی عصر والعصر
ظهورش می شود تفسیر والفجر
***
چو فجری که بود مصداق ساعت
همان ساعت که شد صبح قیامت
***
قیامت قامتی قائم به عدل است
که حق را مظهر اندر عدل و فضل است
***
به دست او لوای حمد و تهلیل
کلید قفل تنزیل است و تأویل
***
دلش مشکات نور حق تعالی است
وجودش بابُ وجه رب اعلی است
***
لسان الله باشد در بیانش
کلام الله جاری بر لسانش
***
به دست اوست رتق و فتق هر کار
فلک گردد به دور او چو پرگار
***
ملقّب شد به جحجاح مجاهد
محوّل شد به او رفع شدائد
***
نه جولانگاه حسنش در زمین است
که او طاووس فردوس برین است
***
ز قرب او بحق کس نیست آگاه
من الله است و بالله و الی الله
***
خرد عاجز ز حلّ این معماست
کسی که سرپرست دین و دنیاست
***
وجودش اسوۀ موسی و عیسی است
ولیکن اسوۀ آن اسوه، زهراست