نیمه رمضان ، سالروز میلاد امام حسن مجتبی(ع) نه فقط موسم شادی اهل بیت(ع) و محبان آن بزرگواران بلکه برای ما یادآور یک نکته کلیدی است و آن هم این که چطور می توانیم از زندگی کریمانه و سیره نورانی آن بزرگوار برای زندگی دنیایی خود ره توشه لازم را برگیریم و صحت و درستیِ سبک زندگی مان را با آموزه ها و سیره رفتاری ایشان بسنجیم.
بی شک آگاهی از سیره کریمانه ائمه هدی(ع) و از جمله کریم آل طاها(ع) راهی است که به ما در شناخت مسیر سعادت و به ویژه استواری و ثابت قدمی در این طریق کمک می کند.
برخورد کریمانه و توام با سعه صدر امام حسن مجتبی(ع)در مواجهه با آن مرد شامی که دهان به فحاشی علیه امام (ع) و والدین بزرگوار ایشان گشوده بود، والاترین الگوی رفتاری برای ماست تا بدانیم در تنش ها و برخوردهای زندگی روزمره خود، چه نوع شیوه رفتاری و کرداری را در پیش بگیریم و در مواجهه با نااهلان و جاهلان از چه سبک گفتاری استفاده کنیم.
توجه به این مساله با توجه به این که متأسفانه در جامعه کنونی ما، سعه صدر و کرامت در برخورد اجتماعی ، نمودِ کمرنگی دارد، بسیار می تواند حایز اهمیت و کاربردی باشد.
پیشوای دوم ما شیعیان همچنین در عین بخشندگی و سخاوت بی نظیری که در طول زندگی خویش داشتند، اما همواره در رفع نیازِ نیازمندان به اصل حفظ آبروی آنان اهتمام ویژه ای داشتند.
حضرت گاهى مبالغ قابل توجهى پول را، یكجا به مستمندان می بخشید، به طورى كه مایه شگفت سائلین و نیازمندان می گشت. درسی که از چنین جود و بخشش چشمگیری می توان گرفت این است كه ایشان با این كار براى همیشه شخص فقیر را بى نیاز می ساخت چه آن که او می توانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانه اى تشكیل بدهد و احیاناً سرمایه اى براى خود تهیه نماید.
طبعاً هر نیازمند آبرومندی در هیچ شرایطی حاضر نیست آبروی خود را با عرض حاجت نزد دیگران ببرد. این در حالی است که امام مجتبی (ع) با استقبال از چنین افرادی ضمن برطرف کردن نیازشان، از آنان می خواست در صورت پیش آمدن چنین حالتی، از عرض حاجت مجدد به ایشان دریغ نورزند.
در واقع امام حسن(ع) روا نمی دید مبلغ ناچیزى كه خرج یك روز فقیر را به سختى تأمین می كند، به وى داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد براى تامین روزى بخور و نمیرى، هر روز دست احتیاج به سوى این و آن دراز كند.
شیخ رضی الدین حلی درکتاب خود می نویسد: شخصی به محضر مبارک امام حسن (ع) شرفیاب شد و گفت: "ای فرزند امیر مومنان! تو را سوگند می دهم به کسی که این نعمت را بدون شفاعت کسی به تو عنایت نموده از دشمنم انتقام بگیری چرا که او دشمنی است که به مردم حیله و ستم می کند نه به پیرمرد احترام می کند و نه به کودک شیرخوار ترحم.امام حسن مجتبی(ع) که تکیه زده بود وقتی سخن آن شخص را شنید فوراً برخاست و نشست. آنگاه به او فرمود: دشمن توکیست تا از او برایت انتقام بگیرم؟
گفت: فقر و تنگدستی.
امام (ع) لحظاتی سر مبارک را به زیر انداخت سپس سر را بلند کرد و به خدمتکار خود فرمود: آنچه از اموال نزد تو هست آن ها را حاضر کن. او رفت و مبلغ پانصد درهم آورد.
امام فرمود: تمام این پول را به این شخص نیازمند بده.آنگاه رو به او کرد و گفت: تو را به حق همان سوگندهایی که به من دادی قسم ات میدهم هرگاه این دشمن به تو روی آورد نزد من بیا و دادخواهی کن."