به گزارش سرویس علمی-فرهنگی خبرگزاری حوزه/خانم آنه ماری شیمل، یکی از معدود مستشرقانی بود که بسیاری از وجوه تاریخ اسلام را با انصاف نگریسته است به گونهای که برخی او را عاشق جهان تلقی میکنند. عاشقی که هزینهی عشق خود به جهان اسلام را نیز پرداخته است.
شیمل در هفتم آوریل 1922 در ارفورت آلمان در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. خواندن یک داستان عربی در کودکی، جرقهای شد که زندگی آیندهی او را رقم زد. در سن پانزده سالگی عاشقانه زبان عربی را آموخت در سال 1956 در دانشگاه ماربورگ به درجهی استادی رسید، اما به خاطر اینکه دختری جوان بود نه در ماربورگ بلکه در دانشگاه آنکارا و به زبان ترکی مشغول تدریس شد او علاوه بر ترکی، عربی، فارسی، اردو، بیشترین زبانهای اروپایی را آموخت. در سال 1951 بار دیگر در تاریخ ادیان دکتری گرفت و در سال 1961 به عنوان استاد دانشگاه بن منصوب شد. وی در هاروارد کمبریج و دانشگاههای ترکیه، ایران، پاکستان و افغانستان نیز تدریس داشته است. بینظیر بوتو نخست وزیر مقتول پاکستان یکی از شاگردان وی به شمار میرود.
شیمل و سلمان رشدی
شیمل جایزههای متعددی را در طول حیات علمی خود دریافت کرد جایزه سالیانه صلح که هر ساله پیش از نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت به اندیشمندان و متفکران آلمانی اهدا میشود در سال 1995 به شیمل اختصاص یافت.
مصاحبهگر تلویزیون پس از دریافت این جایزه، به سراغ شیمل آمد و از او پیرامون سلمان رشدی سؤال کرد. شیمل در پاسخ به این پرسش به قول معروف بر خلاف جهت آب شنا کرد. و شجاعانه طرف جهان اسلام ایستاد، با آنکه فضای اروپا به گونهای دیگر با این مسئله برخورد میکرد. وی کارهای سلمان رشدی را نوشتههایی سطحی که برای خوشآمد غرب نوشته شده تلقی کرد.
شیمل اظهار داشت سلمان رشدی با کتاب زشتش، احساس مسلمانان و حتی خود او را آزرده است. پس از این مصاحبه تلویزیونی بود که مدافعان سلمان رشدی یورش خود علیه این بانوی منصف را آغاز کردند. لودگر لوتکهاوس در تاریخ 11 می 1995 طی مقالهای در روزنامه
Sued – deutschezeitungبانوی شرقشناس را به شدت مورد هجمه قرار داد. پس از او گرنوت روته استاد دانشگاه هامبورگ طی مقالهای در روزنامه diezeit به تاریخ 12 می 1995 خواستار پس گرفتن جایزه صلح از شیمل شد.
.شیمل طی مصاحبهای با مجله اشپیگل که در 22 می 1995 منتشر شد اظهار داشت: من با نگارش 80 کتاب تلاش کردم تا تصویری صحیح از اسلام را به خوانندهی اروپایی منتقل سازم، من این را یک فعالیت سیاسی قلمداد میکردم، من زندگیم را صرف ایجاد تفاهم میان غرب و شرق کردم. در این بین البته کسانی همچون پروفسور اشتفان فیلد رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه بن، از شیمل دفاع کرد.
رئیس جمهور سابق آلمان، رومان هرتزوک نیز در مراسم گرامیداشت شیمل گفت: اگر شیمل نبود آلمانيها نمیفهمیدند تصویری که از اسلام به آنها ارائه میشود، صحیح نمیباشد.
وی آثار بسیاری پیرامون اسلام به نگارش درآورد که یکی از آخرین نوشتههایش در سال 2002 به پیامبر اسلام صل الله علیه و آله وسلم اختصاص یافت. وی این کتاب را با اقتباس از لفظ شهادت دوم شهادتین «و ان محمدا رسول الله» نام نهاد و در صدر، کتاب رباعی به زبان اردو از یک شاعر هندو میآورد با این مضمون: شاید کافر باشم، شاید هم مومن که علم این امر تنها نزد خداوند است، اما میخواهم خود را چونان بندهای پاکباز نذر کنم، نذر آقای بزرگ شهر، محمد رسولالله... شیمل به جهت این اندیشهها، بسیار مورد هجوم قرار میگرفت اما در پاسخ میگفت که من وی را دوست میدارم.
سرانجام آنه ماری شیمل در سال 2003 در سنّی بیشتر از هشتاد سال، وفات یافت. یک استاد میهمان عرب زبان در دانشگاه بن به نام محمد ابوالفضل بدران مینویسد که وقتی خبر وفات شیمل را دریافت کردم به یاد روزی افتادم که وی مرا به خانه خود دعوت کرد، خانهای که پر بود از نشانههای شرقی و اسلامی. وقتی شیمل چای و خرما برای من آورده بود، از وی پرسیدم چگونه تمام این حملههای رسانهای را تحمل میکنی؟ وی لبخندی زد و گفت من به این هجمههای رسانهای اهمیت نمیدهم چراکه اینها از روی کینه مینویسند و فرد کینهتوز، زیبایی را نمیبیند، اما من درباره حقیقت و حق مینویسم، من دوستدار جهان اسلام هستم و تا لحظه مرگ، دوستدار آن خواهم ماند.
شیمل در جایی پیرامون ادعیه اسلامی به ویژه صحیفه سجادیه میگوید: من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن میخوانم و به ترجمهای مراجعه نمیکنم. من خودم بخشی کوچک از کتاب صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کردهام، نزدیک به هفت سال پیش وقتی مشغول ترجمه دعای رؤیت هلال ماه رمضان و دعای وداع با آن بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من به او سر میزدم. پس از آنکه او به خواب میرفت در گوشهای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخالعقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتابهای مقدس خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردی؟! وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را میخوانم. وی میافزاید: امام زینالعابدین(ع) برای بسیاری از مردم جهان غرب کارساز است. جالب است که بر روی سنگ قبر آنه ماری شیمل با خط زیبای نستعلیق این کلمه نورانی از امیرالمؤمنین نقش بسته است که: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا (مردم خوابند و وقتی میمیرند، بیدار خواهند شد).
منبع: مجله بشارت – نوشته سمانه مدنی