شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
حداد

باید ایمان بیاوریم که الا بذکراالله تطمئن القلوب، یعنی هر غم و غصه ای که باشد، بالاخره خدایی هست؛ یعنی آن آرامش اصلی و نهایی را چیزی جز یاد خدا به انسان نمی دهد.

پای حرفهای رمضانی دکتر غلامعلی حداد عادل

به گزارش خبرگزاری حوزه، در این روزهای زیبا و شبهای روشن، پای حرفهای رمضانی دکتر غلامعلی حداد عادل این فرهیخته مومن ایرانی و استاد برجسته دانشگاه می نشینیم که دلگویه هایش در «گفتگوی تنهایی» خالی از لطف نیست.

حداد عادل در خصوص اینکه چقدر احساس رضایت مندی در زندگی دارید، گفت: معمولا احساس رضایت دارم، به خصوص این ایام آرامش دارم و نگرانی روحی شخصی ندارم، اما آخرین بار که رضایت عمیقی برایم پیدا شد، سفر اخیرم به مکه بود. هر روز در حدود 6 تا 7 ساعت در مسجد الحرام بودم و در مدینه هم که بودم در مسجد النبی بودم و مخصوصا در یکی از روزها که دعای ابو حمزه ثمالی را می خواندم وقتی به یاد آن روز و آن ساعت و آن مکان که کعبه در مقابلم بود، می افتم، یک قطعه به یاد ماندنی و بسیار رضایت بخش از ایام اخیر عمرم در خاطرم نقش بسته است.

وی ادامه داد: ذهنم در آن زمان پراکنده نبود و به قول حافظ که می گوید: «خاطرت کی رقم فیض پذیرد     /       هیهات مگر از نقش پراکنده، ورق ساده کنی» آن موقع به هیچ چیزی جز  به مضامین آن دعا فکر نمی کردم و چیز دیگری در ذهنم نبود.

چهره ماندگار رشته فلسفه با بیان این که این تمثیل هایی که در دعاها و ادب و عرفان ماست، همه این ها در آن لحظات دعا خواندن در ذهنم بود، گفت: اینها مثل قطره ای است که به سوی دریا حرکت می کند و می خواهد به دریا برسد، مثل یک ذره ای که می خواهد به سمت خورشید حرکت می کند و مثل پروانه ای که گرد شمع می گردد؛ آن حال درونی که داشتم چیزی شبیه این حالات بود. سخت است که انسان درباره احوال خود در لحظات دعا صحبت کند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه نگاه من به دنیا و دیگران نگاه  محبت است، اظهار داشت: اصولا اهل محبت هستم و تبع من با مهر و محبت سازگاری بیشتری دارد، هرجایی که دچار خشم و غضب میشوم جایی است که می بینم مهر و محبت از بین رفته، وقتی که ظلم به مردم مظلوم جهان و کشورهایی مثل کشور خودم و هر جای دیگری می بینم ناراحت می شوم و دچار خشم و اندوه می شوم ولی این خشم فرع بر محبت است یعنی اصل در زندگی من، محبت و مهر است.

حداد عادل در خصوص تحولات منطقه گفت: این یک جریان جهانی است در عالم اسلام که موج های بلندش همان بیداری اسلامی است. من تصور می کنم این حرکت های تکفیر، جنگ های داخلی و شیعه و سنی و طایفه ای، منحرف کردن این خیزش اسلامی به داخل خود جهان اسلام است. با انقلاب اسلامی ایران از سی و شش سال پیش، جهان اسلام، متوجه قدرت عظیم دین و قدرت توده های متدین شد. این یک کشف بزرگی بود که امام خمینی(ره) کاشف آن بود و درهمه دنیای اسلام متوجه شدند که نظریه های مرسوم مارکسیستی و کمونیستی و امثال آن برای انقلاب جواب نمی دهد و در  دنیای دینداری، دینداران شیوه ی استفاده از نیروی عظیم توده های  غیر مسلح و غیر چریکی و غیر سازمان یافته به سبک حزبی را از امام خمینی (ره) آموختند. این حرکت از ابتدای انقلاب در جهان اسلام آغاز شد، دشمنان جهان اسلام هم برای منحرف کردن این حرکت تلاش کردند تا آن را به جای اینکه متوجه دشمنان خارجی مثل صهیونیست ها و دیگران بشود، آن را به داخل جهان اسلام بر گرداندند. نمونه بارزش سوریه است.

سوریه کشوری است که خودش قربانی صهیونیست است و اراضی اش اشغال شده و همیشه در معرض خطر صهیونیست ها بوده، ولی می بینید که یک عده به نام اسلام می آیند و با کشوری که مظلوم است می جنگند و اسرائیلی که در همسایگی سوریه است و اشغالگر سوریه است، نشسته و تماشا می کند و می خندد و خوشحال است و از هر کدام از دو طرف که کشته بشوند به نفع آن ها است، کما اینکه در روزهای اخیر هم نتانیاهو بعد از این که داعش در عراق فتنه کرد با خونسردی اعلام کرد از هر دو طرف که کشته بشوند، به سود ما است؛ این همان نشانی غلط دادند به کسانی است که برخاستند در جهان اسلام.

وی ادامه داد: بالاخره انسان سنگ نیست و وقتی تصاویر را می بینم، مادرانی که بچه های مجروح و مقتول خودشان را به دست گرفته اند و از عمق دل ضجه می کشند، چطور ممکن است که انسان دچار اندوه نشود.

رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی اظهار داشت: در پرهیز از اشتباهات در حوزه ادبیات، خودم عادت دارم و برایم آسان شده چون هم به زبان و ادبیات علاقه دارم و هم اهمیتش را از دیرباز درک کردم و پاسداری از زبان و ادبیات را یک خدمت و وظیفه می دانم. اما اینکه اسم من و حضور من با درست گفتن و غلط گفتن همراه شده، برای من یک حالت دوگانه ایجاد کرده؛ گاهی می گویند که تو مثل لولو شدی!! هر جا که هستی بقیه باید مراقب باشند و  زمانی که کلمه خارجی می خواهند بگویند می ترسند از تو و می گویند فلانی اینجاست.

حداد عادل افزود: من زبان را موج دریای روح می دانم، یعنی ما یک عالم درون داریم و یک محیط بیرون، همه اینگونه اند . هر انسانی برای خودش و در درون خودش یک دنیایی است. دنیایی کاملا دور از دسترس دیگران. دنیایی صددرصد متعلق به خودش، بین این عالم درون و دنیای بیرون، آنچه رابط است و واسطه است و پیوند می دهد، زبان است. یعنی زبان پیام دل است، پیام فکر است و پیام ذهن است. پس زبان فقط یک صوت نیست که مثلا یک صدا باشد. زبان بیان کننده وجود ما است و اگر فکر به زبان منتهی نشود، شاید اصلا در درون  خود انسان هم شکل نگیرد چه برسد به اینکه بخواهد به بیرون منتقل شود. شاعر می گوید:

«من گنگ خوا ب دیده و عالم تمام کر                          من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدن» 

دو چیز بوده که از ده ها سال هرگز از متن دل و جان من به حاشیه نرفته است: قرآن و حافظ.

 

نماینده مردم تهران در مجلس در خصوص سیاست گفت: نمی خواهم راجع به دیگران صحبت بکنم، اما خودم سعی کرده ام که هر چه بیشتر در عالم سیاست وارد شده ام، هر چه معروفتر و رسانه ای تر شدم، هرچه مقام و مسئولیتم بیشتر شد، به خودم متذکر شدم به این امور دل نبندم، چون واقعا شیطان در هزار پرده دل آدم نفوذ می کند، یعنی خیلی کار دشواری است که انسان ادعا کند که کاری را خالصانه انجام داده است. ولی بالاخره به قول حافظ:

«چو بید بر سر ایمان خویش می لرزد              که دل قصد کمان ابرویی است کافر کیش»

حداد عادل درباره به آرامش رسیدن هم گفت: اولا، الا بذکراالله تطمئن القلوب، یعنی هر غم و غصه ای  که باشد،  بالاخره خدایی هست؛ یعنی آن آرامش اصلی و نهایی را چیزی جز یاد خدا به انسان نمی دهد، اصولا هیچ وقت از کتاب جدا نمی شوم، یعنی عادتم شده. اگر استفاده از این کلمه در این جا به جا باشد، برای من کتاب خواندن یک اعتیاد شده، هر اعتیادی بد است.اما ایکاش به جای اعتیاد به سیگار و چیزهای دیگر، همه اعتیاد به کتاب پیدا می کردند.

وی درباره کم رنگ شدن احساس خدا در زندگی نیز گفت: علتش این است که ما به خودمان بی توجه هستیم. یکی از گرفتاری های همه ما حرص است، اینکه حرص نداشته باشیم و بفهمیم این زیاده خواهی و قانع نبودن و قناعت نداشتن یک بیماری است.این آیه از سوره قصص را خیلی در ذهن خودم مرور می کنم که می فرماید: تلک دار الآخره نجعلها للذین لا یریدون ندوا فی الارض و لا فسادا و للعاقبة للمتقین. گاهی پیش خودم فکر می کنم که اگر ما مسلمانان که به قرآن معتقدیم، فقط به این آیه معتقد بودیم، هم آرامش درون داشتیم و هم صلح بیرون. چرا؟

این استاد دانشگاه افزود: چرا اینقدر غصه دنیا را می خورید و دلتان به داشته ها خوش است، غم روزگار را نخورید، کمی هم غم خودتان را بخورید. همه دردها به این مربوط می شود که ما چقدر غمخوار خویش هستیم و چقدر غم روزگار را می خوریم. برای دست یافتن به چنین آرامشی نمی دانم حرص داشته ام یا نه ، چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم. گفتنش آسان است و عمل آن دشوار است. امیدوارم در عمل موفق بشوم.

وی تصریح کرد: تقوا پر کننده فاصل بین نظر و عمل است. یعنی آدمی که می داند یک چیزی درست است، ولی به آن عمل نمی کند، نتیجه بی تقوایی است. جاهایی که کم می آورم توبه می کنم و استغفار می کنم و از خدا می خواهم که به من توفیق بدهد که بهتر باشم.

حداد عادل درباره علل آرامشش گفت: خیلی آرامش من، نتیجه لذت بردن از جیزهایی است که دیگران لذت نمی برند. تکرار یک چیز اهمیت آن را از بین نمی برد. عادی بودن و همه جا بودن یک مطلب است، مهم بودن یک مطلب. برای اینکه یک مطلب را مهم و زیبا بدانم همیشه دنبال چیزهای غریب نیستم. خیلی چیزهایی هست که همیشه در دسترس همه است،  من از اینها لذت می برم و آنها را زیبا می دانم و فکر می کنم که اگر یک چیزی دائمی باشد، به معنای این نیست که زیباییش از بین رفته. مثال ساده می زنم: من از باران لذت می برم، وقتی باران می آید به وجد می آید، وقتی هوا گرفته است و دم دمای آمدن باران است من همانند یک عاشق منتظر نگاه به آسمان می کنم و منتظر هستم.  از راننده می پرسم بارون گرفته، این بارون عادی است ولی از این باران  لذت می برم.

وی در خاتمه اظهار داشت: واقعا خیلی چیزها هست که به ما هم لذت می دهد و هم آرامش، برای رسیدن به آن رنج زیادی نمی خواهد. این آرامش و  لذت در مشت ما است. حالا این لذت نه به معنای بد کلمه همان جلوه هی جمال و جلال الهی را ببیند و بعد بتواند توجه کند که همه این ها یک قطره هایی است از یک دریای بیکرانه الهی و در آیات متوقف نماند بلکه به قول آن دعا: ترددی فی الآثار یوجب البعد المزار . تردد ما در آثار، مانع دوری ما از اصل سرچشمه این زیبایی ها نشود.

در باب یافتن معرفت کردگار،

«گفت چگونه سرزخجالت برآورم بر دوست              که خدمت سزا بر نیامد از دستم»

هر چه تلاش کنیم  باز در راه بی نهایت، بی نهایت راه دیگر مانده است. وقتی برای پیامبر از طریق صلوات علو درجات می کنیم، تکلیف ما روشن است که چقدر عقب هستیم.

 

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha