سالهاست که از افول سینمای دفاع مقدس سخن میگوییم. سینمایی که در دهه 60 جز پرمخاطبترین گونههای سینمای کشورمان بود. برای به وجود آمدن این معضل نیز دلایل چند را هم متصور میشویم که هر کدام در جای خود صحیح است.
اولین نقدی که در بسیاری از اظهار نظرها درباره آن سخن رانده میشود، این است که تولیدات دفاع مقدسی در سینما ما تبدیل به کلیشه شده و بیشتر فیلمهایی این حوزه به «حاجی» و «سیدهای» رایج میپردازند، اما باید دید چرا چنین وضعیتی به وجود آمده؟ آیا فیلمنامهنویسان ما قلمشان ضعیف شده یا اتفاقات دیگری روی داده است.
دلیل افول سینمای دفاع مقدس
درباره ضعف فیلمنامههای دفاع مقدسی، مهمترین دلیل، خطوط قرمزی است که هر مدیری طی مدت تصدی خود در سینما برای هنر هفتم متصور میشود، درصورتیکه هیچکدام از آن خط کشیهای توجیح منطقی ندارد، پس طبیعی است که کمتر فیلمنامهنویسی به خود اجازه دهد ارزیابی دقیق و موشکافانهای از جنگ و تاثیرات پس از آن نداشته باشد.
نکته بعدی که دلیل کم کاری در این حوزه برشمرده میشود، امکانات ضعیف این ژانر است. چون وقتی با فیلمسازان این گونه سخن میگوییم دائم از این کمبودها گلایه میکنند. این ضعف نیز در جای خود صحیح و تاثیر گذار است، اما آیا تنها نکتههایی که بیان شد، دلیل افول سینمای دفاع مقدس است؟
جواب این سوال از نگاه نگارنده این یاداشت، خیر است، چون به غیر از محدودیت موضوع و امکانات، فیلمسازان و فیلمنامهنویسان ما هم آن دقت نظر و سلیقه خود را فراموش کردهاند. نتیجه این امر هم این شده که تولیدات سینمایی ما در حوزه دفاع مقدس تماشاگران سینما را فراری دهد، البته باید کارهایی چون «اخراجیها» و «معراجیها» را فاکتور گرفت، چون این فیلمها توانستند به واسطه دور شدن از برخی کلیشههای رایج با تماشاگر ارتباط برقرار کنند، اما متاسفانه اکثر آثار این حوزه، کارهایی چون «میهمان داریم» است.
فیلم «میهمان داریم» کاری است درباره خانواده شهدا، اما به شدت فیلم شخصی و به اندازهای از جذابیتهای سینمایی دور است و این تصور را در ذهن به وجود میآورد که (کارگردان) این فیلم را تنها برای دوستان خود ساخته است،
نکته دیگری که در برخورد با فیلمهایی نظیر «میهمان داریم» و... مطرح میشود، توجیهاتی است که درباره آنها میشنویم. برای مثال حمایت از خانواده شهدا یا گفتن حرف دل آنها. این دلایل به هیچ وجه منطقی و سینمایی نیست! چون هر حرفی را در سینما میتوان به زبان جذاب بیان کرد. آیا ابراهیم حاتمی کیا و رسول ملاقلی پور در فیلمهای «آژانس شیشهای» و «میم مثل مادر» درباره دفاع مقدس سخن نگفتند؟ آیا آنها به آنچه که سر آدمهای جنگ آمده، نپرداختند؟ مسلم است که جواب آری است، اما آنها میدانستند که چگونه این کار را انجام دهند.
اما متاسفانه در سینمای ما دفاع از ارزشهای دفاع مقدس بهانهای شده که برخی فیلمسازان، واگویههای شخصی خود را به اسم فیلم ارزشی روانه پرده کنند تا سبب شود هر چه بیشتر تماشاگر از این سینما دور شود.
عدم القا امید در فیلم
مطلبی دیگری که در این حوزه وجود دارد، نبود امید در فیلمهایی همانند «میهمان داریم» است، فیلمهایی که وقتی تماشاگر از سالن بیرون میآید احساس خوشایندی ندارد، اما در برخی نمونههای داخلی مانند شیار 143 با اینکه نقدها ومشکلاتی دارد امادر آن امید به تماشاگر القا شده است.
برای درک بهتر صحنه پایانی فیلم «میم مثل مادر» را یادتان میآورم. در آن سکانس قرار است بازیگر نقش مادر از دنیا رود، اما در همان لحظه پدر به نزد فرزندش باز میگردد.
درباره فیلم «میهمان داریم» جدا از کسالت آور بودن فیلم، ضعفهای دیگری هم وجود دارد. فیلمنامه به شدت تخت است و به هیچ وجه تعلیق هایی که در آن وجود دارد تماشاگر را درگیر خود نمیکند. درضمن به محض ورود برداران شهید، تماشاگر متوجه میشود که آنها روح آن شهیدان هستند.
درضمن میزانسنهایی که برای کار انتخاب شده هم بسیار تکراری است به ویژه خانهای که در آن فیلمبرداری انجام شده به شدت نمونههای مشابه آن در فیلمهای تلویزیونی و سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است.
تکراردکوروگریم
تکرار در فیلم تنها به دکور خلاصه نمیشود، بلکه در گریم بازیگران هم میتوان مشاهده کرد. گریم چهره پرویز پرستویی به شدت اغراق آمیز است و آهو خردمند هم انتخاب خوبی برای بازیگر نقش مادر نبوده است.
در این حوزه تنها امتیاز مثبت بازیگری فوق العاده، پرستویی است که از وی انتظاری جز این هم نمیرود. بهروز شعیبی نیز نقشی را بازی میکند که ما نمونههای آن را از زمان «از کرخه تا راین»بسیار دیدهایم
درباره «میهمان داریم» به نکته دیگری هم میتوان اشاره کرد. اینکه کار واقعیت پذیری لازم را ندارد، البته ممکن است سازندگان ادعا کنند که اثر یک کار ماورایی است، اما مگر نمیشود کاری در این حوزه تولید کرد که در واقعیت های روز جامعه قابل مشاهد باشد؟ آیا حتما برای اینکه قدردان خانواده شهدا باشیم باید نگاهی فرا واقعی به آنها داشته باشیم؟
در انتهای این مطلب باید به این مهم هم توجه داشت که سینمای ما نیازمند، کارهایی است که در آن امید و انرژی باشد. این امتیاز نیز تنها با کلام محقق نمیشود، بلکه باید در ابتدا در فکر فیلمسازانمان نقش ببندد. برای رسیدن به این خواسته هم همه باید یاری رسان سینما باشند، چون اگر چنین شود، کارهایی نظیر «چ» تولید خواهد شد که هم به لحاظ جذابیت هم به لحاظ فن آوری و مفهوم توانسته چند پله سینمای ما را ارتقا دهد.
خبرنگار فرهنگی حوزه