به گزارش خبرگزاری «حوزه»، این نشست علمی با حضور اساتیدی همچون، آیات و حجج اسلام والمسلمین فاضل لنکرانی، احمدی فقیه یزدی، علیدوست، نورمفیدی، حسینی خراسانی، قائنی، نجفی یزدی، ایازی و فخار طوسی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین خوانساری دبیر نشست عنوان کرد: مقاصد الشریعه در فقه اهل سنت از جایگاه ویژه و دیرینهای برخوردار بوده که به مثابه دانش خاص، مورد توجه و عنایت واقع شده است و در حقیقت، اهل سنت براساس مقاصد و اهداف شریعت، منظومه استنباطی خاصی را درست کردهاند و در پرتو آن کارکردهایی مانند: نگریستن در نصوص شرعی؛ رفع تعارض میان نصوص شرعی؛ شناخت حکمِ اموری که نص مخصوص ندارند؛ ایجاد حکم غیرمنصوص؛ تقلید احکام تعبدی؛ ایجاد توازن و اعتدال در احکام را مدّ نظر قرار داده اند.
البته نقدهای جدی متوجه این نوع روشِ استنباطی است و این موضوع مورد توجه برخی از اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته، در همین راستا رویکردهای مختلفی در قبال آن اتخاذ گشته است؛ لذا از یک جهت، فرصت و از جهت دیگر تهدید در حوزۀ تحقیقات فقهی و اجتهادی است؛ به خصوص که بسیاری از اشخاص غیرمتخصص و خارج از حوزه علمیِ دین برای توجیه برخی امور به آن دست یازیده اند.
*دو طرح تحقیقاتی در زمینه مقاصد الشریعه
معاونت پژوهشی مرکز فقهی ائمه اطهار "علیهم السلام" در چند سال اخیر با توجه به تاکید ریاست مرکز، دو طرح تحقیقاتی در زمینه مقاصد الشریعه انجام شده؛ طرح نخست مفهوم شناسیِ مقاصد الشریعه اهل سنت و دومین طرح، نقد و بررسی مقاصد الشریعه اهل سنت به انجام رسیده است.
این جلسه، اولین جلسه نقد و بررسی این موضوع میباشد و سعی شده تا ابعاد مختلف فقه مقاصدی روشن گردد؛ ضمناً اگر اساتید و پژوهشگران، ایدۀ خاصی دارند می توانند نظرات خود را در این جلسه یا در جلسات آینده ارائه دهند.
در ادامه این نشست حجت الاسلام قاسمی در معرفی طرح نقد و بررسی مقاصد الشریعه عنوان کرد: این پژوهش در تلاش است کاری انجام دهد تا اهدافی چون: تبیین جامع تاریخچه، چگونگی، کجاییِ کاربرد، ارکان نظریه و نقد آن محقق شود؛ البته یقیناً خالی از اشکال نیست و جا برای کارهای جدید وجود دارد، دلیل آن این است اگر به تبیین جامع تاریخی از روند پیشرفت نظریه "مقاصد الشریعه" در نزد اهل سنت برسیم، میتوان اشکالات و خطاهای آن را در افرادی که از این نظریه استفاده می کنند، روشن کرد.
*اجتهاد ظاهری از سوی برخی روشنفکران
امروزه مواردی پیدا میشود که برخی از روشنفکران با یک نوع اجتهاد ظاهری یا سطحی (به دلیل اینکه می خواهند از سیستم اجتهاد استفاده کنند) اقدام به استنباط یا نظریه پردازی در زمینه احکام شرعی میکنند که دلیل اصلی آن، واضح نبودن مقاصد الشریعه در نزد آنان است و فقط به معنا و مفهوم ظاهری بسنده میکنند که امید است با این پژوهش، بتوان استفاده نادرست آنان را براساس نظریه روشن نمود. در مرحله بعد، پژوهش حاضر ضعف های مبنایی این نظریه را در نزد اهل سنت بیان می کند.
*ماهیت نظریه مقاصد الشریعه در نظرگاه اهل سنت و نقدهای وارد بر آن
سؤال اصلی پژوهش این است که ماهیت نظریه مقاصد الشریعه در نظرگاه اهل سنت و نقدهای وارد به آن چیست؟.
برای این که به سؤال اصلی پاسخ داده شود، چند سوال فرعی مطرح می باشد. اول، سیر تاریخی نظریه مقاصد در مدرسه اهل بیت علهیم السلام و نزد اهل سنت چگونه است؟ دوم، نظریه مقاصد الشریعه از چه جایگاهی در دستگاه فقهی - اصولی اهل سنت برخوردار است؟ مثلا از "جوینی" تا "شاطبی" بعد هم تا معاصرین مثل "ابن عاشور" شروع شده که این روند خاصی است و امروزه نیز در برخی از نشست های اهل سنت از جمله نشستی که در قطر برگزار شد، روند پیشرفتی در مقاصد الشریعه را به خاطر پوشش دادن کمبودهای خود استفاده نمودهاند.
سوم، علمای اهل سنت با چه رویکرد و استدلالی به ارائه نظریه مقاصد اقدام نموده اند؟ چهارم، اینکه صاحبان این نظریه و محدودۀ پذیرش آنها کدام است(کسانی که بیشترین نقش را در ارائه نظریه داشتهاند) و در آخر، این نظریه دارای چه ارکانی است و چه استدلال هایی برای استحکام بخشیدن این نظریه از سوی اهل سنت ارائه شده. (امروزه در مجامع علمی و دانشگاهی اهل سنت پایان نامه های بسیاری در ریز موضوعات مقاصد شریعت مثل حفظ آبرو و ... نگاشته شده است.
*تعاریف مختلف از مقاصد الشریعه
در انتهای پژوهش نیز تطبیقات نظریه از دیدگاه اهل سنت ارائه شده؛ در تعریف مقاصد الشریعه به چند قول از علمای اهل سنت بسنده گردیده است؛ ابوحامد غزالی در تعریف مقاصد الشریعه میگوید؛ منظور ما از مصلحت پاسداری از اهداف شریعت است که عبارتند از: حفظ دین، جان، عقل، نسل و مال که وی مقاصد کلّی شریعت را مورد نظر قرار داده و میگوید: هرچه این مسائل را در خطر بیندازد، مفسده داشته و دفع آن، مصلحت به شمار می آید.
"ابن عاشور" در تعریف مقاصد الشریعه میگوید: مقاصد الشریعه عبارت است از مفاهیم و حکمت ها که شارع در تمام احکام یا بخش عمده ای از احکام، مورد لحاظ قرار داده است.
"علال الفاسی" در تعریف مقاصد الشریعه می گوید: «المراد بمقاصد الشریعه الغایۀ منها و الاسرار التی وضع الشارع عند کل حکم من احکامها» هر حکمی از احکام دارای مصلحت و غایت بوده و باید آن غایت حاصل شود.
"احمد الریسونی" در تعریف مقاصد الشریعه عنوان می کند: مقاصد الشریعه اهدافی است که شریعت به منظور تحصیل مصالح بندگان، آن را قرار داده است.
*دورههای ویژه اندیشه مقاصد الشریعه در مدرسه اهل سنت
اندیشه مقاصد در مدرسه اهل سنت پنچ دوره ویژه داشته که عبارتند از 1) دوره صحابه 2) دوره پیشوایان فقهی اهل سنت 3) دوره پس از دوران پیشوایان فقهی اهل سنت 4) عصر شافعی 5) دوره معاصر که روند و رشد تاریخی این اندیشه مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است.
مبانی اندیشه مقاصد الشریعه
اندیشه مقاصد الشریعه یقیناً بدون مبنا و زیر ساخت نبوده، "شاطبی" زیر ساخت های مقاصد الشریعۀ را این گونه بر می شمارد؛ شارع مقدس در تکالیف خویش به امر دشوار و شاقّ فرمان نداده و هیچگاه به زحمت انداختن مکلّفین را اراده نکرده، یعنی باید این موارد را پذیرفت تا بعد بتوان از مقاصد الشریعه استفاده نمود؛ به عبارتی دیگر اگر هرکدام از این موارد پذیرفته نشود، در ادامه، بعد در نظریه مقاصد الشریعه با مشکل مواجه خواهد شد؛ همچنین شارع، تکلیفی را که دارای مشقت باشد، بحثی ندارد و هدف شارع، مصالحی است که باید به مکلف برسد و نفس مشقت به خودیِ خود اصلاً منظور نظر شارع نبوده است. (در قسم اول بیشتر به جنبه شارع مقدس و در قسم دوم با همان منظر ولی با تأکید بر جایگاه مکلّف دقت شده است) اعتقاد به این که وضع شریعت برای تامین مصالح دنیوی و اخروی بندگان صورت گرفته یکی از زیر ساخت ها و مبانی اندیشه مقاصد الشریعه می باشد. اعتقاد به حُسن و قُبح عقلی؛ البته در این که واقعاً حُسن و قُبح عقلی چه مقدار در "مقاصد الشریعه" تاثیر دارد و چه قدر می تواند در نزد اهل سنت قاطعیت داشته باشد و با این که اشاعره با حُسن و قُبح مشکل داشته وآن را نمی پذیرند، چگونه در بحث مقاصد با آن برخورد می کنند؛ شاید جواب هایی از سوی برخی بیان شده و اندیشمندان شیعه نیز این مبنا را یکی از معضلات ریشه مقاصد الشریعه دانستهاند که چگونه می شود، عده زیادی از اهل سنت حُسن و قُبح عقلی را نپذیرفته ولی در نظریه مقاصد الشریعه از آن دفاع می کنند و آن را یک سیستم برای استنباط احکام به کار می گیرند.
برخی از علمای اهل سنت مثل علی بن احمد ظاهری می گوید: ما هرگز معتقد نیستیم که احکام به خاطر انگیزه ای جعل شده، مگر آن که شارع خود بدان تصریح کرده باشد که این قول نظریه حُسن و قُبح عقلی را نفی می کند؛ البته نقد این مبنا در پژوهش ارائه گردیده است.
در خصوص پذرش اصل تعلیل هم باید گفت که مسأله تعلیل نیز یکی از پایه ها و اساس نظریه مقاصد به شمار می رود و در صورت عدم پذیرش آن نمی توان به مقاصد الشریعه تمسک کرد یا حداقل در بخش زیادی مخصوصاً در جایی که مقاصد الشریعه از ادلّه لفظی گرفته می شود، اصل تعلیل را حتماً باید پذیرفت تا بتوان از مقاصد الشریعه به عنوان یک نظریه استفاده کرد.
اهل سنت درباره فطرت؛ می گویند: پذیرش فطرت، یا فطری بودن و یا نقش فطرت در مقاصد الشریعه یکی از مبانی و زیر ساخت های مقاصد الشریعه به حساب می آید، در این نظرگاه، فطرت منشأ مقاصد شریعت است.
موارد عنوان شده صرفاً تاریخی و لفظی است و چالش اصلی در مبحث ارکان دانش مقاصد الشریعه می باشد که در صورت ارائه آن اشکالات بیشتری علاوه بر اشکالات مذکور مطرح می گردد.
در مرحله ارکان دانش مقاصد الشریعه دو محور مورد توجه می باشد، آنچه اهل سنت به عنوان کاشف مقاصد الشریعه بیان می کنند، چیست؟ و چه نقد هایی بر آن وارد است؟
*اهل سنت مقاصد الشریعه را فوق الدلیل میدانند
آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در ادامه این نشست به تبیین نشست علمی "مقاصد الشریعه" از دیدگاه اهل سنت پرداخت.
وی اظهار داشت: این جلسه گویای ضروروت پرداختن به این موضوع می باشد، دغدغۀ بحث مقاصد بیش از بیست سال در ذهن من بود، که حوزه علمیه باید در سطح اساتید تراز اول به این موضوع بپردازد و نباید طلابی که در ابتدای درس خارج هستند، وارد چنین مبحثی شوند. هدف این جلسه فقط بحث علمی بوده و هیچ تعصّبی، غیر از تعصب علمی در این نشست وجود ندارد؛ البته در این گونه مباحث باید رعایت انصاف را هم انجام داد.
*بحثهای مقاصدی در حوزههای علمیه شیعی
امروز در بین علمای شیعه یک نگرانی هست و آن هجمۀ وسیع بحث های مقاصدی به حوزه های علمیه شیعه میباشد که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود. زمانی "تفسیر المنار" به حوزه های علمیه شیعه ورود کرد و منشاء بعضی از تفکرات شد و صاحبان آن، کتاب هایی نوشته وآن را رواج دادند. آیت الله العظمی جوادی آملی می گفتند: مرحوم علامه طباطبایی المیزان را برای پاسخ به تفسیر المنار نوشته اند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تبیین این بحث عنوان کرد: بحث «مقاصد» تا زمان شاطبی، خیلی در میان اهل سنت مطرح بود و از زمان "شاطبی" تا قرن 14 حتی در میان اهل سنت نیز خاموش و متوقف بوده و به فراموشی سپرده شده است. اوج گیری دوباره بحث مقاصد الشریعه در زمان محمد عبده بوده؛ از آن زمان تا حال کتاب های زیادی در مقاصدالشریعه نوشته شده و هرسال مشاهده می شود، ده ها کتاب در خصوص مقاصد الشریعه منتشر می شود. اهل سنت حتی پایان نامه های فقهی خود را با ریز کردن خیلی از موضوعات به بحث مقاصد اختصاص داده اند. واقعیت مسأله این است؛ امروز اهل سنت برای اداره جامعه احساس کمبود شدیدی کرده است؛ این یک بحث تعصبی نیست که گفته شود، اهل سنت برای کمبود خود این راه را طیّ می کنند؛ چون نه فقط تصریح می کنند، بلکه عمل آن ها گویای این مطلب می باشد. اهل سنت می بینند در دنیای امروز فقه شیعه اوج گرفته وآن ها هم تنها چیزی که می توانند رقیب فقه شیعه قرار دهند، بحث مقاصد الشریعه می باشد.
هدف ما این است که در این نشست آزادانه بحث شود؛ ما درصدد این نیستیم که بخواهیم نسبتی به کسی بدهیم که فلان شخص مثلاً مدافع اهل سنت بوده یا مُخرّب فقه اهل بیت علیهم السلام است و یا در صورت فلان گفته، فقیه نیست.
شهید ثانی و صاحب جواهر به ضروریات خمسه که پایه مقاصد است، تصریح می کنند؛ ما درصدد هستیم که موضع فقهای شیعه در زمان معاصر در مقابل مقاصد شریعت را تبیینی کنیم؟ این جلسه برای شروع می باشد.
باید در این خصوص موضوع شناسی و مفهوم شناسی صورت گیرد و انتظار این بود حجت الاسلام قاسمی با فراغ بیشتر نسبت به این موضوع توضیح می داد؛ البته نمی توان تحقیق چند ساله را در چند دقیقه تشریح نمود؛ باید در یک جلسه فقط در خصوص مفهوم مقاصد بحث شود.
*اضطراب تعریف مقاصد در کلمات اهل سنت
تعریف مقاصد از جمله چیزهایی است که در کلمات خود اهل سنت اضطراب دارد؛ یعنی اگر اقوال علمای اهل سنت جوینی، غزالی و شاطبی تا عصر معاصر دقت شود، فهمیده می شود، خود اهل سنت در تعریف مقاصد، مضطرب هستند. باید در این زمینه کار شود تا به قدر متیقنی از اقوال رسید.
آن چیزی که بنده از مجموع کلمات به آن رسیدم بیان کرده و اساتید محترم می توانند آن را نقد کرده یا اثبات نمایند.
اساساً اهل سنت از مقاصد الشریعه دلیلی بالاتر از همه أدله یعنی بالاتر از قرآن، سنت نبوی، اجماع، رأی الصحابه و عمل الصحابه مخصوصاً در میان متأخرین، تصویر کرده اند؛ حال اگر این معنا در قدمای اهل سنت اراده نشده باشد، حداقل متأخرین اهل سنت به این قائلند مقاصد یعنی الشریعه طبق عقیده اهل سنت به منزله محکمات أدله است؛ حتی سایر أدله من الکتاب و السنّه و الاجماع و غیر ذلک باید در پرتو مقاصد تفسیر شود و بقیه أدله به منزله متشابهات است؛ حتی تعلیل های جزیی در نصوص و روایات اگر با یک تعلیل و عمومی تر که به آن مقاصد، سازگاری نداشته باشد آن را مقدم بر تعلیل خاص بر نص می کنند این یکی از مقوم ها بوده و اهل سنت این چنین مقاصدی را مقوم می دانند.
*در فقه شیعه حتی یک مورد از نظریات اهل سنت در خصوص حاکم بودن مقاصد شارع بر همه ادله وجود ندارد
اگر نظریه مقاصد الشریعه با چنین تعریفی که اهل سنت ارائه می دهند، در فقه شیعه چنین مقاصدی به هیچ وجه یافت نمی شود؛ بنده معتقدم طبق تعریف اهل سنت از مقاصد الشریعه حتی یک مورد هم در فقه شیعه وجود ندارد که گفته شود، شارع مقاصدی دارد و این مقاصد حاکم بر همه أدله و به منزلۀ محکمات همه أدله است.
برخی از علمای اهل سنت مثل شاطبی در تعبیراتی در مورد آیه شریفه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (سوره حجر آیه 9) می گویند: «المراد من الحفظ لیس حفظ ظاهر الآیات بل حفظ قواعد الآیات» خیلی از آیات قرآن به یک قاعده هایی برگشت می کند که آن، ملاک برای مقاصد الشریعه می باشد؛ لذا اگر در جایی مثل«فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ» (سوره بقره، آیه 282) با «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» (سوره مائده، آیه 8) سازگاری ندارد باید در پرتو آن قواعد تفسیر شود؛ یعنی مقاصد الشریعه حاکم بر همه قواعد فقه و قواعد اصول می باشد؛ با این که اینکه اهل سنت از دورن مقاصد الشریعه 500 قاعده را استخراج نموده اما تصریح کرده و می گویند: مقاصد الشریعه اُمّ القواعد و اُسّ القواعد بوده و حتی در قواعد فقه و در قواع اصول نیز حاکم می باشد. طبق معنا، و تعریفی که اهل سنت از مقاصد الشریعه بیان کرده اند هیچ کدام از فقهای شیعه نه تنها در کلام خود چنین بیانی نداشته اند بلکه حتی توهّم آن را نیز نکرده اند. بنابراین کسی نمی تواند ادعا کرده و بگوید: چون یکی از فقهای شیعه گفته: لشدّۀ حاجۀ الناس الیها؛ این همان مقاصد الشریعه است.
مقوم دوم نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد؛ اهل سنت می گویند: ما مقاصد عام دین (از اعتقادات، اخلاق و اعمال) را به عنوان مقاصد الشریعه قرار می دهیم.
اهل سنت اعتقادات و اخلاق را در فقه قرار می دهند؛ «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» که فقهای شیعه به وجوب این دو فتوا نمی دهند، اما اهل سنت می گویند: یک قاعده ای به عنوان مقاصد الشریعه مطرح شده، حاکم می شود و هر دلیلی که تعارض مّایی با «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» داشته باشد آن دلیل را کنار می گذارند؛ بالاتر از این، مسأله تسهیل است که در کلمات علمای اهل سنت بسیار به مسأله سمحه و سهله بودن بسیار پرداخته میشود؛ به عبارت دیگر قاعده تسهیل برای امت را به عنوان یکی از ارکان مقاصد الشریعه قرار داده اند. آیا قاعده تسهیل بنا بر قول اهل سنت با قاعده سمحه و سهله طبق مبنای فقهای شیعه یکی است یا خیر؟. این مسأله نیز جای کار داشته و می توان پژوهشی در این زمینه ارائه داد.
*ادعای قطعی بودن مقاصد از سوی اهل سنت
اهل سنت می گویند: تمام مقاصد، قطعی بوده و نیاز به دلیل ندارد؛ یعنی همانگونه که در بحث اجتهاد و تقلید گفته می شود: اجتهاد در ضروریات راه ندارد؛ اهل سنت نیز عنوان می کنند که اجتهاد در مقاصد راه ندارد. بعد عنوان کرده و می گویند: از راه هایی باید آن ها را کشف نمود، ولی مقاصد از امور ضروریۀ بدیهیه قطعیه است.
جوینی می گوید: مقاصد، قطعی بوده و به عنوان قاعده کلّی تا قیام قیامت نیز در استنباط باید به آن رجوع شود. غزالی نیز می گوید: «و هذه المصلحه فی الصورۀ التی فرضناها قطعیۀ من وضع الشارع لاتفتقر الی شاهد» مقاصد قطعی بوده و نیازی به دلیل از سایر اصول و أدله ندارد.
گفته اهل سنت در خصوص مقاصد الشریعه مثل قول علمای شیعه به دلیل قرآن است که عنوان می کنند: دلیل قرآن به عنوان اصلی موضوعی دارای حجیت است.
*تفاوت عبادات و معاملات در نگاه اهل سنت
علمای اهل سنت : بین عبادات و معاملات تفاوت قائل بوده و می گویند: مقاصد در باب عبادات آورده نمی شود. طبق این تعریفی که علمای اهل سنت در خصوص مقاصد الشریعه عنوان می کنند، دیگر مجالی برای این کار نیست ما بخواهیم مسأله مقاصد را طبق مبانی اهل سنت مورد نقد قرار داده یا طبق مبانی اهل شیعه؟.
اهل سنت می گویند: مقاصد الشریعه فوق همه مبانی است؛ یعنی همه مبانی و أدله، تحت الشعاع بحث مقاصد می باشد. امروزه در کتاب های اهل سنت مسائلی مثل: قیاس، استحسان، سد ذرایع و مصالح مرسله مطرح نبوده برخلاف کتب قدمای آن ها که این مباحث وجود داشته است.
علمای متأخر اهل سنت امروزه تحت عنوان مقاصد الشریعه مطالب و مباحث را نفی و اثبات می کنند؛ اهل سنت در این باب به سه گروه "ظاهریون"، "باطنیون" و "اعتدالیون" تقسیم شده اند. باطنیون اهل سنت کسانی هستند که تمام نصوص را کنار گذاشته و متأخرین اهل سنت نیز به این مسأله تصریح کرده و می گویند: ظاهریون اعتنایی به مقاصد نمی کنند، اما باطنیون عنوان می کنند: تمام نصوص را کنار گذاشته و به مقاصد رجوع کنید.
این مسأله در کلمات قرضاوی نیز تصریح شده و می گوید: باید اعتدالی شویم به گونه ای که هم نصوص و هم مقاصد را حفظ کنیم که عمدتاً توجیه نصوص به وسیله مقاصد است و لازمه آن نفی النصوص می باشد.
البته فعلاً این قول در حدّ ادعاست و در جلسات بعد باید به اثبات آن پرداخت بحث باید شعبه شعبه شود تا مباحث به خوبی روشن شود و در جلسه آینده روی مفهوم بحث شود که مفهموم مقاصد الشریعه چیست؟ هر کسی که نظری در این خصوص دارد با ذکر منابع ارائه دهد تا فرق مباحثی که به عنوان مقاصد در فقه شیعه مطرح می شود با آن مقاصدی که اهل سنت می گویند، روشن گردد بعد هم به کشف مقاصد و اینکه آیا مقاصد اجتهادی است یا خیر، پرداخته شود و این که دلیل حاکم مقاصد در نزد اهل سنت چیست؟
نظر شما