خبرگزاری «حوزه»، آنچه در ذیل می خوانید، ۱۶ نکته پیرامون اربعین از یکی از کارشناسان علوم دینی است :
۱. متون زیارتنامهها، درسنامههای معرفت در باب عقاید و اخلاق و روش و سبک زندگی صحیح انسانی است. این نکته بارها در جای خود گفته شده که زیارتنامههای معتبر، نصوص وحیانی هستند که بسیار رساتر از دیگر روایات، انسان را به مقصد والای حیات میرسانند و هدف خداوند از نبوت را که حیات بخشی معنوی به انسان است «إذا دعاکم لما یحییکم» آسان میسازند.
البته این مهم، در بستر «تدبر در متون زیارات» سامان نوشتاری از استاد عبدالحسین طالعی نکات مهم میگیرد و پس از آن، ایمان و باور قلبی به حقایقی که در این متون درج شده است. شادروان قیصر امینپور، گفتاری زیبا در باب قرآن نوشت و آن را به این جمله دلنشین پایان داد:
«قرآن سخنی دلپذیر است، اما به شرطی که در دلی سخنپذیر بنشیند».
این سخن در مورد متون زیارت نیز صادق است.
▪ 2. سفرهای زیارتی که مردم ما دارند. باید در مسیری به کار افتد که اهلبیت برایمان ترسیم کردهاند. آن گرامیان بارها تعبیرهایی مانند «فمن زاره عارفا بحقه». را به کار بردهاند که درجات پاداش اخروی را موکول به درجات در معرفت دانستهاند.
این جملات باید این پیام را به ما برساند که: «روح کلی زیارت، معرفت است»؛ چنانکه در جاهای دیگر گفتهاند که روح کلی عبادات، معرفت است. پس هرچه بیشتر در ترویج معرفت بکوشیم، در بارورسازی زیارت کوشیدهایم.
▪ 3. زیارتنامه اربعین روایتی معتبر است که از ناحیه ششمین حجت حق، امام صادق علیهالسلام صادر شده است. این گنجینهای معنوی است که خدای حکیم بدون رنج به دستمان رسانده و لذا شکر آن تلاش جدی میطلبد. با کمترین توجه میبینیم که دستیابی ما به این گنج، مصداق جمله معروف: «یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها». و مصداق دعای: «یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة» میباشد.
حال تدبر در محتوای آن به چه میزان است؟ به راستی چند درصد از موکبهای مسیر اربعین، پذیرایی معنوی و فکری از زائران را بر عهده گرفتهاند؟ و اگر چنین موکبهایی موجود باشند، چگونه بر محتوای آنها نظارت میشود که چه تفسیر و تعبیری از زیارت اربعین ارائه میدهند؟
▪ 4. هدف از این نوشتار، فقط نگاهی بر یکی دو جمله از زیارت اربعین است؛ چراکه نگارنده در طول دهها سال مطالعات عاشورایی خود دیده که برای توضیح و تبیین جهاد سیدالشهدا علیهالسلام، از هر غریبه و خودی نقل قول شده و سخن هر اندیشمندی محور بحث قرار گرفته، اما به کلام خاندان نور وارثان بهحق سیدالشهدا علیهالسلام کمتر رجوع شده است.
لذا این یادداشت میکوشد تا نگاهی بر پارهای از جملات این نص وحیانی بیفکند.
▪ 5. جمله مورد نظر این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».
این بیان از امام صادق علیهالسلام جای تأمل و دقت فراوان دارد که در اینجا به دو واژه «جهالت» و «ضلالت» تأکید میشود.
جهالت
▪ 6. جهالت، واژهای است که در قرآن بارها به همین شکل و گاه به شکل «جاهلیت» به کار رفته است. غالب موارد کاربرد آن بهعنوان «ضد عقل» و فقط یکی دو مورد، «ضد علم» است، و لذا جهالت این یعنی «ضد حکمت باور داشتن و عمل کردن». نه بهمعنای «ندانستن» که میان ما برای معنای این واژه بیشتر به کار میرود.
در این آیات، از عمل سوء، به جهالت تعبیر میشود: (نساء/17؛ انعام/54؛ نحل/119)
نیز در این آیات، پیامبران خطاب به امتهای خود گفتهاند: «إنّکم قوم تجهلون». (اعراف/138؛ هود/29؛ نمل/55؛ احقاف/23)
▪ 7. از همین جا میتوان به روشنی دریافت که خط شاخص میان جاهلیت و اسلام، «شاخص زمانی» نیست، تا چنین تصور شود. امتی که زمان پیش از اسلام را سپری کرده و به زمان بعد از اسلام، به معنای پشت سر گذاشتن جاهلیت و ورود به اسلام باشد، بلکه قصه آن است که خدای حکیم خطاب به اهل ایمان میفرماید: «یا أیها الذین آمَنوا آمِنوا». ایمان را از اهل ایمان میخواهد، چراکه در بیانی دیگر، بیشتر مؤمنان را مشرک میداند: «و ما یؤمن اکثرهم بالله إلّا و هم مشرکون».
این توضیحات به روشنی میرساند که ضابطه ایمان، باور درونی و عمل به اعضا و جوارح است، نه فقط ادعای زبانی، که در هنگام آزمون، صحت آن آشکار میشود.
با همین آموزه، خطای راهبردی برخی از خاورشناسان آشکار میشود که هر گونه هنر، عقیده و رفتار نادرست دوره پس از اسلام را بهعنوان هنر اسلامی، رفتار اسلامی، تمدن اسلامی و مانند آن میشناسانند و ضابطه خود را فقط گذر زمان میدانند.
▪ 8. بر این مبنای صحیح که بیان شد، جای شگفت نیست که قرآن در چهار مورد، از «رفتارهای جاهلی» سخن میگوید که برخی از مؤمنان در برخی مراحل بدان گرفتار آمدهاند:
«ظنّ الجاهلیّة» (آلعمران/154)، «حکم الجاهلیة» (مائده/50)، «تبرّج الجاهلیّة» (احزاب/33)، «حمیّة الجاهلیّة» (فتح/26). تفصیل در مورد این چهار آموزه در این مختصر نگنجد. نکتۀ مشترک تمام اینها و مشابه آنها، «عقیده و عمل بر ضد آموزههای مبتنی بر عقل سلیم و نقل صحیح» است.
▪ 9. از گنجینه سرشار روایات، به این حدیث بسنده میشود که امام باقر علیهالسلام در زمان تشرف به مسجدالحرام، جمعیت زائران را به فضیلبن یسار نشان داد و فرمود: «هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیّة» (روضه کافی/8/288/ح434 چاپ اسلامیه). و در توضیح آن با اشاره به آیه 23 سوره ملک فرمود: «لَا یَعْرِفُونَ حَقّاً وَ لَا یَدِینُونَ دِیناً ..... ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ: أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیم ».
کسی که بدون معرفت حق و بدون سرسپردن به محورهای اصلی توحید، اعمال و مناسک حج را به جای آورد، مانند همان بتپرستان دوره جاهلی است. چنین کسی گرچه «جسم» خود را از زمان جاهلی به دوره اسلام کشانده، اما «دل» در همان آیین نکوهیده دارد. اینان همان معاصران و معاشران پیامبر رحمتاند که مخاطبان خداوند حکیماند، به این خطاب که فرمود: «و لمّا یدخل الإیمان فی قلوبکم».
و چه نیکو گفته شاعر: «هر که را روی به بهبود نبود *** دیدن روی نبی سود نبود».
10. شاید همین باشد حکمت اینکه در زیارت معتبر امین الله، در یکی از لحظات ناب که امید استجابت دعا میرود، از خداوند میخواهیم که بهعنوان پاداش زیارت به ما نصیب فرماید: «مستنّة بسنن أولیائک مفارقة لأخلاق أعدائک». یا در زیارت عاشورا میگوییم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد» در واقع، امامان معصوم، نوعی تولی و تبری عقیدتی و رفتاری را بهعنوان نقطه هدف برای ما ترسیم کردهاند که آن را در دعا و عمل، از خداوند بخواهیم.
▪ 11. از توضیحات پیشین به این نتیجه رسیدیم که هر گونه گریز از حکم الهی، سرسپردن به جاهلیت است، هرچند از کسی صادر شود که شهادتین گفته و ظاهراً مسلمان است.
اکنون ببینیم که در میان رشتههایی که انسان را به خدایش میرساند، کدامیک استوارتر و رسانندهتر است. در حدیث معتبر از امام صادق علیهالسلام آمده که روزی در جمع یاران فرمود: کدام رشته میان خدا و خلق، استوارتر است؟ هر یک از یاران پاسخی دادند. مانند: نماز، زکات، روزه، حج، عمره و جهاد. حضرتش تمام اینها را بهعنوان رشتههای رساننده تأیید فرمود، سپس فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم: إِنَّ أَوْثَقَ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ، تَوَالِی وَلِیِّ اللَّهِ وَ تَعَادِی عَدُوِّ اللَّه» (المحاسن/1/165/باب 33).
علت عقلی کلام نبوی روشن است: هر گونه گرایش انسان بهخوبیها و گریز او از بدیها، در پرتو دوستی و دشمنی بر محور امر حکمتآمیز الهی است. بدون چنین حب و بُغض یا تولی و تبری (به معنای واقعی این کلمات، یعنی التزام عقیدتی و عملی به لوازم این حب و بغض) هر گونه عمل به احکام فرعی دین، مانند شاخهای است که ریشه ندارد و لذا محکوم به رکود و نابودی است.
▪ 12. در نظام اندیشه اسلامی، نه توحید بدون نبوت، توحید کامل است و نه نبوت بدون امامت. لذا در قرآن آنگاه که سخن منکران نبوت را نقل میکند، میفرماید: «و ما قدروا الله حقّ قدره».
نیز سخن گروهی از اهل کتاب را میآورد که میگفتند: ما خدا را دوست داریم پس نیازی به تبعیت از پیامبر نداریم. خداوند در جوابشان فرمود: «قل إن کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله»؛ یعنی این رابطه یکطرفه که بنده ادعای دوستی خدا کند کافی نیست، بلکه باید محبت دو طرفه باشد و خدا نیز انسان را دوست بدارد و این مطلب عملی نمیشود، مگر اینکه انسان تبعیت از پیامبرش کند.
خداوند در قرآن فرمود: «إنّ الدین عند الله الإسلام»، ولذا بجز این، هرچه باشد، «عدم اسلام» است، یعنی جاهلیت. گویی که آن فرد، به لحاظ زمانی به دوران اسلام نرسیده است.
▪ 13. به دلیل عقل، و به تفصیلی که در جای خود باید گفت، امامت ادامه نبوت است و تمام مطالبی که در باب نبوت گفته آمد، در مورد امامت نیز صادق است. آن هم قبول امامت امام منصوب الهی در هر زمان، یعنی: «حجت حی خدا در روزگار». تبعیت از او شاخصی است میان زندگی جاهلی و زندگی مؤمنانه که طبعاً مرگ در حالت دوری از معرفت آن امام گرامی، مرگ جاهلی است، اگرچه برای کسی که نماز و روزهاش ترک نشده است.
این حقیقت، بازگویی حدیث سلسلةالذهب است که امام رضا علیهالسلام بهعنوان شرط اصلی توحید فرمود: «و أنا من شروطها». کلمۀ «أنا» در اینجا میتواند ناظر به هشتمین امام باشد، ولی به احتمال قویتر ناظر به حجت حی خدا در روزگار است و این کلام حضرتش گروه منحرف واقفه را هدف گرفته باشد که امامت هفت امام را پذیرفته بودند، ولی به امامت امام زمان خود گردن ننهاده بودند، لذا امام رضا علیهالسلام آنها را با اوصافی مانند حیران، زندیق، ملحد و مانند آنها وصف کرد. (بنگرید: غیبت طوسی).
▪ 14. رمز راهگشا و زندگیساز رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم این حدیث است که فرمود: «من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیّة». حدیثی که راویان شیعه و سنی به الفاظ نزدیک به هم نقل کردهاند و امام عسکری علیهالسلام دربارهاش فرمود: «إنّ هذا حقّ کما أنّ النّهار حقّ» (کمالالدین/2/409/ باب 38/ح9).
باری، این حدیث به ضمیمه متن زیارت اربعین «لیستنقذ عبادک من الجهالة» نشان میدهد که هدف سیدالشهدا علیهالسلام از جهاد مقدسش چیزی نبود جز اینکه تمام مردم را نهتنها مردم زمان خود را از جهالتی که پیامد غفلت نسبت به معرفت امام زمانشان است، برهاند.
روشن است که این معرفت، به معنای «علمی خشک و بدون مسئولیت» نیست، که چنین علمی را هر منکری نیز میتواند داشته باشد، بلکه دانستنیهایی است که حس مسئولیت را در انسان بر انگیزد و او را به راه تبعیت از امام زمانش میکشاند.
این هدف منحصر به مردم آن زمان نیست، بلکه تمام مردم در همه زمانها باید بدانند که هیچ شبه دینی آنها را نجات نمیدهد، حتی اگر تمام مناسک را به زیباترین شکل ادا کنند، بلکه این همه مناسک، جسمی است که برای حیات خود به روح نیاز دارد و روح عبادت چیزی جز معرفت امام زمانشان نیست. این پیام عاشورا به مردم این زمان نیز میتواند باشد.
ضلالت
▪ 15. کلمه کلیدی دیگر در زیارت اربعین، کلمه ضلالت است «لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».
ضلالت چیست؟
در قرآن، ضلالت در مقابل هدایت یا اهتداء (هدایتپذیری) به کار رفته است. (نحل/125؛ اسراء/15؛ قلم/7). هدایت نوری است که از طرف خداوند به انسان میرسد، نوری که بدون آن هرگز کسی راه به مقصد نمییابد. به تعبیر قرآن: «و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور».
بدین روی، هر گونه اعراض از نور هدایت الهی در هر شأن و موضوع، ضلالت نامیده میشود. طبعاً در برابر هر یک از شاخصهای هدایت، یکی از ابعاد ضلالت مطرح میشود.
▪ 16. ابلیس دائماً در کمین است که انسانها را به راه خود بیاورد و از شاهراه هدایت الهی باز دارد. این شاهراه در اصول اعتقادی و باور جدی به آنها تجلی مییابد.
درمان ضلالت در هر بُعد و شأنی به این است که انسان، به هدایتی در برابر آن ضلالت گردن نهد و بدین روی، قطع شاهرگ شیطان، به این وابسته است که انسان شاهراه هدایت را باز یابد، بدان تسلیم شود و از آن سر نپیچد.
به تفصیلی که درباره جهالت مطرح شد، درمان اساسی ضلالت، رجوع انسان به معرفت ولیّ خدا در روزگار است، یعنی مهمترین فریضهای که انسان به عهده دارد. این همان حقیقت ارزشمندی است که امام صادق و امام مهدی علیهما السلام در کلام نورانی خود به روشنی بیان فرمودهاند؛ امام صادق علیهالسلام در دعایی که آن را «وسیله نجات انسان در زمان غیبت» دانسته است (کافی/1/337 و 342 باب فی الغیبة)، و امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف در ضمن دعایی مفصل که توسط شیخ عمری نایب خود تعلیم فرمود. (کمالالدین/2/512/باب 45/ح43)، همان دعایی که جناب سیدابنطاووس بر مداومت به آن در عصر جمعه تأکید فراوان داشته است. (جمالالاسبوع/521).
عبارت دعا این است: «اللهم عرّفنی حجّتک فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی». معنای ضلالت با توجه به این حدیث بهخوبی روشن میشود که آن دوری از معرفت امام زمان است، پس راه مقابله با این ضلالت نیز روشن است که بازگشت به معرفت آن امام همام که امروز، اوست ««السبب المتصل بین الأرض و السماء» میباشد.
پیام عاشورا پیامی است به گستره تمام زمانها و مکانها، که هر کس از جهالت و ضلالت گریزان است، و ریخته شدن خون سیدالشهدا بهدست نابکاران را خوش نمیدارد و باید به شاهراه معرفت حجت حی خدا در روزگار در آید، وگرنه گام در طریق مستقیم حسینی ننهاده است.
این است یکی از مهمترین پیامهای زیارت اربعین که اهلبیت نور بر خوان احسان خود نهادهاند و ما را بدان فراخواندهاند.
عبدالحسین طالعی