به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آقازادگی یکی از چالش های حکومت های مشروع یا غیرمشروع است که این یادداشت به بررسی این معضل پرداخته است.
* حکومت ها و چالش آقازادگی
یکی از سؤالات مهم بشری همواره در حوزه سیاست این بوده است که چرا پس از گذشت اندی از شروع حکومت ها، واپسگرایی و حتی شکست حاصل می شود؟
بررسی واپسگرایی و شکست قوه حاکمه در طول تاریخ خصوصا در انقلاب اسلامی ایران بیشتر حائز اهمیت است؛ چراکه انقلاب اسلامى ايران، چنان كه نويسندگان متخصص و مشهور گفته اند، در شمار انقلاب هاى اجتماعى يا كبير جاى دارد.
انقلابی که از يك سو، سبب تغيير در اساس و نوع حكومت گرديد و از سوى ديگر به تحول در ايدئولوژى غالب و رسمى كشور و خط مشى هاى اجتماعى، اقتصادى و سياسى در ابعاد داخلى و خارجى انجاميد و از این حیث که جزء انقلابات کبیر است، باید با جدیت بیشتر در جهت حفظ این امانت بزرگ الهی و رفع مشکلات و موانع آن قدم برداشت.
آری، از مشکلاتی که نه تنها در طول چهار دهه انقلاب اسلامی بلکه از ابتدای تاریخ، حکومت ها با آن مواجه بوده اند و حتی به سرنگونی آن حکومت نیز منجر شده است، رویش تدریجی اشراف متصل به قوه حاکمه و در پی آن، رویش آقازاده های متصل به این جریان است و تبعیض های پیدا و پنهان ناشی از آن که همواره در حکومت های با اشکال مختلف موجبات عدول از اصول اساسی آن حاکمیت مشروع و قانونی را فراهم نموده است.
به عبارتی فشارهای این جریان آقازادگی و اشراف است که آن حاکمیت ها را به تجدید نظر در اصول اساسی بر پایه عدالت وادار میکند، و یا اشتباه های قوه حاکمه نیز آنها را به پس گرفتن برخی از اصول وا می دارد؛ و از این دست اشتباه ها می توان به سیاست های حمایتی قشری قوه حاکمه در به وجود آمدن تبعیض های گوناگون در حوزه های مختلف من جمله حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ... اشاره نمود که غالبا در دل این تبعیض ها نقش آقازاده ها را نمی توان نادیده انگاشت؛ خصوصا این تبعیض ها در طبقه اشراف و حاکمیت که موجب سرازیری بیت المال به سمت طبقه خاص گشته و تدریجا از قدرت همه جانبه و مشروع انقلابیون و اقشار و اقوام وتشکل های مردمی کاسته و بر قدرت قشری که صلاحیت لازمه امر را هم نداشته اند افزوده است.
و از آنجا که رشد چنین پدیده ای با بی عدالتی ها و تبعیض ها و افزایش فاصله طبقات اجتماعی همراه بوده است، در نهایت امر به ناامیدی و سرخوردگی انقلابیون و عدم حمایت آنها از اصول انقلاب، منجر و این ناامیدی و سرخوردگی مردم از قوه حاکمه در نظام مشروع مردمی یا همان شایسته سالاری(دموکراسی یا تئو کراسی) به نظام نامشروع یا دیکتاتوری و موروثی (الیگارشی یا اریستوکراسی ) تبدیل می گردد.
بدین جهت می طلبد بیش از پیش به این پدیده نه چندان نوظهور پرداخت و در جهت شناساندن عوامل پیدایش پیدا و پنهان آن اقدام نمود.
از جمله عوامل بروز و ظهور آقازادگی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱- عدم توجه و جدیت در برنامه ریزی منسجم به رویش پدیده اشراف و آقازادگی و آثار و مفسده های ناشی از آن توسط انفلابیون؛ به عبارتی اگر از همان ابتدای انقلاب مذمت چنین پدیده ای و قبح آن توسط انقلابیون و اقشار مختلف جامعه مورد توجه و تبیین قرار می گرفت، شاهد رشد و گسترش آن میان طبقات اجتماعی نمی بودیم .
۲- اشراف پرستی یا آقازاده پرستی و استقبال و بزرگ نمودن آگاهانه یا ناآگاهانه آنها توسط قشر قابل توجه انقلابیون اعم از رسانه و غیر رسانه است که می تواند به عنوان دومین عامل پیدایش آقازادگی فاقد صلاحیت باشد که در انقلاب ما بلکه در غالب حکومت های مشروع و نامشروع خودنمایی می کند.
به عنوان مثال سلسله هخامنشیان یا سلسله ساسانیان و سلسله عباسیان در اسلام و حکومت یونان و خاندان قاجار و پهلوی و ... را می توان با این ویژگی اشراف گرایی یا آقازاده پرستی خواسته یا ناخواسته مشاهده نمود که در نهایت سقوط این خاندان ها و سلسله ها هم به دست بی کفایت همین آقازادها رقم خورده است و در جامعه ما و انقلاب ما نیز چنین پدیده ای در حال رشد است که می تواند در انحراف انقلاب اسلامی و حتی سرنگونی آن بسیار دخیل باشد.
بر این اساس به نظر می رسد می طلبد انقلابیون از باب امر به معروف و نهی از منکر نسبت به این پدیده اقدام نمایند و بر اساس آیه شریفه: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ/ همانا نزد خداوندگرامی ترین شما باتقواترین شماست»، معیار تقوا را در تکریم و انتخاب افراد برگزینند و از آنها بیش از پیش در سطوح مختلف، خصوصا سطح حاکمیت سیاسی جامعه استفاده نمایند.
و از طرفی می طلبد دستگاه های حاکمتی، قضایی و نظارتی انقلاب اسلامی با قاطعیت و جدیت بیشتری با رشد چنین پدیده ای مقابله نمایند تا شاهد پیشرفت روز افزون جامعه و ارزش های اصیل آن باشیم. ان شاءالله
علی محمدی طلبه سطوح عالی حوزه و دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام