به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی در حال برگزاری است.
در همین راستا هفدهمین نشست از این سلسله نشست ها عصر امروز 26شهریورماه در تالار امام مهدی(عج) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر رسول نوروزی دبیر این نشست با اشاره به برگزاری نشست های تخصصی مطالعات تمدنی به تشریح مقاله علمی حجت الاسلام میرزایی در باب فرایند و رویکردهای نگاه تمدنی در نظام اسلامی پس از انقلاب اسلامی پرداخت.
پس از سخنان وی، حجت الاسلام محمدعلی میرزایی، رایزن سابق جمهوری اسلامی ایران در لبنان و عضو هیئت علمی المصطفی(ص) به ارایه مقابله علمی خود پرداخت.
وی در ابتدا با ذکر این مطلب که تمدن انقلاب اسلامی تمدن های دیگر به خصوص تمدن غربی را به چالش کشید اظهارکرد: یکی از خصوصیات بارز این تمدن، آن بود که این تمدن هیچ گاه به مذهب هیچ تمدنی حمله نکرد.
وی تصریح کرد: انقلاب اسلامی ما هیچگاه به دنبال بیان تفوق مذهبی نبوده است و هیچ کسی نمی تواند گزارشی در این رابطه ارایه دهد؛ پیش فرض این است که اسلامی سازی به هدف کارآمد سازی انجام می شود نه به هدف ایدئولوژی متعلق به اسلام؛ نمی توانیم اثبات کنیم که تعلق یک شخصیت انقلابی ما به اسلام به نوعی مدرن از تجدد یک سنتی بیشتر است.
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی(ص) مهمترین بعد اسلامی سازی دانشگاه ها را کارآمد سازی پروژه دانش سازی دانشگاه های ما در جهت تحقق حق علیه باطل و عدالت اجتماعی و... دانست و گفت: این مساله تصویر تمدنی از پروژه اسلامی سازی دانش است.
تلاش ایران در جهت گسترش پروژه های علمی تمدنی
رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان بیان کرد: پروژه های اسلامی سازی در جهان اسلام متعدد بوده است؛ خوشبختانه در کشور ما تلاش های خوبی برای پیشبرد حقیقی و تمدنی ایجاد شده است.
وی افزود: یکی از مهمترین نظریه های تمدنی، این همانی و عینیت بین دین و تمدن است؛ حسین نصر و.... صراحتا بیان کرده اند که هیچ تمدنی خارج از رحم و بستر و زمینه دینی شکل نگرفته است.
این محقق حوزوی تصریح کرد: دین برای حرکت عقل، تنگنا ایجاد نکرده است بلکه به دنبال توسعه عقلانیت است؛ اگر نهاد دینی را دیدیم که عقلانیت را به تنازع طلیید قطعا باید به نوع خوانش از دین شک کنیم.
حجت الاسلام میرزایی اظهارکرد: یکی از مهمترین لوازم رسیدن به معنی تمدن اسلامی، تلاش در عرصه خوانش صحیح از مقوله تمدن است؛ خوانش صرفا تاریخی در خصوص تمدن اسلامی را نمی توان کلیت تمدن اسلامی دانست بلکه بخشی از آن است.
وی گفت: پس از رویکرد تمدن تاریخی که اغلب جریان های هسته های دانشی تمدنی ما به آن سوی رفته اند یک کلان پروژه دیگر به عنوان تمدن نوین اسلامی نیز وجود دارد که باید به انواع تقابل ها و تعامل های نظام اسلامی با جهان معاصر پرداخت.
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی بیان کرد: جریان مطالعاتی تمدنی انقلاب و نسبت به نگاه تمدنی به مدرنیسم از مهمترین این مباحث است؛ جریان مدرنیسم جریانی کلی و تمدن ساز است که باید نسبیت آن با جریان تمدن سازی بررسی شود.
جریان شناسی مقابل و تعامل گر با تمدن اسلامی بازشناسی شود
وی گفت: مطالعات تقابلی انقلاب، مدرنیسم و لیبرالیسم کلاسیک و دموکراسی و نئولیبرالیسم نیز باید با نگاه تمدنی مورد استفاده قرار گیرد و بر آن اساس نیز تحلیل شود.
این محقق حوزوی افزود: یکپارچگی تقابل تمام مکاتب غربی و حتی غیر غربی با انقلاب حاکی از آن است که انقلاب ما نه تنها رویکرد تمدنی دارد بلکه این تقابلی که انقلاب ما با آنها دارد صرف یک نحله لیبرالیستی نیست؛ این مساله حاکی از آن است که چالش آفرینی تمدنی با ما این مرزها را نمی شناسد پس باید به عمق مفهوم تقابل انقلاب با نظام سلطه رفته و این بحث را بررسی کرد.
وی گفت: جریان دیگر جریان مطالعاتی امت تمدن است؛ این مساله جزو مباحث تمدنی تلقی می شود، پس در تحلیل وضعیت سنجی تمدنی باید به این عنصر دقت کرد؛ هر زمانی امت، تحلیل شده است سطح آن تحلیل، تمدنی بوده است.
مقوله جریان مقاومت از حیث تمدنی مطالعه شود
استاد حوزه و دانشگاه جریان مقاومت را جریانی دیگر در این عرصه دانست و افزود: تمام مقولات مرتبط به مقاومت باید در ذیل مقوله تمدنی مقاومت در ایران و جهان تعریف شود؛ این مساله یک مقوله جغرافیایی مذهبی و قومی نیست، زیرا در این جریان، مردم کشورهای مختلف حضور دارند.
وی افزود: محور مقاومت ضلع عربی، فارسی، سنی،شیعی و زیدی و حتی مسیحی و سکولار هم دارد؛ بخش مهمی از جریان عربی مقاومت، سکولار هستند؛ مقاومت می خواهد از کلیت کرامت، آزادی و استقلال در تراز تمدنی در جهان اسلام دفاع کند و در مقابل تحلیل های چالشی تمدنی قد علم می کند.
استاد دانشگاه بیان کرد: چهارمین جریان، جریان تمدنی توسعه و پیشرفت است؛ این مقوله نیز مقالات و کتاب ها و همایش های مختلفی را نیز به خود اختصاص داده است و کارنامه جالب و خوبی نیز در این مدت کم که از سوی رهبری نیز مورد تاکید قرار گرفت از خود به جای گذاشت.
وی افزود: وقتی دو گانه ایرانی اسلامی رشد و پیشرفت در آن جای می گیرد، یک مقوله کارآمدگرا و عینیت گرا را می سازد که پیامدهای اجتماعی را به بار می آورد؛ جریان های مطالعات تمدنی مرتبط به مردم سالاری دینی و مرتبط سازی تعاملات مردم و دین است.
این محقق حوزوی گفت: مباحث تمدن پژوهی ما نیز با مسایل تمدنی غرب تناظر دارد ؛ در غرب نیز مقوله قدرت و مردم، جزو مسایل کلان و اساسی است؛ در این جا نیز با موجی از مطالعات مرتبط با مردم سالاری دینی و نظام سازی مرتبط با تعامل دین و مردم مواجه هستیم.
وی افزود: گفتمان شناختی و تحلیل های پارادایمیک نیز جریان دیگری است که باید در مطالعات تمدنی به آن توجه کرد؛به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب بر لزوم گفتمان سازی تاکید دارند؛ این مساله خوشبختانه در کشور ما در مسیر درست قرار گرفته است.
حجت الاسلام میرزایی جریان هفتم را جریان کلان مطالعات تمدنی مرتبط به اسلامی سازی شناخت و معرفت و نهادهای تولید کننده اندیشه و معرفت دانست و تصریح کرد: این جریان باعث تفارق و تمایز جریان خوبی و رقیب است.
تحلیل ها در جهان عرب در سطح تحلیل تمدنی نیست
وی گفت: در جهان عرب، به طور کلی سطح تحلیل عربی، سطح تحلیل تمدنی نیست بلکه انفعال در مقابل تمدن است؛ امروز در جهان عرب با یک خودآگاهی تمدنی نیستیم به همین دلیل بیشترین تحلیل هایی که در جهان عرب از آن استقبال شده است، مساله مقاومت است و آن نیز به دلیل عدم به رسمیت شناختن چنین مساله ای را در حد مردم و هسته های پراکنده مقاومتی باقی مانده است.
این پژوهشگر و فعال در فضای علمی و فرهنگی جهان عرب بیان کرد: متفکران اسلام گرای جهان عرب هنوز در دوگانه های اولیه ای از جمله اجتهاد و واقع گرایی، خوانش های اجتماعی از اسلام، اسلام و غرب، توسعه و توسعه نیافتگی در جهان عرب، نسبت های خود و دیگری، باقی مانده اند ولی ما تاحدودی از آنها عبور کرده ایم.
انقلاب اسلامی از جهان عرب در حوزه تمدن اندیشی پیش است
وی گفت: انقلاب اسلامی، در حوزه تمدنی اندیشی از فضای عربی خود جلوتر است به این دلیل که کنش انقلاب اسلامی ما را در عرصه تمدن به پیش برده است؛ شاید در جهان عرب و جهان اسلام شبیه اندیشه های ما نیز وجود داشته باشد ولی در شکل ساختارهای ما نیامده است.
گوهر انقلاب اسلامی فرامذهبی است
حجت الاسلام میرزایی بیان کرد: اساسا انعقاد اولیه انقلاب اسلامی بر اساس عبور از مباحث فقاهتی است؛ گوهر انقلاب نمی تواند مذهبی باشد؛ بر اثر غفلت از افق های کلان تمدنی و محدود شدن به تنازع قومیتی و مذهبی گرفتار شدیم؛ انقلاب اسلامی ما فرامذهبی است.
تندورهای شیعه و ملی گرایان دو معارض انقلاب اسلامی
رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان اظهارکرد: در انقلاب اسلامی دو حادثه عجیب رخ داد؛ نخست، اپوزوسیون شدن جریانات مذهبی تند و دیگری اپوزوسیون شدن جریان ملی گرای تند است که این دو در کارنامه انقلاب ما به عنوان بلوغ های تمدنی ما باید ثبت شود.
وی افزود: چگونه است که امروزه برخی کانال های تند شیعی در ماهواره در مقابل انقلاب اسلامی قرار گرفته است؟ از دیگر سوی پایگاه ملی گرایی نیز از ایران به نیویورک و لندن می رود؟ این مساله یک نکته مثبت است که انقلاب ما دیدگاه های تند مذهبی و ملی را بر نمی تابد.
این محقق حوزوی گفت: بدترین تهدید در انقلاب اسلامی آن است که حقوق شهروندی از بالا بر اساس مذاهب تقسیم شود و مطالبات شهروندی از پایین از سوی این مذاهب مطرح می شود؛ انقلاب ما برای حفظ این آب و خاک و حتی همین اهل سنت و مسیحیان جوان ها داد؛ این مقوله دو طرفه است و اصلا نباید مباحث قومی را در این عرصه داخل کرد.
وی یادآورشد: انقلاب اسلامی یک جریان قرآنی است ونه صرفا شیعی؛ امروزه برخی از متفکران اهل سنت نیز بیان می کنند که مقوله ولایت فقیه را زودتر از شما مطرح کردیم؛ الگوی فقاهت امام راحل، حکومت امام علی(ع)بود؛ فقه امام خمینی برگرفته شده از فقه تمدنی و حکومتی امام علی(ع) است؛ امام انقلاب را بر نهج البلاغه استوار کردند و نه کتب فقهی شیعی؛ این مساله نشان می دهد که نگاه امام،کلان تر از مباحث ریز مذهبی است، بلکه نگاه ایشان نگاه کاملا قرآنی و مبتنی بر اساس اصیل است و نباید این بحث را منحصر به تشیع کنیم.
قانون اساسی ایران گوهری در جامعه معاصر
نویسنده کتاب فلسفه مرجعیه القرآن المعرفیه یادآورشد: قانون اساسی اسلام یک ابتکار تاریخی در جهان اسلام است؛ هیچ قانون اساسی وجود ندارد که بازسازی شدی و تقنین شده کلیت فقه و کلام باشد؛ قانون اساسی ایران، در و گوهری در جامعه معاصر است ولی قطعا نقایصی نیز وجوددارد که باید تحلیل و ارزیابی خوانش های جدیدی متناسب با جریانات جهان اسلام شود.
پس از سخنان وی فضای علمی برای نقد و بررسی مباحث دکتر میرزایی ایجاد شد و در اولین گام حجت الاسلام والمسلمین حبیب الله بابایی مدیر گروه مطالعات اسلامو غرب پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: با توجه به مباحث مطرح شده مطالعات تمدن را باید از مطالعات تمدنی تفکیک کنیم؛ در یک جا تمدن به عنوان موضوع گرفته می شود و وقتی ترکیب، وصفی می شود رویکرد تمدنی مورد نظر واقع می شود.
وی افزود: نکته دیگر آن است که به نظر می آید که چه در مطالعات تمدن و چه در مطالعات تمدنی اساسا غیر از چند نفر معدود از موثران اندیشه ای در کشور، این مباحث در حوزه و دانشگاه به خوبی درک نشده و مطالعات عمیق و همه جانبه ای در این عرصه انجام نشده است؛ حتی در دانشگاه های بزرگ کشور نیز این مساله مشاهده می شود.
فضای مطالعات تمدنی محدود به فضای قم و تهران است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی یادآورشد: فضای مطالعات تمدنی آن است که مطالعات تمدنی ما بین قم و تهران شکل می گیرد و کمتر این فضا را برای دیگران باز می کنیم ؛ در مطالعات تاریخی نیز به رغم تلاش هایی که برای ایجاد رشته های تاریخ و تمدن تاریخ ملل اسلامی و... ایجاد شده، بحرانی بین رشته تاریخ اسلام و رشته تاریخ تمدن اسلامی ایجاد شده است.
وی گفت: اساسا در مباحث مرتبط به حوزه مطالعات تمدنی، تقریبا می توان گفت که نود درصد از متون شرق شناسان استفاده می کنیم؛ اگر این متون وجود نداشت در مطالعات تاریخی خود نیز به مباحث رویکرد تمدنی نمی پرداختیم؛ باید در این عرصه به پژوهش های نوین دست بزنیم و اضلاع مختلف این بحث را مشخص کنیم.