چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024
جعفر دهقان

حوزه/ بازیگر شاخص سینمای ایران گفت: به هیچ وجه به لحاظ کیفی نمی‌توان سینمای امروز با سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ را کنار هم گذاشت، زیرا در زمان حال، فیلم‌ها ساختاری کسل کننده و بی روح به خود گرفته‌اند ، اما در آن زمان(دهه ۶۰) فیلم‌ها در خود انرژی و حماسه‌ای داشتند که تماشاگر را به وجد می‌آورد.

جعفر دهقان، بازیگری است که می‌توان از وی به عنوان شناسنامه سینمای دفاع مقدس نام برد. وی جدا از فیلم‌های دفاع مقدس در سریال فاخری چون «مردان آنجلس»، «یوسف پیامبر(ع)»، «مریم مقدس(س)» و «مختارنامه» نقش‌آفرینی کرده است. خبرگزاری «حوزه» بر همین اساس با وی گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ـ به عقیده شما سینمای ایران در زمان حال در مقایسه با سینمای دهه ۶۰ چه کیفیتی دارد؟

از نگاه من قیاس سینمای امروز با سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ به هیچ وجه پسندیده نیست، چون به لحاظ کیفی نمی‌توان آنها را کنار هم گذاشت، زیرا در زمان حال، فیلم‌ها ساختاری کسل کننده و بی روح به خود گرفته‌اند که در ۲۰ جلسه فیلمبرداری می‌شود، اما در آن زمان(دهه ۶۰) فیلم‌ها در خود انرژی و حماسه‌ای داشتند که تماشاگر را به وجد می‌آورد. در ضمن، زمان و هزینه‌‌ای که برای فیلم‌های آن دوران در نظر گرفته می‌شد، برازنده سینمای ایران بود.

برای درک بهتر موضوع، مثالی می‌زنم امروز بازیگر‌ان مقید به فیلمنامه نیستند، یعنی در بسیاری از مواقع هر آنچه که دوست داشته باشند می‌گویند، اما در دهه ۶۰ و ۷۰ با وجود اینکه فیلم‌ها دوبله می‌شد، ما اجازه نداشتیم یک کلمه از خودمان به فیلم‌ها اضافه کنیم، برای همین هم می‌بینیم بسیاری از فیلم‌های سینمایی شبیه تله‌فیلم هستند که تنها با تبدیل به نسخه سینمایی روی پرده رفته‌اند! برای همین، علاوه بر این‌که سینمای حال را ضعیف‌تر از سینمای دهه ۶۰ می‌دانم، معتقدم مردم نیز چنین باوری دارند، با این توضیح اگر از هر ایرانی سوال شود چه فیلم‌هایی برای وی ماندگار است، مطمئن باشید شمار بسیاری از آنها از فیلم‌های دهه ۶۰ و ۷۰ مثال خواهند زد.

درباره ورود فیلمسازان جوان به سینما نیز باید بگویم که اکثر آنها در کار اول خوب عمل کرده‌اند، اما در کارهای بعدی این رشد متوقف شده، دلیل این اتفاق نیز این است که سیاست‌گذاری مدیران سینمایی به هیچ وجه مناسب نبوده، زیرا تنها سلیقه شخصی مطرح بوده، در صورتی که سینما برای مردم است و باید خواست آنها ملاک تولیدات باشند، گواه وضعیت بد موجود را در محدودیت ژانر تولیدات سینمایی می‌توان به خوبی مشاهد کرد، چون در کشوری که به راحتی می‌توان همه سبک فیلمی داشت، اکثر فیلم‌ها به آثار اجتماعی و تلخ ختم می‌شوند.

نبود تنوع ژانر، آسیب‌های فراوانی دارد که در ادامه این گفت‌وگو به چند بخش آن خواهیم پرداخت، اما در اولین گام می‌توان به افزایش مخاطبان شبکه‌های ماهواره‌ای اشاره کرد، این ادعای من نیست، بلکه وزیر ارشاد نیز چند وقت پیش اعلام کرد که ۷۰ درصد مردم تهران بیننده برنامه‌های ماهواره هستند! این معضل(فراگیر شدن ماهواره) نیز از آنجا نشئت می‌گیرد که کیفیت فیلم‌ها و سریال‌ها پایین آمده است و دیگر آثاری چون «امام علی(ع)»، «سربداران»، «یوسف پیامبر(ع)»، «مردان آنجلس» و «مختارنامه» در سینما تولید نمی‌شوند، این مسئله را من به خوبی احساس کردم چون سریال‌های بسیار بازی کرده‌ام، اما مردم من را تنها با کارهایی چون «یوسف پیامبر»، «مردان آنجلس» و «مختارنامه» به یاد می‌آورند.

در این رابطه (عدم توجه به تولیدات فاخر) سوالی از مسئولان دارم، آن هم این نکته است که چرا با وجود آنکه آنها می‌دانند مردم چه کارهایی را می‌پسندند باز هم از سرمایه‌گذاری برای تولیدات تاریخی ـ قرآنی پرهیز دارند؟ چرا ما باید هر ۱۰ سال یک بار شاهد کارهایی چون «مختارنامه» باشیم؟

موضوع دیگری که باید حتما به آن اشاره کنم این نکته است که رشد کمی تولید در صنعت فیلمسازی برای عوامل سینما هم، تبعات مثبت بسیاری به همراه خواهد داشت، زیرا در این شرایط همه شاغل هستند و دیگر هنرمندی تنها برای گذران زندگی به شبکه‌های پوچی چون «جم» کوچ نمی‌کند، هنرمندانی که وجود هر کدام آنها برای هنر این مرز و بوم غنیمت محسوب می‌شود و برای هر کدام از آنها هزینه فراوان شده است.

متاسفانه برخی‌ها معتقدند هنرمندانی که به شبکه‌های ماهواره‌ای کوچ می‌کنند، افرادی بی دین و ضد انقلاب هستند! این طرز نگاه به هنرمندان به هیچ وجه منصفانه نیست چون هنرمندان ما به نظام جمهوری اسلامی علاقه‌مند هستند، اما وقتی کاری برای انجام ندارند چگونه باید زندگی خود را بگذرانند؟ برای درک بهتر، خودم را مثال می‌زنم؛ من در سال‌های نه چندان دور، همزمان مشغول بازی در دو کار بودم، اما هم اکنون بیش از یک سال است که خانه‌نشین هستم.

درد ضعف فوق، زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم در چنین شرایطی برخی از افراد بدون اینکه تجربه یا سواد بازیگری داشته باشند وارد فیلم‌ها و سریال‌ها شده و نقش‌های اصلی را به عهده می‌گیرند! این اتفاق نیز تنها ظلمی حرفه‌ای به بازیگران با سابقه نیست، بلکه به نوعی موجب رواج بی‌اعتمادی و باندبازی در عالم هنر نیز شده است.

ـ سینمای امروز کشورمان تا چه حد به موضوعات اخلاقی و اسلامی پایبند است؟

وجود ارزش‌ها در بازیگران امروز را نمی‌توان با هنرمندان دهه ۶۰ مقایسه کرد، چون در آن زمان یکی از ویژگی‌‌های اصلی برای هنرمند، داشتن اعتقاد و باورهای دینی و اسلامی بود، برای مثال اگر در آن زمان به بازیگری چند کار به طور همزمان پیشنهاد می‌شد، سعی می‌کرد سراغ فیلمی برود که در آن ارزش‌های اسلامی پررنگ‌تر باشد. این اتفاق دیگر در زمان حال رخ نمی‌دهد، بلکه ملاک انتخاب فیلم به عواملی چون پول و راحتی کار خلاصه شده‌اند، البته توضیحاتم به این معنا نیست که سینمای ما عاری از خطا و بی‌اخلاقی است، زیرا این ادعا به هیچ وجه صحیح نیست. همان گونه که در هر قشری ممکن است بی‌اخلاقی وجود داشته باشد، اما نکته مهم آنجاست که اکثر هنرمندان افرادی معتقد هستند.

ـ اگر ادعای شما را مبنی بر اخلاقیات در سینما جدی بگیریم چگونه می‌توانیم پوشش بازیگران زن را در جشن‌های سینمایی معنا کنیم؟

به شخصه به چنین جشن‌هایی نمی‌روم تا مجبور نباشم درباره آنان قضاوتی داشته‌ باشم. برای همین به این سوال جوابی ندارم که بدهم! اما نکته‌ای وجود دارد که حتماً باید به آن اشاره کنم و آن نیز این‌که اگر من خود نیز بخواهم، در چنین جشن‌هایی دعوت نمی‌شوم، چون امثال من، رضا ایرانمنش، سیدجواد هاشمی، حسن عباسی و جهانبخش سلطانی برای برگزار کنندگان جشن‌هایی چون جشن خانه سینما، خودمانی محسوب نمی‌شویم!

این بی‌مهری‌ها که به بچه‌های سینمای جنگ می‌شود این شبهه را در ذهنم به وجود می‌آورد، آیا مسئولان سینمایی تا به این اندازه از این قبیل هنرمندان(دفاع مقدسی) واهمه دارند! نکته جالب اینجاست وقتی از مسئولان این جشن‌ها سوال می‌کنیم که چرا بچه‌های ارزشی را به جشن‌های خود دعوت نمی‌کنند بهانه می‌آورند که هنرمندانی نظیر ما، آنها را قبول ندارند و در کلامی برای توجیه کار خود، گناه را به دوش دیگری می‌اندازند!

حال که بحث به اینجا کشید می‌خواهم تاکید کنم یکی از آسیب‌های رایج در سینمای امروز همین دسته‌بندی‌های نادرست است که افراد را به چپ و راست تقسیم می‌کنند، در صورتی که همه ما هنرمند هستیم و نباید بین دیگر هنرمندان تفاوتی قائل شویم.

ـ برای اینکه کمی از بحث‌های حاشیه‌ای فاصله بگیریم کمی از نحوه ورود خودتان به سینما برای ما توضیح دهید؟

من با فیلم «توجیه» ساخته منوچهر حقانی‌پرست در سال ۵۹ وارد سینما شدم. پس از این فیلم به همراه عده‌ای وارد حوزه هنری شدیم و زیر نظر اساتیدی چون سعید کشن‌فلاح به فرا گرفتن علم هنر بازیگری مشغول شدیم. از آن به بعد با فیلم‌هایی نظیر «بلمی به سوی ساحل»، «هراس»، «پرواز در شب» و ... در سینما ماندگار شدیم. درباره این دوران هم باید بگویم که خودم جنس کارهایم را انتخاب می‌کردم چون فعالیت در حوزه سینمای دفاع مقدس را نوعی ادای دین به رزمندگان و شهدا ‌می‌دانستم.

ـ آیا شما سابقه جبهه دارید؟

علاقه‌ای ندارم در این باره حرف بزنم، چون اگر جبهه رفته‌ام برای ایمان و باورم بوده و بابت آن از کسی طلبکار نیستم، اما همین اندازه می‌گویم که فیلم دفاع مقدس ساختن در زمان جنگ، در حقیقت نوعی جبهه رفتن بود. برای مثال در فیلم «بلمی به سوی ساحل» ما در جایی مشغول فیلمبرداری بودیم که چند صد متر بالاتر آن با خمپاره واقعی زده می‌شد به ویژه که تازه یک هفته از آزادسازی خرمشهر می‌گذشت.

خاطره‌ای دیگر از عملیات مرصاد دارم. من به اتفاق شهریار بحرانی و چند همراه دیگر به منطقه جنگی رفته بودیم. در آنجا لحظاتی بود که نمی‌توانستیم روی پای خود بایستیم چون تیرهای بسیار زیادی از بالای سرمان می‌گذشت و ما نمی‌توانستم حتی برای لحظه‌ای سر خود را بالا بگیریم. این دو مثال را زدم تا بگویم فیلم‌های جنگی دهه ۶۰ به هیچ وجه، قابل مقایسه با فیلم‌های زمان حال نیست.

ـ حال که به فیلم‌هایتان اشاره کردید درباره فیلم‌هایی چون «پرواز در شب» و چند کار دیگر خود توضیحاتی کوتاه ارائه دهید؟

در فیلم «پرواز در شب» با رسول ملاقلی‌پور و فرج‌الله سلحشور همکاری داشتم. دو هنرمندی که از دنیا رفته‌اند، اما به نیکی از آنها نام برده می‌شود. آنچه که در این کار انجام شد کاملاً بر پایه دل و ایمان بود. به نوعی باید گفت برای این فیلم از باورهای عاشورایی مدد گرفته‌ شده بود.

جدا از این فیلم، حالا که نام سلحشور آورده شد، باید بگویم این هنرمند کار خود را در سینما با بازیگری آغاز کرد، اما در ادامه وقتی دید که در سینمای ما یک خلأ قرآنی وجود دارد به عرصه کارگردانی ورود کرد تا با ساخت فیلم و سریال مروج فرهنگ قرآنی باشد. اتفاقی که خوشبختانه در دستیابی به آن موفق بود و با سریال‌های چون «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر(ع)» نام خود را در هنر این سرزمین جاودان کرد، البته وی در زمان حیات آزار بسیار دید، زیرا حرف‌هایی که از زبان وی نقل می‌شد یا دروغ بود یا به صورت تحریف شده بیان می‌شد.

درباره این هنرمند به ذکر یک نکته از مقام معظم رهبری اکتفا می‌کنم که به نظرم می‌تواند گوشه‌ای از عظمت شخصیت فرج‌الله سلحشور را به تصویر بکشد. رهبر معظم انقلاب بیان کردند که سلحشور آبروی سینمای ایران بود. این تعریف بسیار پرمعناست که نشان از بزرگی شأن و عظمت این هنرمند دارد.

ـ شما در سریال‌های قرآنی بازی داشته‌اید؛ فکر می‌کنید زبان سینما و تلویزیون تا چه حدی می‌تواند بیانگر مفاهیم قرآنی باشد؟

به نظر تاثیراتی که فیلم و سریال قرآنی خوب می‌تواند به همراه داشته باشد به هیچ وجه با دیگر کارها قابل مقایسه نیست. برای مثال وقتی ما به دعوت مسئولان عراق به آنجا سفر کردیم می‌دیدیم که مردم آنجا چگونه عاشقانه سریال «یوسف پیامبر(ع)» را نگاه می‌کردند، حتی عده‌ای برای اینکه به دلیل قطع برق از تماشای این سریال محروم نشوند، ژنراتور خریده بودند. در مثالی دیگر که مربوط به «مردان آنجلس» می‌شود، جوانی از کشور تاجیکستان به ایران سفر کرده بود که چند نفر از بازیگران «مردان آنجلس» را ببیند. تمام این نمونه‌ها نشان از تاثیرگذاری بسیار این دست تولیدات دارد.

برای رسیدن به سینمای قرآنی تنها از هنرمندان یا مسئولان نمی‌توان متوقع بود، بلکه سیاست‌گذاران فرهنگی باید گام اصلی را بردارند، چون اگر در این حوزه(فیلم‌های قرآنی) سیاستی مشخص و منسجم وجود داشته باشد، ناخودآگاه روند تولید کارهای مورد نظر رشد خواهد کرد. در این حوزه یک نکته حیرت‌آور وجود دارد، آن هم اینکه عده‌ای بهانه می‌آورند که قصه‌های قرآنی ظرفیت لازم را برای کارهای سینمایی دارا نیستند، در صورتی که معتقدم این قبیل تولیدات به لحاظ دراماتیک بودن اهرم بسیار مطلوبی برای جذب تماشاگر به شمار می‌آیند. برای مثال به فیلم «ملک سلیمان» یا «مریم مقدس(س)» اشاره می‌کنم که در زمان اکران توانستند، اقشار مختلف جامعه را به سالن‌های سینما بکشانند.

ـ درباره تجربه همکاری با داود میرباقری در سریال «مختارنامه» کمی توضیح دهید؟

زمانی که برای بازی در کار داود میرباقری از من دعوت شد، کمی ترسیدم چون با خودم فکر کردم شاید از عهده نقش برنیایم، اما وقتی برای اولین بار با میرباقری ملاقات کردم، وی چنان انگیزه و اطمینان خاطری به من داد که فکر می‌کنم نقش «مصعب» یکی از بهترین کارهایم شد. درباره میرباقری دوست دارم جمله‌ای را بیان کنم، آن هم اینکه کار کردن با وی در حقیقت نوعی آموزش محسوب می‌شود، چون جنس کار وی با دیگر فیلمسازان متفاوت است، به ویژه اینکه وی برای بازیگرانش احترام و ارزش بسیاری قائل است، به نحوی که وی برخی مواقع ساعت‌ها وقت می‌گذاشت تا به بازیگر کمک کند که نقشش را بهتر ایفا کند.

ـ درباره موفقیت فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی چه نظری دارید؟

از نگاه من جشنواره‌‌هایی که در غرب برگزار می‌شود عموماً رویدادهای سیاسی است که تنها با اهداف خاص، جوایزش را به برگزیدگان می‌دهد. برای همین به عقیده من جایزه گرفتن از این جشنواره‌ها افتخاری ندارد، بلکه آنچه که برای یک فیلم سینمایی افتخار محسوب می‌شود این است که مردم کشورمان کار را پسندیده و از آن استقبال کنند. نکته دیگر اینکه این جوایز فریبنده است، یعنی ممکن است یک هنرمند را در ظاهر به عرش ببرد، اما ناگهان به زمین بزند؛ اتفاقی که به نوعی برای محسن مخملباف روی داد.

در انتهای سخنانم از توصیه‌های مقام معظم رهبری یاری می‌گیریم؛ معظم‌له همیشه تاکید دارند که سینمایی افتخار‌آمیز است که انسان‌ساز باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • مریم IR ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۵
    0 0
    خاضر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اونم تو تیتر