به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، به نظر میرسد جریان رسانهای، وابسته به تفکری است که حیات آن در گرو سواری بر امواج توهم، شانتاژ و شبهه پراکنی است. و فضایی را ایجاد میکنند که در آن بیان مسائل روز جامعه و حرف زدن از احساسات واقعی مردم را برای سینماگران پر هزینه میکنند.
نمونههایی از جمله تحریم و بیرون کشیدن فیلمها از جشنواره و یا صحبت علیه برگزارکنندگان آنکه از دهه هفتاد به رویه هرساله تبدیل شد و در برخی سالها برشدت آن افزوده شد. این فعالیتها بیشتر با جنبه باجخواهی عدهای دامن زده میشد.
سؤالی که پیش میآید این است که رسانه بهعنوان منعکس کننده رویدادها چه نقشی در جهت دادن جشنواره به موضوعات حاشیهای داشته است و رویکرد رسانهها در این باره چقدر ملی بوده است و آیا نگاهها را به سمت تخصصی شدن و سینما بماهو سینما سوق داده است؟
برخی از کارگردانان از جمله ابراهیم حاتمیکیا بارها گفته است چرا به فیلمهای از لحاظ تخصصی توجه نمیشود و تنها به فکر درست کردن حاشیه برای آن هستید.
کما اینکه در حاشیهی نشست خبری فیلم «خروج» از خبرنگارانی که جنجال به پا کرده بودند پرسید: «چرا از بقیه عوامل سؤال نمیکنید؟» و یا اینکه گفت: «دیگر توجه نشدن به فیلمهایم برایم عادی است».
اما این موضوع فقط منحصر به حاتمیکیاست؟ و جواب خبرنگاری که گفت: «به این خاطر که بقیه را میتوانیم در طول سال تلفنی پیدا کنیم. ولی شما فقط اینجا به سؤالات جواب میدهید.» صادقانه است؟
اتفاقات این نشست را بگذاریم در کنار نشست خبری فیلم «روز بلوا» و واکنشهای «داریوش ارجمند» و نشست خبری فیلم «شین» و حاشیههایی که برای «شهاب حسینی» پیش آمد. همه این نشستها به این دلیل به تنش کشیده شده که شخصیتهای مورد بحث بهجای ادا و اطوار روشنفکری و یا ناز و کرشمههای بالای سن، تمایلاتی که نشانه علاقه به میهن بود نشان دادند. چه با نشان دادن دغدغه ملی در فیلم و چه با بیان اعتقادشان در نشست خبری.
در اینجا به برخی از سؤالات جریان رسانهای میپردازیم که با بیربطترین ارتباط با فیلم روی پرده، صرفاً به دنبال ایجاد تنش و پرداختن به مسائل حاشیهای بودند.
خطاب به حاتمیکیا؛ چرا درباره اعتراض آبان فیلم نمیسازید؟ آیا کشتههای هواپیمای اوکراین جزو مردم نبودند؟
خطاب به بهروز شعیبی؛ چرا با فلان تهیه کننده سینمایی همکاری کردید؟
خطاب به شهاب حسینی؛ چرا جایزهتان را در کن در ایران به امام زمان(عج) هدیه کردید؟
خطاب به حجازیفر؛ شما حق استفاده از زبان غیرفارسی در فیلم نداشتید!
بیان این نوع سؤالات همراه با داد و فریاد و بیادبی فقط نشانهای از هدف طراح سؤال برای به هم ریختن جلسه است. آشفته بودن فضای سینما و رسانهها به نفع کیست؟
آیا سینمایی که باید الگوی جامعه باشد میتواند در چنین فضای تنشزا و غیرمؤدبانه رشد کند؟ چرا باید این ادبیات هتاک بر مؤثرترین رویداد فرهنگی کشور حاکم باشد؟ چه از جانب هنرمندانی که به قول شهاب حسینی با هدف تفرقه روغن ریخته را نذر امامزاده میکنند چه از جانب رسانههایی که به شهاب حسینی توهین میکنند که چرا دم از وحدت میزنی.
به نظر میرسد جریان رسانهای، وابسته به تفکری است که حیات آن در گرو سواری بر امواج توهم، شانتاژ و لجن پراکنی است و فضایی را ایجاد میکنند که در آن بیان مسائل روز جامعه و حرف زدن از احساسات واقعی مردم را برای سینماگران پر هزینه کنند و این موضوع فرصتهایی طلایی در اختیار سوءاستفاده گران قرار میدهد تا بر روی امواج خبری این رخداد ملی و بینالمللی سوار شوند.
افرادی که تعلق چندانی به سینمای ایران ندارند و تنها دغدغهشان نمایش عرقخوری، کشف حجاب، مسائل فمینیستی و همجنسگرایی است تا موردتوجه جشنوارههای غربی قرار بگیرند و جامعه ایران را به قهقرا سوق دهند.
اگر جامعه رسانهای کشور، تخصصیتر به سینما نگاه کند و نگاه جناحی یا تعصبی را کنار بگذارد میتوان شاهد فضای سالمی بود که در آن مطالبات واقعی مردم طلب شود و سینماگران نیز متأثر از آن آثاری تولید کنند که به فرهنگ جامعه کمک کند نه اینکه فضا را دو دستی در اختیار غربگرایان کم تخصص قرار دهند.
در پایان یادآور میشود که رویداد فرهنگی جشنواره فیلم فجر، همواره مورد انتقادات زیادی قرار گرفته و نقاط ضعفی داشته است و به نظر نگارنده مهمترین عاملی که میتواند این نقاط ضعف را برطرف کند گوشزد کردن انتقادات به دور از تعصب و جناحبندیهای رایج است تا فرصت از کسانی که ادای اپوزیسیون را در میآورند گرفته شود. کسانی که جشنواره فجر را یک اتفاق حکومتی میدانند و همواره به بد و بیراه گفتن و فحاشی به آن یا افرادی که به زعمشان حکومتی هستند، میپردازند.
یادداشت: نوید نوروزی