به گزارش خبرگزاری «حوزه»، وحدت و همدلی میان مؤمنان، از اصول و شعائر قرآنی است که اهل بیت(علیهم السلام) به آن اهتمام داشته اند. سیره رفتاری و گفتاری ائمه(علیهم السلام) یکی از منابع اربعه استنباط احکام و شریعت حقّه تشیع می باشد؛ چرا که مفسران حقیقی قرآن و مروّجان واقعی دین، اهل بیت(علیهم السلام) هستند. تاریخ، مملوّ از تلاش معصومین(علیهم السلام) در زمینه ایجاد و بسط وحدت و همدلی بین مؤمنین است.
یادداشت ذیل تلنگری است از سیره اهل بیت(ع) در خصوص وحدت و همدلی مسلمین.
* وحدت و همدلی در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله)
پيامبر(صلی الله علیه و آله) همزمان با ورود به مدينه، با ايجاد پيمان صلح ميان اوس و خزرج، وحدت اسلامي را تحقّق بخشيد و با رشد عواطف انساني و معيارهاي ديني، وحدت جامعه آن زمان را بيمه كرد.
طبري در روايتي ذيل آيه شريفه 103 آل عمران، مي نويسد: خداي عالم دين اسلام را آورد و به بركت این دين اُلفت و برادري ميان مردم برقرار كرد و تمام مردم را گرد اسلام جمع نمود؛ آنها را به برادري دعوت كرد که يکي از مهم ترين آنها دو قبیله بزرگ مدينه اوس و خزرج بودند كه با آغوش باز از اسلام استقبال كردند، در حالي که 120 سال بين اين دو قبيله جنگ و غارت حاكم بود.[1]
در نقلي ديگر آمده است: نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله) بخشي از آيات قرآن را براي آنها (قبیله اوس و خزرج) قرائت فرموده، الفت و برادري جامعه اسلامي را از منظر قرآن براي آنها تشريح و تفسير کردند. بعد از اين سخنراني، برخي شيوخ و بزرگان مدينه عرضه داشتند: يا رسول الله! آن چنان شرّ و فساد و اختلاف ميان این دو قبیله است كه در ميان هيچ قومي اين چنين نبوده؛ اما با اين سخنان زيبا كه شما براي آنان بيان كرديد و آيات قرآن، ما اميداواريم كه خداي عالم به بركت تو و دين تو و قرآن تو اين آتش اختلاف را ميان اين دو قوم خاموش كند و ميان آنها الفت برقرار نماید.[2]
بناي قبول مردم مدينه از اسلام و استقبال آنان از این آیين و قرآن، تلاش مجدانه پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دعوت اسلام به ایجاد و بسط وحدت و نهي از هرگونه تفرقه و اختلاف بوده است.
همچنين پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نفي تعصّبات ملي و نژادي و با استفاده از ظرفيت موجود جامعه و نقش مؤثر و سازنده كعبه براي تحقق وحدت اسلامي، تلاش کردند با اعلام حمايت از قشر محروم و ستمديده، آنان را به مركز واحدي هدايت فرموده، به اين طريق پايه هاي وحدت امت اسلامي را تثبیت كنند و با تحمّل، مدارا و گذشت از مسائل شخصي به خاطر مصالح امت، وحدت اسلامي را تحقق بخشند.
به طور مثال، ايجاد عقد اخوت ميان مهاجر و انصار را از راهبردهاي اساسي در راستاي تحقق وحدت اسلامي مطرح ساختند كه يكي از كارآمدترين راهكارها بود، به گونه اي كه انصار، برادران مهاجرشان را در اموال و خانه هاي خود شريك مي دانستند.
* امیرالمؤمنین(علیه السلام) و وحدت
سيره اميرمؤمنان علیه السلام در جهت حفظ وحدت جامعه اسلامي - كه با گذشت از حق مسلّم شان برای خلافت همراه بود - همواره بايد براي امت اسلامي سرمشق و عبرت آموز باشد.
امام در اين مورد مي فرمايد: امت هاي پيشين مادامي كه با هم اتحاد و وحدت داشتند، در پيشرفت و شكوفايي بودند، و به عزّت و اقتدار دست يافتند، خلافت و وراثت در زمين را به دست آوردند و رهبر و زمامدار جهان شدند.[3]
مطالعه در سيره امام علي(علیه السلام) نشان مي دهد كه هدف آن حضرت، تنها حفظ اصل اسلام و وحدت بين عموم مسلمانان بود و در مسئله خلافت - كه اولين اختلافي بود كه بين امت اسلامي به وجود آمد - با صبر و سكوت خود، اجازه ندادند اين اختلاف، وحدت امت اسلامي را خدشه دار سازد. ایشان می فرمود: «إِنِّي أَدْعُوكُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ حَقْنِ دِمَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَإِنْ قَبِلْتُمْ أَصَبْتُمْ رُشْدَكُمْ وَ اهْتَدَيْتُمْ لِحَظِّكُمْ وَ إِنْ أَبَيْتُمْ إِلَّا الْفُرْقَةَ وَ شَقَّ عَصَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَلَمْ تَزْدَادُوا مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً وَ لَنْ يَزْدَادَ الرَّبُّ عَلَيْكُمْ إِلَّا سَخَطاً». [4]
من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش(صلی الله علیه و آله) و جلوگیری از ریختن خون این امت فرا می خوانم. اگر پذیرفتید، راه رستگاری خود را یافته و به نصیب (اخروی) خویش رهنمون شده اید و اگر سر باز زدید و جز پراکندگی میان این امت را نخواستید در آن صورت هرگز بر دوری خود از خدا نیفزودید و خداوند نیز هرگز جز بر خشم خود نسبت به شما نخواهد افزود.
ایشان، هیچ دلیلی را برای خدشه دار کردن و زوال وحدت و همدلی مسلمین موجّه ندانسته و فرمودند: «... وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ-أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ [تَعَالَى] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ(صلی الله علیه و آله) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: ]ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ[وَ فِيهِ [تِبْيَانُ كُلِ] تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْء»[5] [چرا با هم اختلاف کنند؟ در صورتی که] خدایشان یکی، پیغمبرشان یکی و کتابشان یکی است. آیا خدای سبحان، آنان را به اختلاف امر فرموده که اطاعت کردند؟ یا آنها را از اختلاف پرهیز داد و معصیت خدا نمودند؟ آیا خدا دین ناقصی فرستاده و در تکمیل آن از آنها استمداد کرده است؟ آیا آنها شرکای خدایند که هرچه می خواهند در احکام دین بگویند و خدا رضایت دهد؟ آیا خدای سبحان دین کاملی فرستاد، پس پیامبر(صلی الله علیه و آله) در ابلاغ آن کوتاهی ورزیدند؟ در حالی که خدای سبحان می فرماید: «ما در قرآن چیزی را فروگذار نکردیم.» و در قرآن بیان هر چیزی است و بعضِ قرآن گواه بعض دیگر است و اختلافی در آن نیست.»
* تلاش حضرت زهرا(علیها السلام) برای دوری از تفرقه
یکی از نکات مهم تاریخی که کمتر مورد توجه و بحث قرار گرفته، نقش حضرت زهرا(علیها السلام) در حفظ وحدت مسلمین، خصوصاً بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می باشد. وقتی ایشان دیدند که جامعه مسلمین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) دچار تفرقه شده و هر لحظه ممکن است اتفاقات بدتری بیفتد، دست حسنین(علیهما السلام) را گرفته، به همراه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به در خانه مهاجرین و انصار بردند و با یادآوری حدیث غدیر، حجت را بر امت تمام کرده، از تفرقه برحذر داشتند و سفارش به جمع شدن گرداگرد شمع ولیّ خدا کردند.
حضرت(علیها السلام) در خطبه فدکیه، درباره محوریت اهل بیت(علیهم السلام) در امر وحدت می فرمایند:
* «وَ طَاعَتَنَا نِظَامَاً لِلمِلَةِ»؛ و اطاعت از ما [اهل بیت] باعث نظم ملت [و آیین و شریعت] است.
این جمله و جمله بعدی عطف بر «فَجَعَلَ اللهُ الاِیمَانَ...» بوده که در همین خطبه آمده است. بنابراین، معنایش این است: خداوند اطاعت از ما اهل بیت را موجب نظم شریعت قرار داد؛ چراکه تمام مردم اطراف محور دین جمع می شوند و آن محور توسط امامی که عالم ترین، باتقواترین و جامع تمام کمالات است، تبیین می شود.
اهل بیت(علیهم السلام) نسبت به دین از دیگران آگاه تر و به حقایق قرآن آشناتر هستند؛ زیرا علم آنان به مبدأ وحی متصل است و به طور طبیعی، هماهنگی امور دینی در اطاعت از آنان خواهد بود.
* «وَ اِمَامَتَنَا أَمَانَاً مِنَ الفُرقَةِ [للفرقة]»؛ و رهبری ما را سبب ایمنی از تفرقه و پراکندگی قرار داد.
در اینجا حضرت مسئله امامت را بیان کرده اند و در واقع به خلیفه و مردم تذکر داده اند که امامت و جانشینی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از آن ماست و خدا آن را برای جلوگیری از تفرقه مردم و جمع شدن دور یک محور قرار داده است.
به بیان دیگر، خدای متعال امامت را قرار داده است تا امت اسلام متفرق نشوند و هرکدام به یک طرف نروند. محوری که عقل نیز آن را پذیرفته است. وقتی که شخصی از هر جهت؛ از جهت علم، تقوا، تدبیر، عدالت، ارتباط با خدا و... بر دیگران رجحان داشته باشد، طبعاً همه باید به سراغ او بروند. وقتی چنین شد، بنابراین، تفرقه و پراکندگی به وجود نخواهد آمد.[6]
پی نوشت:
[1]. جامع البيان، طبري دار الجیل، بیروت، بی تا، ج 4، ص 64.
[2]. جامع البیان، طبري، ج 4، ص 48؛ فتح الباري، ابن حجر، دار بن حزم، بیروت، 1422 ق، ج 7، ص 172؛ المستدرك علی الصحیحین، حاكم نيشابوري، مکتبة النصر، ریاض، 1968 م، ج 3، ص 225.
[3]. نهج البلاغه، سید رضی، نشر هجرت، قم، 1414ق، خطبه50.
[4]. همان.
[5]. همان، خطبه 18.
[6]. ر. ک: شرح خطبه حضرت زهرا(علیها السلام)، سید عزالدین حسینی زنجانی، بوستان کتاب، قم، چاپ دهم، 1387ش، ص 365.
به کوشش؛ محمدرضا حدادپور جهرمی
نظر شما