اشاره؛
حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب که با هفت دانشکده «شیعه شناسی»، «مذاهب»، «زن و خانواده»، «عرفان»، «فلسفه»، «ادیان» و «مجازی» در حال فعالیت است، در حاشیه بازدید از رسانه رسمی حوزه های علمیه به گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» نشست که متن کامل این مصاحبه تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* در ابتدا ضمن تشکر از حضور در این رسانه، باید خدمتتان عرض کنم که ما دو مدل مصاحبه می توانیم با شما داشته باشیم. مدل اول، به صورت روتین و سوالات کلی است؛ مدل دوم پرداختن به سوالات جزئی تر و برخی از حاشیه هاست. هر جور شما صلاح بدانید، سوالات خود را آغاز می کنیم.
ما در خدمت شما هستیم و برای بنده فرقی نمی کند.
* معمولا جنابعالی را به عنوان یک روحانی صریح می شناسند. صراحت شما دلیل خاصی دارد؟
ما به دست شهید بهشتی تربیت شدیم و همین مشکلات در زمان ایشان هم وجود داشت. ایشان تا زنده بود، خبرساز بودند. این شهید بزرگوار انسان اصولگرایی بود و شخص اصولگرا، طولانی مدت است و به همین دلیل مشکلاتی برای او به وجود می آید.
بنده از صریح ترین و شجاع ترین مخالفین آقای احمدی نژاد بودم و تاریخ هم می داند. این شخص، بنده را برای وزارت دعوت کرد و الحمدلله قبول هم نکردم . هشت سال به خاطر این مخالفت چوب خوردم؛ اما امروز با سر بلندی و سرافرازی حرف می زنم؛ این می شود انسان اصولگرا که نون به نرخ روز نمی خورد. چرا من صریحم؟ چون اصولی دارم و با اصولی که امام خمینی(ره) می گفت، احمدی نژاد نمی ساخت و این شخص یک شیاد بود. الان هم همین طور صریح حرف می زنم.
* شما در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد برای وزارت دعوت شدید؟
بنده هفته اول ریاست جمهوری برای وزارت دعوت شدم.
* برای تصدی کدام وزارتخانه؟
ایشان برای سه وزارت اطلاعات، کشور و ارشاد بنده را دعوت کرده بودند.
* شما وقتی این همه با نظریات ایشان فاصله داشتید، چطور دعوت به وزارت شدید؟
به ایشان سفارش کرده بودند؛ آقای مصباح و آقای جنتی به ایشان سفارش کردند؛ چون با بنده خیلی نزدیک بودند؛ ما طلبه مدرسه حقانی بودیم و این آقایان جزو رؤسای این مدرسه علمیه بودند.
خب می دانید که شهید قدوسی، شهید بهشتی، آیت الله جنتی و آیت الله مصباح این مدرسه را هدایت می کردند. این دو بزرگوار زنده بودند و بنده را به احمدی نژاد معرفی کردند. من هم رفتم با ایشان صحبت کردم و گفتم: بنده که قصد وزیرشدن ندارم؛ اما اگر بخواهم وزیر شوم، وزیر رفاه می شدم.
* صحبت از مرکز خدمات حوزه شد. شما به یک باره از ریاست این مرکز کنار رفتید یا کنار گذاشته شدید که حواشی برای شما داشت. توضیحی دارید؟
اگر بنده عزل شده بودم که رئیس هیأت مدیره مرکز خدمات نمی شدم. بنده 14 سال مدیر آنجا بودم و دو دوره هم با حکم آقا رئیس هیأت مدیره هستم. اگر به عنوان مثال ایشان رودروایستی داشتند، برای دوره بعد حکم بنده را تمدید نمی کردند. ضمن اینکه با حکم ایشان پس از ریاست مرکز خدمات، همان هفته عضو هیأت امنای جامعه المصطفی هم شدم. به نظر شما چرا عضو هیأت امنای المصطفی شدم؟ به نظر می رسد معنایش این باشد که این شخص از اردوگاه ما خارج نیست. رهبری نور چشم ماست؛ من یک سوال از شما دارم. چه کسی به اندازه بنده برای آقای خامنه ای در حوزه فداکاری کرده است؟ چه کسی مرکز خدمات را درست کرد؛ به چه اندازه مرکز خدمات به علاقه طلاب به آقای خامنه ای مؤثر بود؟
* برخی دلیل جابجایی شما از مرکز خدمات حوزه را مسائل سیاسی بیان کرده اند.
بنده منکر این قضیه نیستم؛ شاید هم سیاسی باشد؛ اما سوال اینجاست که بنده اگر مشکلی پیدا کردم، چرا در جای دیگر ابقاء شدم؟؛ ممکن است متولیان امر صلاح ندانند که شخصی در فلان جا باشد. بنده که ادعایی ندارم که کارهای بنده بدون مشکل بوده است؛ ولی حضرت آقا با همین وضع بنده را نگه داشته اند. به دنبال تبرئه نیستم؛ ولی احکام رهبری گویای مطلب دیگری است.
* برخی اشکال می کنند که شما با ساخت و سازهای آپارتمان در پردیسان، باعث شدید که طلاب در قم بمانند و مهاجرت نکنند. این اشکال را قبول دارید؟
خب آمار بگیرید که طلاب طرح هجرت چه تعداد از پردیسان هستند؛ امروز بیشترین طرح هجرتی ها از پردیسان هستند؛ بیشترین مهاجرین، مبلغین و ... از طلاب پردیسان هستند؛ امروز بسیاری از آن خانه به اجاره دیگر طلبه ها درآمده است. یک منزل 70 متری که مانع مهاجرت نمی شود. به نظر شما یک خانه باعث ماندن شخص می تواند بشود؟ اصلا حرف معقولی است؟
* یعنی نسبت به تعداد طلاب و منازلی که در پردیسان درست شده، مهاجرت ها خوب بوده است؟
طلاب زیادی مهاجرت کردند. بیشتر از این نسبت رفته اند. بسیاری از طلاب وظیفه شناس، خانواده خود را با خیال آسوده در این آپارتمان ها گذاشته و به تبلیغ می روند. آنجا تبدیل به مکان پاکی شده است. الان هم اگر به من اجازه دهند، یک شهر برای طلاب درست می کنم. مشکل جای دیگر است؛ چرا آدرس غلط می دهید؟؛ طلبه باید وظیفه شناس تربیت شود. چرا نمی گویند که آقای نواب همزمان با پردیسان در 20 استان منزل ساخته است. ما 10 هزار منزل در 20 استان دیگر برای طلاب ساخته ایم.
* گویا در بحث بیمه طلاب هم اشکالاتی به شما وارد شده است...
مشکل خاصی نبود. درباره بیمه شدن طلاب دو نگاه در حوزه وجود داشت. برخی نگاه های سنتی می گفتند که طلاب نباید بیمه شوند تا در هنگام مریضی فرزندان به امام زمان(عج) متوسل شوند.
* چرا طلاب با کمترین مبلغ، بیمه شده اند؟
چون ما نمی خواهیم نسل ممتاز باشیم؛ اتفاقا دفاع ما از بیمه طلاب همین مسئله است که حوزویان همانند ضعیف ترین مردم بیمه شده اند؛ شما در این بیمه جلوی جامعه مشکل نداشته و سرتان بلند است؛ طلبه می گوید بنده هفت درصد حق بیمه می دهم؛ برادر کارگر من هم هفت درصد حق بیمه می دهد؛ آن برادر معلم بنده نیز هفت درصد حق بیمه می دهد و من از همه آنان حقوقم کمتر است.
* از اشکالاتی که به بیمه طلاب مخصوصا در چند ماه اخیر گرفته شده، این است که این حق بیمه از پول بیت المال پرداخت می شود.
این پول بیت المال برای هشت میلیون خانواده دیگر هم پرداخت می شود. دولت حق بیمه همه این افراد را می دهد. امروز 28 میلیون نفر بیمه تأمین اجتماعی هستند و ما هم جزو این 28 میلیون هستیم.
قانون اساسی گفته است که باید برای همه پرداخت شود؛ چه تفاوتی میان استاد دانشگاه و استاد حوزه است؟ این یک سوال است؛ چطور استاد دانشگاه تا سقف 10 میلیون تومان بیمه می شود؛ آنوقت استاد حوزه تا سقف یک میلیون تومان مشکل دارد؟
* در ابتدای مصاحبه از شهید بهشتی(ره) سخن به میان آمد. در جایی گفته بودید که در سن 9 سالگی با سخنرانی آیت الله بهشتی این جرقه در ذهن شما زده شد که طلبه شوید. توضیحی در این رابطه بفرمایید.
آقای بهشتی با یکی از علمای شهرضایی به نام حاج آقای رضایی هم درس بوده اند که در سال 1346 مهمان ایشان شدند و در حسینیه سادات این شهر هم سخنرانی کردند. در آن زمان ایشان در آلمان بود و ما در سخنرانی ایشان شرکت کردیم و خیلی لذت بردیم که انسان می تواند طلبه شود و کار بین المللی هم انجام دهد. از همان روز اول طلبگی هم رفتم زبان انگلیسی را شروع کردم و به هم کلاسی های خود یاد دادم و تا به امروز هم بیش از 600 سفر خارج از کشور رفته ام و انسان می تواند طلبه شود و خدمتگزار جهانی هم باشد.
* در این سفرهای خارجی نظر اندیشمندان و مردم کشورهای گوناگون نسبت به ایران چطور بوده است؟
نظرات مختلف بوده است. در مجموع باید گفت که هرچه فشار دولت ها نسبت به ایران بیشتر شود، نگاه ملت ها خوشبینانه تر می شود.
کشور ما کشوری است که بر روی اصول ایستاده است. انسان هایی که بر روی اصول خود ایستاده و نون به نرخ روز نمی خورند، چوب خواهند خورد. کشورهایی هم که نون به نرخ روز نمی خورند، چوب می خورند.
یعنی ممکن است 10 سال دیگر دنیا به این نتیجه برسد که دست ایران درد نکند که سوریه و عراق را نگه داشت و نگذاشت این کشور لانه تروریست ها و داعش شود؛ شاید دنیا امروز تجلیل نکند. انسان اصول گرا نباید لحظه ای تردید کند.
* چون شما از این کلمه استفاده کردید، بنده هم استفاده می کنم و سؤالم این است که دولت آقای احمدی نژاد بیشتر در دنیا نون به نرخ روز می خورد یا دولت آقای روحانی؟
دولت احمدی نژاد که اصلا با دنیا ارتباطی نداشت و خیلی کم بود.
بنده در مسائل بین المللی نقطه نظرم، نظام و حضرت آقاست.
مسئله سوریه، عراق، یمن و ... دست روحانی و احمدی نژاد نیست. رهبری، اصولگرایانه کشور را در دنیا پیش برده است و این ممکن است در برخی مواقع به مذاق دنیا خوب نیاید؛ اما در پنج سال دیگر قضاوت دنیا چیز دیگری خواهد شد.
اصول کشور ما حمایت از مستضعفین، مقابله با تروریست و مقابله با استکبار و عدم تسلیم در مقابل مستکبران است.
* آیا دولت های ما در مباحث بین المللی مطابق با نظر رهبری به پیش رفته اند؟
نمی توانند مخالفت بکنند. یعنی شرایط جهانی و کشور به نحوی است که نمی توانند مخالفت کنند.
* شما موافق برجام هستید؟
من موافق و مخالف مشروط همه چیز هستم. بنده درباره برجام تا آنجایی که منافع کشور حفظ شد و تا آنجا که از تحریم های سازمان ملل بیرون آمدیم، موافقم و تا آنجایی که آمریکا بدعهدی کرد و آقا هم گفتند که بدعهدی می کند، مخالفم و این مباحثش خوب نبود. برجام مطلق نیست.
* شما یک دوره هم برای ریاست جمهوری ثبت نام کردید. دلیل خاصی داشت؟
بنده یک ثبت نامی با اشاره یکی از بزرگان انجام دادم و منظور عقلایی که آن شخص داشت، با ثبت نام بنده برآورده شد و بعد از آن کناره گیری کردم.
* شما برای حضور در مجلس خبرگان رهبری هم امتحان دادید؛ توضیحی در این رابطه بفرمایید.
خبرگان با دو شیوه پذیرش دارد؛ شیوه اول با جزوه است؛ شیوه دوم با امتحان کتبی. ما جزو افرادی بودیم که با جزوه قبول شدیم و پس از قبولی با جزوه، از همه افراد شرکت کننده، مصاحبه ای گرفته شد و بنده هم مصاحبه دادم و در آن مقطع در انتخابات خبرگان تهران شرکت کردم.
* می گویند فاصله آقای نواب با نهادهای انقلابی زیاد شده است. این حرف را قبول دارید؟
منظور شما از نهادهای انقلابی کدام نهاد است؟ اگر منظور شما از نهاد انقلابی، دفتر رهبری است، هر هفته در آنجا جلسه دارم؛ بنده با دفتر جدا نیستم.
* یعنی با بقیه نهادهای انقلابی جدا هستید؟
با بقیه نهادها جدا نیستم؛ کاری در آنجا ندارم. با مسئولین سپاه رفت و آمد داریم و بنده خودم نیروی سپاه بودم و الان هم بازنشسته سپاه هستم؛ وقتی در سپاه کاری داشته باشم، می روم؛ ولی بالطبع اگر کاری نباشد، مثل همه نمی روم. مشکلی با سپاه یا هیچ نهاد انقلابی دیگری ندارم.
* حضرت آقا تأکید بر «حوزه انقلابی» داشته و دارند؛ به نظر شما ایشان چه مسئله ای را در حوزه کمرنگ دیدند که سفارش بر این موضوع کرده اند؟
فاصله نگاه طلاب میانی با انقلاب، از دلائل آن است. طلاب ابتدایی با رهبری و انقلاب مشکلی ندارند؛ اما برخی از قشر میانی حوزه، فاصله گرفته اند. به موازات فعال شدن نگاه سنتی در حوزه، نگاه انقلابی فاصله گرفته و به همین دلیل، رهبر انقلاب بر حوزه انقلابی تأکید کرده اند.
* پشت پرده این فاصله ها چه کسانی هستند؟
من نمی توانم شخصی را معرفی کنم؛ ولی جریانی که از قبل هم با امام مشکل داشته، خزنده در حال پیشروی است و امروز هم با انقلاب و رهبری دچار مشکل است.
* آیا پس از سخنان حضرت آقا درباره انقلابی ماندن حوزه، وضع موجود بهتر شده است؟
این مسئله نیازمند به فعالیت درازمدت است. باید نگاه انقلابی و نگاه حکومتی و فقه حکومتی در حوزه جا بیفتد و امروز کسی به دنبال این فکر نیست. اینکه حوزه باید جوابگوی جهان باشد، مطرح نیست و باید برای این مسئله کار کرد.
* رهبر انقلاب در آن فرمایش خود در جمع مسئولان مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم بیان کرده بودند که «حوزه انقلابی در معرض خطر است»؛ این جمله بدین معناست که حوزه در زمان گذشته کاملا انقلابی شده بود؟
طیفی که مخالف امام بودند، از ترس، ظهور و بروز نداشتند؛ اما الان جان گرفته اند. این سخن آقا، بسیار دقیق است. ما سال 1367 با شش نفر، انتخابات مجمع نمایندگان را برگزار کردیم. سه نفر طلبه بودند. بنده و آقای ذوالنور و آقای مصباحی و سه نفر هم از اعضای جامعه مدرسین که فقط آیت الله مشکینی در خاطرم مانده است. آن حوزه یکپارچه انقلابی بود. بنده نامه ای برای امام تدوین کرده و آیت الله مشکینی امضا کردند و خدمت امام خمینی(ره) ارسال شد. در آن نامه آوردیم که در جایی که دو طلبه خوب در رقابت قرار می گرفتند، رأی به کسی تعلق می گرفت که پای او در جبهه مجروح شده بود؛ یعنی به این مقدار آن حوزه انقلابی بود. آن انتخابات با مشارکت فراگیر طلاب برگزار شد. آقا دقیق گفتند که آن حوزه انقلابی در معرض خطر است.
در آن زمان، اشخاصی به امام علاقه نداشته و مخالف ایشان بودند؛ اما جرأت اظهار نداشتند؛ اما امروز آهسته آهسته تحت پوشش های مختلف مشغول به فعالیت هستند.
* شما در گذشته مشارکت بیشتری در جامعه روحانیت مبارز داشتید. هنوز هم در جلسات این جامعه شرکت می کنید؟
از سال 1390 تا به الان در جلسات این جامعه شرکت نمی کنم و با اعضای این جامعه اختلاف نظر دارم.
گفت و گو: محمدرسول صفری