به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود، در ادامه شرح چهل حدیث، در حدیث سی و یکم به بحث بازپرسی در قیامت پرداخته اند که بخش دوم آن در ادامه، تقدیم می گردد:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
بحث جلسۀ قبل راجع به روايتي از امام رضا«سلاماللهعليه» بود که در آن از لسان مبارک و نوراني رسول خدا«صلياللهعليهوآلهوسلّم» میفرمایند:
«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَا يَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْت»[1]
روز قيامت بنده قدم از قدم برنمىدارد تا اينكه از چهار چيز از وى سؤال میشود: از عمرش كه در چه سپرى ساخته؟ و جوانيش در چه راهی صرف كرده؟ و از مالش كه از كجا آورده و به چه مصرفی رسانده؟ و از دوستى ما اهل بيت.
در خصوص سؤالهاي اوّل و دوّم بازپرسي، مطالبي بيان شد. در اين جلسه به شرح دو فراز بعدي روايت شريف خواهيم پرداخت.
سؤال سوّم در بازپرسي قيامت که قبل از حساب و کتاب از انسان پرسيده ميشود، راجع به اين است که مال خود را از چه راهي بهدست آوردي و در چه راهي مصرف کردي؟ :«عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ».
اگر بنده در بازپرسي قيامت نتواند بگويد که درآمدش و مالي که جمع کرده، از حلال بوده است، از آن بازپرسي رد نميشود. طبق چند روايت از پيامبر اکرم«صلياللهعليهوآلهوسلّم» بدني که غذاي حرام وارد آن شده و جسمي که با درآمد نامشروع رشد و نمو کرده، بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد.[2]
کسب مال حلال بسیار مشکل است، اما از اوجب واجبات است، ثوابش هم بالاترینِ ثوابهاست. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند که به دست آوردن مال حلال مشکلتر از نبرد در جبهه است: «مُجَالَدَةُ السُّیوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ»[3]. آن حضرت در روايت ديگري از قول رسول خدا«صلياللهعليهوآلهوسلّم» ميفرمايند: کسی که شب را از خستگی طلب حلال بخوابد، آمرزیده خوابیده است: «مَنْ بَاتَ كَالًّا مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ بَاتَ مَغْفُوراً لَهُ»[4].
مال حرام، مانع بزرگی برای رستگاری انسان به شمار میرود. مال حرام در این دنیا بیبرکت و موجب وزر و وبال است، در آخرت هم خداوند متعال قسم خورده است که از حقّ مردم و از ظلم ظالم نخواهد گذشت: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا يجُوزُنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ»[5].
قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»[6]؛ خداوند متعال در کمين بندگان است. امام صادق«سلاماللهعلیه» دربارۀ اين آيۀ شريفه فرمودند: «مرصاد پلى بر راه بهشت است و هیچ بندهاى كه حق ديگران بر گردن او باشد، نمیتواند از آن عبور و تجاوز كند».[7]
پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» در آخرین لحظات حیات و در حالي که بيماري ايشان وخيم بود، چشمها را باز کردند و فرمودند: عایشه هفت دینار از بیتالمال نزد توست، بياور و به علي برسان. این فرمایش پیامبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» سه مرتبه تکرار شد و در نهایت عایشه هفت دینار را آورد و به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» تحویل داد و آن حضرت به مصرف رسانيد.[8]
امام باقر«سلاماللهعلیه» از قول رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: حرمت مال مؤمن مانند حرمت خون و جان اوست: « حُرْمَةُ مَالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ»[9]. امام صادق«سلاماللهعلیه» فرمودند: هرکس به ناحق اموال دیگران را بخورد، در قیامت باید آتش بخورد: «مَنْ أَكَلَ مَالَ أَخِيهِ ظُلْماً وَ لَمْ يرُدَّهُ إِلَيهِ أَكَلَ جَذْوَةً مِنَ النَّارِ يوْمَ الْقِيامَةِ»[10].
اداي حقّ مردم واجب است و تضييع آن عقوبتهاي دنيوي و اخروي سختي دارد. بنابراين همه بايد از حلال بودن درآمد خود طمينان حاصل کنند و در مسألۀ حقّالنّاس دقيق و جدي باشند. بهخصوص در زمان حاضر که بهدست آوردن مال حلال سختتر شده، لزوم تلاش براي آن بيشتر احساس ميشود. پيامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» ميفرمايند: زماني بر مردم ميرسد که باکي از حلال يا حرام بودن درآمد خود ندارند: «لَيَأْتِيَنَ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُبَالِي الرَّجُلُ بِمَ يَأْخُذُ مَالَ أَخِيهِ بِحَلَالٍ أَوْ حَرَام»[11].
متأسفانه در زمان حاضر، رباخوردن و ربادادن، عادي شده است و بعضي مثل اينکه بخواهند با حیلههای شرعی موش را آب بکشند و بخورند، ربا ميخورند. رشوهخواری و رشوهدادن نیز چنين است. معمولاً انجام کارها و فیصلهدادن پروندهها و گشودن گرهها، بدون پارتیبازی یا بدون رشوه مشکل است.
پيامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم»به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»میفرمایند: اى على! مسلمانها پس از من با تمسّک به حیلههای شرعی، حرام خدا را حلال میشمارند؛ شراب را به نام نبيذ، رشوه را با عنوان هديه و ربا را به اسم معامله میخورند.[12] ايشان در روايت ديگري فرمودهاند: من براي امتم بعد از خودم، بيش از هر چيز راجع به مکاسب حرام، شهوتهاي پنهاني و ربا، بيمناکم.[13]
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در خطبهاي فرمودهاند: كسى به ديدن من آمد که ظرفى سر پوشيده پر از حلوا برایم آورده بود. ایشان میفرمایند: از معجونى که در آن ظرف بود، چنان متنفّر شدم كه گويا آن زهر مار است. معلوم میشود او کاری با آن حضرت داشته و انتظار داشته است که حقی را ناحق یا ناحقی را حق جلوه دهند. میفرمایند به او گفتم: این هديه است يا زكات يا صدقه كه اين دو بر ما اهلبيت پيامبر«صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم» حرام است. گفت: نه زكات است و نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: مادرت به عزایت بنشیند، آيا از راه دين وارد شدهاى كه مرا بفريبى؟ يا عقلت آشفته شده؟ يا جن زده شدهاى؟ يا هذيان مى گويى؟
سپس امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» فرمودهاند:«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَشَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ»[14]؛ به خدا سوگند، اگر عالم هستی را به من بدهندو بگویند یک ظلم و یک حقّالنّاس کن و یک پوست جو را به ناحق از یک مورچه بگیر، من که علی هستم حاضر نیستم چنین کاری کنم.
قرآن کریم میفرماید: در قیامت گروهی از مردم اعمال خویش را نظیر گرد و غبار پراکنده مییابند: «و قَدِمْنَا إِلىَ مَا عَمِلُواْ مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا»[15]. یعنی آثار برخي اعمال، برای صاحبشان پوچ میشود و هیچ فایدهای ندارد. از امام سجاد«سلاماللهعلیه» سؤال شد: اگر کسی حقّ یک مسلمان را ضایع کند، آن مسلمان چگونه میتواند حقّ خویش را بستاند؟ آن حضرت فرمودند: در قیامت به اندازۀ حقّ مظلوم از اعمال نیک ظالم بر میدارند و به اعمال مظلوم میافزایند: «يؤْخَذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ مِنْ حَسَنَاتِهِ بِقَدْرِ حَقِ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَي حَسَنَاتِ الْمَظْلُوم »[16]سپس از ایشان سؤال شد: اگر ظالم يا بدهکار، حسنهای نداشته باشد، چه میشود؟ فرمودند: گناهان مظلوم يا بستانکار را به پروندۀ ظالم منتقل میکنند.
گرانفروشی، احتکار، غشّ در معامله، فروش کالاهای نامرغوب به عنوان جنس خوب و نظاير آن که در کسب و کارها فراوان است، مال انسان را حرام ميکند. امام جعفر صادق«سلاماللهعلیه»، کسی که اموال مردم را به ناحق بخورد، از تشيّع خارج ميدانند و میفرمایند: چنین کسی از پیروان من نیست: «لَيسَ بِوَلِي لِي مَنْ أَكَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً»[17].
شیعه کیست؟ کسی که انصاف دارد. رسول اکرم«صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم» فرمودهاند: «مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً»[18]؛ کسي که قانون مواسات را در رسيدگي به فقرا رعايت کند و با مردم با انصاف باشد، مؤمن حقيقي است. براين اساس، شيعۀ واقعي کسي است که با انصاف باشد. معنای انصاف چیست؟ انصاف، که طبق روايات، يکي از حقوق مسلمانها بر يکديگر است، يعني: همه همانطور که دوست دارند با خودشان رفتار شود، با دیگران رفتار کنند. امام صادق«سلاماللهعلیه» ميفرمايند: «إِنْصَافَ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى لَا يَرْضَى لِأَخِيهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا يَرْضَى لِنَفْسِهِ مِنْهُ»[19].
بازار با انصاف، بازاری است که در آن اجحاف، گرانفروشی، احتکار، کم فروشي، تقلب و حقهبازی نباشد، وگرنه کسب آن بازار مخلوط به مال حرام میشود.
امام صادق«سلاماللهعلیه» مقداري پول، بهعنوان مضاربه نزد شخصي سپردند. اتفاقاً در معاملۀ خود گرانفروشی کرد و اجناس را در شهري که به آن احتياج داشتند، دو برابر قيمت فروخت. وقتی پولها را خدمت امام صادق«سلاماللهعلیه» آورد، فرمودند: سود دو برابر را چگونه بهدست آوردي؟ او ماجرا را شرح داد. امام«سلاماللهعلیه» اصل سرمايه را برداشتند و سود حاصل از تجارت را در مقابلش ریختند و فرمودند: ما نياز به اين سودها نداريم. سپس به او فرمودند: کسب مال حلال، از شمشير زدن در ميدان نبرد سختتر است.[20]
سعد بنعبدالله قمي میگوید: در زمان امام حسن عسکری«سلاماللهعلیه» با احمد بناسحاق که از وکلای آن حضرت بود، بر ایشان وارد شدیم و مشاهده کردیم که حضرت مهدی«ارواحنافداه» هم حضور دارند. احمد بناسحاق، وجوه شرعي که شیعیان فرستاده بودند را در مقابل امام حسن عسکری«سلاماللهعلیه» گذاشت. امام یازدهم به فرزند گرامي خویش فرمودند: عزیزم این وجوه را بردار. حضرت مهدي«ارواحنافداه» گفتند: آیا شایسته است که دست پاک من به بعضی از این پولهای حرام و ناپاک برخورد کند؟ امام«سلاماللهعلیه» فرمودند: حلال و حرام را از هم جدا کن. آن حضرت صاحبان آن پولها را نام بردند، مقدار پول موجود در هر کیسه را فرمودند، وجوه حلال را از وجوه حرام جدا کردند و کیسههایی که در آن به سبب گرانفروشی، اجحاف و نظایر آن، مال حرام وجود داشت، برگرداندند و فرمودند: ما احتياج به اين قبيل پولها نداريم.[21]
عقوبت مال حرام، پيش از آخرت، در همين دنيا نيز دست و پا پيچ انسان ميشود و دامن او را ميگيرد. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» از قول رسول خدا«صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم» نقل میکنند که حقّالنّاس، یکی از گناهانی است که «تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَةِ»[22] عقوبت آن در همین دنیا به انسان میرسد. گرههای کور زندگی در بيشتر موارد، ناشی از پایمالکردن حقّ مردم و خوردن مال حرام است.
لقمۀ حرام، مانع بزرگي براي دستيابي انسان به حسن عاقبت محسوب ميشود. در زمان خلافت مهدي عباسي، شخصي به نام شريک، عالم اهل سنّت و محلّ رجوع مردم و مورد اطمينان و احترام آنان بود. روزي خليفه او را احضار کرد و گفت: شما بايد يكى از سه كار را بپذيريد؛ يا عهدهدار قضاوت در حکومت شويد يا معلّم خصوصي فرزندان من باشيد و آنها را تعليم دهيد يا دست کم يك مرتبه با من غذا بخوريد. شريک قدري فکر کرد و براي رهايي از دام آن دو پيشنهاد و چون چارهاي نداشت، غذا خوردن با خليفه را انتخاب کرد. هنگامي که غذاي خليفه را خورد، شخص فهميدهاي که ناظر ماجرا بود، گفت: پس از اين غذا، شيخ روى رستگاري را نخواهد ديد. اتفاقاً همين طور هم شد و بعد از آن، هم قاضيالقضات شد و هم فرزندان خليفه را تعليم داد و بالأخره درباري شد. نوشتهاند روزي دربارۀ کسري حقوق خود با مأمور پرداخت حقوق چانه ميزد. آن شخص گفت: مگر چيزي فروختهاى که پول آن را تمام ميخواهي؟ شريک گفت: آري، به خدا قسم، مهمتر از هر چيز، دينم را فروخته ام.[23]
مال حرام علاوه بر خود انسان، بر خانواده و فرزندان او نيز تأثير سوء ميگذارد. امام صادق«سلاماللهعلیه» ميفرمايند: «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ»[24]؛ آثار کسب حرام در ذريّه و نسلهای بعد آشکار میشود.
قرآن کریم میفرماید: «وَ لْيخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيةً ضِعافاً خافُوا عَلَيهِمْ فَلْيتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيقُولُوا قَوْلاً سَديداً»[25]؛ گرفتاری و حیرانی ناشی از ظلم، فقط دامن ظالم را نمیگیرد، بلکه خانواده و اطرافیان او نیز مجبورند به ظلم او بسوزند.
فساد اخلاقی در بسیاری از موارد ناشي از مال حرام است. جواني که پدر و مادرش، درآمد حرام دارند و از راه حرام به او غذا ميدهند، فاسد و لاابالی خواهد شد.
باید توجه شود که گرفتاری آن فرزندان، تقصیر خداوند نیست، بلکه آنها در آتشی میسوزند که پدر و مادرشان روشن کردهاند. اگر کسی یک ساختمان را شعلهور کند و اهل آن را در آتش بسوزاند، آیا خدا مقصّر است یا آنکه آتش افروزی کرده؟ آتش حقّالنّاس نیز ربطی به پروردگار متعال ندارد، ولی ذات باری تعالی، از سر لطف و رحمت خود برای آن فرزندان جبران خسارت میکند. اگر لایق باشند، دست آنها را میگیرد تا سقوط نکنند و در زندگی فرصتهایی سر راهشان قرار میدهد که با غنیمت شمردن و استفاده از آن فرصتها میتوانند پیشرفتهای جهشی داشته باشند.
از ديگر تبعات خطرناک مال حرام، قساوت قلب است. مال شبههناک و چه رسد مال حرام، دل را سیاه میکند. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» عامل قساوت قلب و سنگدلي انسان را کثرت گناهان او بر ميشمرند: «مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوبِ»[26]. حقّالنّاس و خوردن مال حرام، يکي از گناهان بزرگ است، پس سبب قساوت و سياهي دل ميشود.
وقتي شکم انسان از مال حرام پر شود، به نداي هدايت امام حسين«سلاماللهعلیه» نيز گوش نميدهد و موعظههاي آن حضرت را در روز عاشورا، با هلهله و سر و صدا پاسخ ميدهد. امام«سلاماللهعلیه» نيز وقتي ديدند سخن حق در دل سخت آنها اثرگذار نيست و قابل هدايت نيستند، علت سنگدلي آنها را چنين بيان کردند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ»[27]؛ شکمهاي شما از حرام پر شده و مهر بر قلبتان خورده است. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در موضع ديگري، اساساً زيادي مال و ثروت را، صرفنظر از حلال يا حرام بودن آن، عامل تباهي دين و قساوت دل برميشمرند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ مَفْسَدَةٌ لِلدِّينِ مَقْسَاةٌ لِلْقُلُوبِ»[28].
با اين اوصاف، ترديدي باقي نميماند که مال حرام دل را سياه ميکند. قرآن کریم میفرماید: وای بر دلی که سیاه باشد: «فَوَیلٌ لِلْقاسِیةِ قُلُوبُهُمْ»[29]. حتي طبق روايتي از امام صادق«سلاماللهعلیه» دعاي افراد قسيّالقلب نيز مستجاب نميگردد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ»[30].
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» ميفرمايند: لقمۀ حرام تا چهل روز مانع قبولي نماز و مانع استجابت دعا ميشود.[31]به تجربه هم اثبات شده است که یک غذای شبههناک، انسان را از نماز شب و فرصتهاي معنوي بازمیدارد، چه رسد غذای حرام.
از نشانههاي سنگدلي اين است که انسان حال دعا و مناجات و ارتباط با خداوند را ندارد. بدون عذر، از مسجد، نماز جماعت و جلسات مذهبي اعراض ميکند. هنگام نماز، بهجاي اقامۀ نماز اوّل وقت، مشغول تفريح يا کار يا امر ديگري غير از نماز است. قرآن کريم ميفرمايد: وای بر آن مسلمانی که در وقت نماز، غافل از نماز است: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ».[32]
افراد حرامخور، از شفاعت اهل بيت«سلاماللهعلیهم» نيز محروم ميگردند. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در وصیت خود به امام حسن«سلاماللهعلیه»، با چند مرتبه تأکيد و با چند سوگند ميفرمايند: کسی که ذرّهای مال حرام بخورد، در قیامت بر رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» وارد نميشود، از حوض کوثر نمينوشد و از شفاعت بهرهمند نخواهد شد. [33]
چنين کساني در قيامت، از شفيعان فاصله دارند. آنها را از راهي به جهنّم ميبرند که بر اهلبيت«سلاماللهعلیهم» وارد نميشوند، ايشان را نميبينند و در نتيجه، نميتوانند از شفاعتشان برخوردار گردند. اين تجسّم عمل خود آنهاست؛ آنها در دنيا پيرو اهلبيت«سلاماللهعلیهم» نبوده و راه خود را از ايشان جدا کردهاند، در آخرت نيز به اجبار، راهشان جداست.
اين بحث ناقص است. انشاء الله در جلسۀ آينده تکميل خواهد شد.
[1]. جامع الاخبار، ص 175.
[2] . إرشاد القلوب(للديلمي)، ج1، ص69.
[3]. الكافي، ج5، ص162.
[4]. الأمالي(للصدوق)، ص289.
[5]. کافی، ج 2، ص 443.
[6]. فجر، 14: «زيرا پروردگار تو سخت در كمين است.»
[7]. كافی، ج 2، ص 331.
[8]. الطبقاتالكبرى، ج 2، ص 184.
[9]. كافي، ج 2، ص 360.
[10]. كافي، ج 2، ص 333.
[11]. مجموعة ورام، ج1، ص11.
[12]. نهج البلاغة، خطبۀ 156
[13]. الكافي، ج5، ص 124.
[14]. نهج البلاغة، خطبۀ 224.
[15]. فرقان، 23: «و به هر گونه كارى كه كردهاند مىپردازيم و آن را [چون] گَردى پراكنده مىسازيم.»
[16]. کافی، ج 8، ص 106.
[17]. كافی، ج 5، ص 304.
[18]. الكافي، ج2، ص147.
[19]. كافی، ج2، ص170.
[20]. الكافي، ج5، ص161.
[21]. بحارالانوار ج 52، صص80 تا 82.
[22]. امالی، ص 237.
[23] . مروجالذهب، ج3، ص310.
[24]. الكافي، ج5، ص124.
[25]. نساء، 9: «و آنان كه اگر فرزندان ناتوانى از خود بر جاى بگذارند بر [آينده] آنان بيم دارند، بايد [از ستم بر يتيمان مردم نيز] بترسند. پس بايد از خدا پروا دارند و سخنى [بجا و] درست گويند.»
[26]. علل الشرائع، ج1، ص81.
[27]. بحار الأنوار، ج45، ص8.
[28]. تحف العقول، ص199.
[29]. زمر، 22: «پس واى بر آنان كه از سختدلى ياد خدا نمىكنند.»
[30]. الكافي، ج2، ص474.
[31]. بحار الأنوار، ج63، ص314.
[32]. ماعون، 4و5: «پس واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلند.»
[33] . دعائم الإسلام، ج2، ص351.