پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ |۱۵ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 23, 2024
کرسی آزاد اندیشی

حوزه/ پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام با همکاری کمیته مرکزی کرسی های آزاداندیشی حوزه های علمیه نشست اول گروه روش شناسی و مبانی معرفتی با موضوع«معارف پیش مفهومی و نقش آن ها در فهم متون وحیانی» را برگزار می کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام با همکاری کمیته مرکزی کرسی های آزاداندیشی حوزه های علمیه نشست اول گروه روش شناسی و مبانی معرفتی با موضوع«معارف پیش مفهومی و نقش آن ها در فهم متون وحیانی» را برگزار می کند.

بر اساس این گزارش: حجت الاسلام و المسلمین شعبان نصرتی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث و پژوهشگر پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام ارائه دهنده؛

حجت الاسلام والمسلمین رضا برنجکار؛ مدیر مرکز تخصصی معارف اهل بیت علیهم السلام و رئیس پژوهشگاه قرآن و حدیث؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران (پردیس فارابی) ناقد و حجت الاسلام و المسلمین محمد رکعی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث و پژوهشگر پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام دبیر این کرسی آزاد اندیشی هستند.

این نشست روز پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱؛ ساعت ۱۳ الی ۱۵ در خیابان صفائیه_ کوچه ۲۱_کوچه ۳_پلاک ۵۰_ پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام برگزار می شود.

لینک مجازی جلسه: www.maaref.org/neshast

معرفی اجمالی موضوع نشست:

معناشناسان شناختی معارف را به دو دسته معارف پیش مفهومی و معارف مفهومی تقسیم کردهاند. بر اساس دیدگاه آنان برخی معارف، مستقیماً از تجربههای حسی به وجود می آیند و از تجربه های بدن مند ناشی میشوند. به این گروه از معارف که دسته ای از طرح واره های تصوری را در بر می گیرند معارف پیش مفهومی گفته میشود. طرح واره های مفهومی جزو نخستین مفاهیمی هستند که در ذهن انسان شکل میگیرند و به صورت مستقیم با تجربه های دریافتی- حسی انسان ارتباط دارند.

«طرح واره های تصویری طرحی از تجارب جسمانی انسان هستند که در ذهن وی نقش بسته اند. طرح واره های تصویری بازتاب تجارب جسمانیای هستند که کسب میکنیم».[1]

دسته دیگری از معارف، معارف مفهومی هستند. این دسته معارفی را تشکیل میدهند که جزو مفاهیم ذهنی و درونی انساناند ولی مبتنی بر معارف پیش مفهومی هستند. به عبارت دیگر علوم پیش مفهومی از نخستین مفاهیمی هستند که در ذهن انسان و از دوره کودکی انسان بر اثر تعامل با محیط فیزیکی و تجربه‌های روزمره زندگی حاصل می‌شوند و به صورت ناخودآگاه در نحوه تفکر ما وجود دارند و با عنوان طرح واره خوانده می شوند. مفاهیم دیگر ذهنی و انتزاعی ما پس از این مفاهیم و بر پایه طرح واره های تصویری انتزاع می‌شوند. انسان همواره با محیط اطراف و الگوهایی که از آن دریافت می‌کند، سر و کار دارد. درک این الگوها جسمی شده است؛ یعنی از تعامل جسم ما با این الگوها حاصل میشود. بنابراین طرحواره های تصویری تجربه ای جسمی شده هستند که از حواس تجربی ما با محیط اطرافمان حاصل میشوند. برای نمونه حجم، طرح وارهای تصویری است که ما آن را از فضای محدود شده انتزاع می کنیم. سپس این مفهوم انتزاعی را در عبارتهایی نظیر «در گرفتاری افتاده ام» برای توضیح دادن وضعیتی احساسی و غیر مادی در مورد خود به کار می‌بریم.

مفاهیم غیرمادی عموماً به همین طریق ساخته می شوند. به این ترتیب که در انتزاع طرحوارهای ابتدا ذهن از یک موقعیت حسی، مفهومی انتزاعی با عنوان طرحواره را انتزاع می کند؛ برای مثال از دیدن قرار گرفتن شیئی در شیء دیگری مفهوم انتزاعی ظرفیت را انتزاع میکند. این مفهوم نخست در اعیان خارجی مورد استفاده قرار میگیرد اما سپس ذهن با توسل به ابزارهای ساخت و گسترش معنا نظیر استعاره مفهومی به گسترش طرح واره برای مفاهیم غیر مادی و غیرخارجی اعم از مفاهیم انتزاعی، معقولات ثانویه و مفاهیم معنوی اقدام می‌ورزد. طرح واره های تصویری پیش از شکلگیری مفاهیم در انسان و از تجربه‌های حسی انسان سرچشمه میگیرند و بنابراین پیش مفهومی هستند.

باید به این نکته مهم اشاره کنیم که طرحوارههای تصویری همان تصویر ذهنی نیستند. تصاویر ذهنی انسان معمولاً نتیجه عملکرد ذهن خودآگاه انسان است که از حافظه دیداری او حاصل می شود. در حالی که طرحوارههای تصویری از تجربه‌های حسی گوناگون انسان حاصل میشوند و دارای الگوهای انتزاعی هستند. به بیان ساده‌تر انسان می‌تواند چشمان خود را ببندد و تصویری از اشیاء خارجی را در ذهن خود مجسم کند اما هرگز نمی‌تواند تصویری از طرحوارههای تصوری نظیر ظرفیت و حجم در ذهن مجسم کند.

سوال این است معرفت‌های پیش مفهومی چه نقشی در تولید معرفت دینی دارند؟ این معرفت‌های پیش مفهومی با معرفت‌های پیشینی که در انسان نهادینه شده‌اند و با فطرت شناسانده می‌شوند چه تمایزی دارند؟

معرفت های پیشینی انسان که بنا بر اعتقاد ما به صورت بسته‌های پیشینه‌ای عقلی در اختیار انسان قرار گرفته‌اند آیا می‌توانند نوعی طرحواره تصویری باشند؟ آیا دست کم بخشی از معارف پیش مفهومی همان شناخت‌های فطری یا گونه‌ای از آن نیستند؟ یا اینکه شناختهای فطری از جنس مفاهیم هستند؟ در غیر این صورت این معارف، چه نقشی در گونه‌های معرفتِ مورد تأیید قرآن و حدیث دارند؟

اعتقاد ما بر این است که معارف فطری و معارف عقلی پیشینی نیز نوعی معرفت پیش فهومی هستند که البته جسمانی نیستند. بنابراین نباید این معارف را معرفتهای مفهومی در نظر گرفت.


[1]. عبدالکریمی، فرهنگ توصیفی زبانشناسی شناختی، ص123.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha