به گزارش خبرگزاری حوزه ، مرکز تدوین متون درسی حوزه در سال 78 تاسیس شد. آن گونه که حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری رئیس این مرکز میگوید اگر انتقادی به برخی کتب حوزوی میکنیم باید منبعی بهتر ارائه کنیم و الا تضعیف منابع موجود باعث کاهش انگیزه طلاب میشود، مسائلی این چنین زمینهای برای راهاندازی مرکز تدوین متون حوزه شده است.
بخش اول گفتگو با این محقق حوزوی به درسهای او از همراهی با علما اختصاص داشت، اما بخش دوم مربوط به فعالیتهایی است که در مرکز تدوین متون درسی حوزه انجام شده است، گرچه این مرکز با آن ساختار دیگر فعالیت نمیکند. در این بخش علاوه بر این به زمینههای موفقیت حجتالاسلام والمسلمین مختاری در عرصه پژوهش پرداخته شده است، چه اینکه او تاکنون سه بار موفق به کسب جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شده است.
متن این گفت و گو به این شرح است:
- جنابعالی آثار فراوانی تالیف کردهاید اما پرمخاطبترین آنها سیمای فرزانگان است که اولین اثر تالیفی شما است. چه شد که این کتاب را تالیف کردید و به نظر شما علت اقبال به این کتاب چه بوده است؟
تاریخ مقدمه سیمای فرزانگان سال 63 و سال چاپ آن 66 است؛ مهرماه 66 در زمان جنگ با تیراژ 3000 نسخه. با آن که آن زمان جنگ و کمبود کاغذ بود از آن سال هرسال تقریبا به صورت مرتب چاپ شده است.
از آن سال تا حالا ظاهرا 28 نوبت چاپ شده است. زمانی جناب آقای جواد محدثی آن را خلاصه کرد و بوستان کتاب 8 نوبت آن خلاصه را چاپ کرد. علت اصلی که با اقبال مواجه شد فکر میکنم این بود که در سالهای اول طلبگی در مدرسه آیت الله گلپایگانی به طلاب ممتاز کتاب جایزه میدادند و به من هم منتخب التواریخ و قصص العلما جایزه دادند. من قصص العلما را میخواندم و از حکایات زندگی علما و داستانهای آموزنده آنها بسیار لذت میبردم. یکی از هممباحثهای های من جناب آقای سیدمهدی شریفی بود که آن زمان پیشنهاد کرد این حکایتها در کتابی جمع شود و منتشر شود تا همه طلبهها استفاده کنند. من پیشنهاد ایشان را عمل کردم.
آن زمان این جور کتابها زیاد نبود و منبع هم نبود. من موضوعی تدوین کردم و به ذهنم رسید که دو قسمت کنم؛ قسمت اول شرح حال علمای شیعه از کلینی تا زمان خودمان؛ در دو جلد. جلد اول را هم نوشتم یعنی از کلینی تا فخر المحققین پسر علامه حلی و جلد دوم از شهید اول تا زمان خودمان. قسمت دوم هم داستانهای آموزنده به شکل موضوعی بود. من یک جلد از قسمت اول نوشتم و یک جلد از قسمت دوم را. کتابی که بسیار چاپ شده است در واقع جلد اول قسمت دوم است که اوایل روی آن جلد سوم چاپ میشد اما در چاپهای بعدی این عبارت را حذف کردم.
در مورد قسمت اول از کلینی تا زمان خودمان دیدم دیگران کار کردهاند و بهتر هم نوشتهاند. مثلا مرحوم دوانی مفاخر اسلام را منتشر کردند و دیگران هم فقهای نامدار شیعه و... را چاپ کردند. تصمیم گرفتم نکتههای نو آن مجموعه را در قالب مقاله منتشر کنم و از چاپ صرف نظر کنم. جلد اول قسمت دوم را چاپ کردم و برای جلدهای بعدی فیشبرداری کردم که هنوز موفق به تنظیم آن نشدهام. تقریبا به اندازه 4 جلد فیش و مطلب از زندگی علما جمعآوری شده اما موفق به تنظیم آن نشدهام. علت هم آن بود که بعد از این کار به تصحیح منیة المرید شهید ثانی پرداختم که آن هم سال 68 چاپ شد و آن هم بسیار با استقبال مواجه شد. این کتاب در سال 69 کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. از آن تاریخ تا حالا دفتر تبلیغات منیة المرید را 10 نوبت تجدید چاپ کرده است و سه ناشر لبنانی هم به صورت جداگانه همان را بدون تغییر حروفچینی افست کردهاند. البته کار خوبی بود چون ممکن بود با تجدید حروف چینی با اغلاط همراه شود. یک ناشری هم همان کتاب را با حذف مقدمه و پاورقیها چاپ کرده است.
بعد که به منیة المرید پرداختم با تشویق بعضی آقایان به ذهنم رسید که همه آثار شهید ثانی که تصحیح نشده را تصحیح کنم شروع به کتابهای بعدی یعنی آثار شهید ثانی و بعد شهید اول کردم که منتهی شد به اینکه به دفتر تبلیغات پیشنهاد کردم تا موسوعه شهید ثانی تحقیق و در 30 جلد چاپ شود. موسوعه شهید اول هم در 20 جلد چاپ شد. شروع تا ختم آن نزدیک 20 سال طول کشید.
اینها باعث شد به ادامه کار سیمای فرزانگان نپردازم یعنی بدون اینکه در اختیار خودم باشد ناخودآگاه موفق به ادامه آن کار نمیشدم. بعد هم 2 طرح دیگر را که آنها هم بسیار وقتم را گرفت مشغول شدم. یکی غنا، موسیقی و یکی هم رویت هلال که اولی در چهار جلد و دومی در پنج جلد منتشر شد.
بعد به تاسیس مرکز تدوین و نشر متون درسی حوزه و موسسه کتابشناسی شیعه پرداختم و فرصت تکمیل سیمای فرزانگان را نیافتم اما امیدوارم به زودی این کار را انجام دهم چون در حال نهایی کردن کارهای قبلی هستیم مثلا مدخل موسوعه شهید ثانی که شرح حال است هنوز چاپ نشده است خود موسوعه در 29 جلد چاپ شده است اما جلد اول هنوز چاپ نشده است.
- در حال حاضر میزان دسترسی طلاب علاقهمند به منابع برای تحقیق و پژوهش از نظر شما چگونه است؟
در این زمینه باید گفت انصافا دسترسی به منابع تحقیق و کتاب و نرمافزارها با گذشته قابل قیاس نیست. آیت الله انصاری شیرازی میفرمود، ما خدمت علامه طباطبایی شفا میخواندیم و تنها دو کتاب شفا داشتیم. یکی ایشان میخواندند یکی هم ما هفت هشت شاگرد که همه از روی یک کتاب میخواندیم؛ منابع نبود. منابع هم کم چاپ میشد و هم در دسترس نبود، اما الان هم نسخه مجازی کتابها و هم این همه کتابخانه معظم و بزرگ در قم خیلی کارها را راحت کرده است. الان اسباب و ابزار تحقیق نسبت به بیست سی سال قبل بسیار بیشتر شده است.
زمانی که نسخه خطی منیة المرید را در زمان جنگ نیاز داشتم در دانشگاه تهران حتی کپی هم نمیدادند به همین دلیل با یکی از دوستان یعنی جناب سیدابوالحسن مطلبی چند روز در تهران ماندیم و روزها در دانشگاه نسخه را مقابله میکردیم، الان همان نسخه را ظرف 10 دقیقه از آن طرف دنیا میفرستند. اسباب تحقیق و ابزار پژوهش راحت شده است و به تناسب باید کار هم پیش برود و فکر قوی شود.
- در حال حاضر ساختار تحقیق به لحاظ محققان با گذشته متفاوت شده است و اکنون این سازمان ها و موسسات هستند که به صورت گروهی به تحقیق میپردازند. به نظر شما طلابی که مایلاند به تحقیق بپردازند اما به این ساختارها و گروهها دسترسی ندارند باید چه کنند؟
البته الان به صورت فردی هم میتوان تحقیق کرد. در کتاب جمع پریشان که در سه جلد چاپ شده است چند جا در مورد روش پژوهش توضیح دادهام و میتوانند استفاده کنند، اما چند توصیه مطرح میکنم.
یکی اینکه طلاب تا زمانی که بنیه علمی را قوی نکردهاند وارد تحقیق نشوند. قبل از پایه ده یعنی سطح سه در حد تمرین و یاد گرفتن باشد. آن زمان وقت درس خواندن و یاد گرفتن پژوهش است.
دوم اینکه آدم خودسر و خودرو یاد نمیگیرد. روش ویرایش، روش نگارش و... استاد دارد و به صورت عملی هم باید کار را نزد استاد یاد گرفت.
همین الان ما کارهای فردیای داریم که موفق بودهاند. الان کار جمعی ممکن است و کار فردی هم ممکن است و جمع بین این دو هم اتفاق میافتد.
- جنابعالی سه بار جایزه کتاب سال جمهوری را کسب کردهاید؛ برای منیة المرید، غایة المراد و رسائل شهید ثانی. رمز موفقیت شما در کسب این جوایز چه بوده است؟
علت این است که بنده برای کتاب تصحیح وقت بسیار گذاشتهام علاوه کار بر روی هر کتاب یک فوت و فنی دارد که باید رعایت شود. ضوابط تحقیق و تالیف را باید به کار برد که بسیار زحمت دارد، مثلا زمانی آیتالله شبیری حفظه الله در غایة المراد به ما ایرادگرفتند و ایرادشان هم وارد بود که گفتند این ویرگول جایش درست نیست و معنا را عوض میکند؛ تا این حد کار دشوار است.
برای تصحیح غایة المراد حدود 60 نسخه شناسایی کردم، مهمترین نسخهها را از همه جا تهیه کردم. الان خودم اصلا حوصله تصحیح مثل غایة المراد ندارم و فکر میکنم دیگر موفق نخواهم شد مثل غایة المراد کاری انجام دهم.
در چنین کارهایی باید هر جا ابهامی وجود دارد از اهل فن استفاده کرد و از عجله دوری کرد. همه ضوابط تحقیق را هم باید رعایت کرد.
- حضرتعالی آثاری هم در صحیحنویسی فارسی دارید. به نظر شما صحیحنویسی فارسی تا چه اندازه فراموش شده است؟
در حوزه و غیرحوزه اهتمام چندانی به آن نیست. گفتهاند و سفارش کردهاند برای آن که درست بنویسیم باید با متون مهم فارسی قدیمی آشنا باشیم مثل کلیله و دمنه و آثار سعدی و ناصر خسرو و نظامی که انس ما با آنها بسیار کم است؛ باید خیلی مانوس باشیم. اخیرا هم آثار خوبی در درستنویسی نوشتهاند مثل غلط ننویسیم مرحوم ابوالحسن نجفی. اهتمام به درستنویسی به فارسی باید در حوزه هم رایج باشد. آیتالله حسنزاده آملی بسیار نسبت به این مسئله حساس بودند و اگر کسی اشتباه می نوشت عصبانی میشدند.
- اگر وقت موسعی داشتید و گروهی مبرز در اختیار داشتید که صرفا به دنبال دغدغههای شما میرفتند به سراغ چه موضوعاتی میرفتید؟
تربیت عالم متقی و مهذب مهم ترین و مشکل ترین و لازم ترین کار است.
اما به صورت کلی در بخش احیای متون به سراغ احیای موسوعی و موضوعی میرفتم، چون هر دو بسیار مهم است. در مقدمه غنا، موسیقی 40 موضوع مهم را معرفی کردهام که خوب است کار شود، مثل ربا، قضا و شهادات. کلا آثار فقهی اصولی کلامی قدیمی که نوشتهاند اگر دستهبندی و تصحیح شود خیلی مفید است.
یک مقوله دیگر هم شناسایی و معرفی آثار قدما است که در موسسه کتابشناسی به آن پرداختهایم. به نظر من در فن تصحیح متونی اینها مهمترین است. حالا یک نفر علاقه دارد آثار کلامی را احیا کند یک نفر به آثار تفسیری علاقه دارد و....
همچنین است مسائل اخلاقی محل ابتلای مردم. ما در اخلاقیات خیلی عقب هستیم، زمانی در نجف خدمت آیت الله سیستانی رسیدم ، ایشان فرمودند بعضی منبری های ایران از فنای فی الله و بقای بالله حرف میزنند اما امور اولیه را به مردم نمیگویند. چرا رشوه و دروغ این قدر زیاد است؟
بی توجهی به بسیاری از امور اولیه مثل همین نحو زباله بیرون گذاشتن؛ شیرابه و بوی زباله که در کنار درب منازل آزاردهنده است، کارگر شهرداری چه گناهی دارد، از ماشین شهرداری بوی تعفن بلند است و .... این از ابتداییترین کارها است که نتوانستهایم درست کنیم. یا حق و حقوق همسایگی، حقوق پیرمرد و پیرزن را رعایت کردن. در فرودگاه هنگام بازگشت حجاج گاهی بین این که چه کسی اول ساک را بگیرد دعوا میشود. یا در مکه در کاروان غذا دیر آماده میشود و برای آن نزاع میشود و... .
- حضرتعالی مدتی در مرکز تدوین متون درسی حوزه فعالیت کردهاید و نهایتا آن مرکز با ساختار آن زمان تعطیل شد. دغدغههای راهاندازی مرکز تدوین متون درسی حوزه چه بوده است؟
من از سالهای اول طلبگی میدیدم که فهم بعضی از کتابها بسیار سخت است و برای فهمیدن مثلا حاشیه ملاعبدالله مشکل داشتم. ما حاشیه ملاعبدالله را خواندیم و مباحثه کردیم؛ مرحوم مدرس افغانی بسیار خوب و روان آن را درس میدادند، اما درک آن خیلی سخت بود، بعضی از کتابهای ادبی هم همین طور؛ وقتی میخواندم و نمیفهمیدم بسیار دل سرد میشدم. یا گاهی صمدیه یا سیوطی را نمیفهمیدم چنان که سیوطی را دو بار خواندم.
به نظرم رسید متن درسی باید به گونهای باشد که طلبه هم مطلب را بفهمد و هم زود بفهمد. مثلا منطق مرحوم مظفر چه قدر گویا است نسبت به حاشیه ملاعبدالله که راحتتر مخاطب مطلب را میفهمد یا اصول فقه مرحوم مظفر نسبت به آثار قبلی. از همان اوایل به ذهنم رسید شرحی بنویسم برای مغنی. اما شرح که دردی را دوا نمیکرد.
همین آثار مرحوم مظفر الهامدهنده این بود که میتوان آثاری روان نوشت بدون اینکه لطمهای به جنبه علمی بخورد و تعرضی به علمای گذشته بشود. این باعث شد به فکر تشکیل مرکزی برای متون درسی بیفتم. فکر میکنم سال 78 فعالیت این مرکز آغاز شد. بعد گروههای علمی تشکیل دادیم. مثلا در گروه اصول که پنج شش جلسه آن برگزار شد حضرات آقایان آقای آملی لاریجانی، آقای واعظی رییس دفتر تبلیغات، آقای محمدی خراسانی، آقای اسلامی که شرح حلقات شهید صدر و آقای شهیدی استاد درس خارج و شاگرد معروف آقا شیخ جواد تبریزی عضو بودند. در گروه علمی چند جلسه تشکیل دادیم که به چارچوبی برای کار برسیم.
در گروه صرف و نحو و ادبیات حضرات آقایان عاملی امام جمعه اردبیل، آقای صفایی بوشهری، آقای عرفان که اخیرا مرحوم شدند و بعضی آقایان دیگر عضو بودند.
برای ادبیات فارسی آقای حسینی ژرفا، آقای شهدادی و بعضی آقایان دیگر عضو بودند و اولین کتابی هم که منتشر کردیم همین کتاب بر بال قلم برای پایه ششم بود.
اعضای گروه منطق آقای معلمی که الان در مجمع عالی حکمت هستند، آقای میرسپاه، آقای فیاضی، آقای شیخ محمود منتظری بودند که آقای منتظری کتاب منطق را هم نوشتند و یک دوره هم تدریس کردند و بازخوردش را گرفتیم.
راجع به کتابهای اخلاقی با بسیاری از علمای اخلاق مثل آیت الله خرازی مشورت کردیم.
در لابلای کار نظریات مراجع معظم و علما را در مورد نظام آموزشی حوزه جمعآوری و تبدیل به یک کتاب کردیم، مثل سخنان امام راحل، مقام معظم رهبری و شهید مطهری و مراجع، اما امکانات نداشتیم و کسی هم حمایت چندانی نمیکرد.
مدتی با مرکز مدیریت حوزه همکاری کردم؛ زمانی که آقای واعظی معاون پژوهش بودند. کتاب منطق و بربال قلم و حکومت اسلامی که خود آقای واعظی نوشتند در دوره همکاری ما با مرکز مدیریت حوزه حاصل شد. مشکلاتی بود و این همکاری ادامه پیدا نکرد.
وقتی همکاری ادامه نیافت ما خودمان کار را جداگانه ادامه دادیم الان هم تجربه و پیشنهاد بنده این است که اساتید و مراکز مختلف طبق سلیقه و تحقیق خودشان کتاب درسی پیشنهادی بنویسند. اگر قابلیت درسی داشت کتاب درسی میشود اگر هم نشد کتابی میشود مثل بقیه کتابها. مگر قبلا گروهی مینشستند و به نیت کتاب درسی کتاب مینوشتند. الان هم موسسات مختلف کتاب درسی بنویسند که اگر خوب بود کتاب درسی میشود و اگر نشد میشود کتاب کمکدرسی و منبع.
بعد از این که ارتباط ما با مرکز مدیریت حوزه قطع شد خودمان کار را مقداری ادامه دادیم. برای اخلاق شش کتاب برای شش پایه تدوین کردیم و برای فقه هم شش کتاب تدوین کردیم برای شش پایه. علت تدوین شش کتاب هم این بود که استفاده از یک کتاب در چند سال برای طلبه اثر روانی دارد که روحا خسته میشود. از این جهت ما کتاب ها را تفکیک کردیم.
برای اخلاق با مشورت بزرگان و اساتید اخلاق به این نتیجه رسیدیم که شش اخلاق را متناسب با فهم هر پایهای بنویسیم. این طور نباشد مطلبی که طلبه باید در پایه ششم یاد بگیرد در پایه اول به او بگوییم. اخلاق(1) به آداب اختصاص دارد که با استفاده از رفتار بزرگان و روایات تنظیم شد. آخر اخلاق (1) هم رساله الحقوق امام سجاد علیه السلام است با ترجمه مرحوم پرویز اتابکی که در لبنان با امام موسی صدر هم ارتباط داشت.
چاپ اول اخلاق (1) تا اخلاق (6) سال 82 بوده است و حداقل تا حالا حدود 70هزار نسخه از اخلاق(1) چاپ شده است. همین را به مرکز مدیریت حوزه هم دادیم و معاون تبلیغ آقای نبوی چاپ کردند. در وضع فعلی نشر کتاب استقبال خوبی از این کتاب صورت گرفته است.
آداب تحصیل، دوستی، نامهنگاری، آداب فردی، آداب اجتماعی، آداب یعنی چه، همسایه، عبادت و... از مباحث این کتاب است.
اخلاق(2) خلاصه منیه المرید شهید ثانی است؛ اهم مطالبی که متناسب با فهم طلبه در سال دوم قابل ارائه است. اخلاق (3) و (4) خلاصه چهار کتاب اخلاقی امام راحل با حذف مسائل عرفانی و فلسفی سنگین است؛ جهاد اکبر، آداب الصلاه، شرح حدیث جنود عقل و جهل و اربعین حدیث. در این کتابها هیچ تصرفی در متن نکردیم.
برای اخلاق (5) و (6) جامع السعادات مرحوم نراقی را اولا تحریر کردیم یعنی باببندی را تغییر دادیم و بعد تلخیص و تصحیح کردیم. این دو جلد را در بیروت هم در یک جلد چاپ کردهاند.
این شش اخلاق برای پایه اول تا ششم یعنی سطح یک است.
شش فقه هم برای پایه اول تا ششم تنظیم شد که در مقدمه آن کاملا توضیح دادهایم. چاپ اول فقه (1) مربوط به سال 87 است. فقه یک را حوزه خواهران هم به صورت جداگانه حدود 100 هزار نسخه چاپ کرده است. خودمان حدود 60 هزار نسخه چاپ کردهایم و از این هم استقبال شده است.
برنامههای درسی حوزه به گونهای بود که در سال اول آموزش احکام آقای فلاح زاده را میخواندند، در سال دوم و سوم هیچ فقهی ندارند، اما سال چهارم یک مرتبه با شرح لمعه شهید ثانی مواجه میشوند که بسیار سخت است. ما خودمان بار اول بخشی از این کتاب را اصلا نفهمیدیم. مرحوم شیخ حسین کریمی که زمانی رییس دادگستری قم بود مدرس ما بود، خوب هم درس میداد اما به قدری مطلب سخت بود که قسمتی را نفهمیدیم.
با مشورت گروه فقه به این نتیجه رسیدیم که در هر شش سال متناسب با تحمل و فهم طلبه فقه بگنجانیم. سال اول را با نظر گروه فقه فقط به عبادات محل ابتلای همه اختصاص دادیم؛ یعنی از اول رساله تا اول روزه و اعتکاف با سئوال و تمرین شامل 44 درس برای ربع سال تحصیلی.
فقه (2) ادامه رساله تا آخر آن است که جنبه عمومی دارد؛ در ربع سال تحصیلی با 40 درس فارسی.
فقه (3) 80 درس برای سال سوم آن هم عربی که به مسائل محل ابتلای طلاب از تحریر امام راحل و عروه با حاشیه امام اختصاص دارد.
فقه چهار و پنج و شش همان شرح لمعه است اما با تصحیح دقیق که برای اولین بار شرح لمعه را با نسخه ای به خط خود شهید ثانی تصحیح کردیم. اول تصحیح و سپس تلخیص کردیم. تلخیص نه به معنای آن که قسمتی از کتاب را حذف کنیم. مدل جدیدی از تلخیص استفاده کردیم که کسی مخالفت نکرد. پیشنهاد آن از آقای ملکی اصفهانی است. در این زمینه آن مقداری از متن که لازم نیست خوانده شود و الان هم تدریس نمیشود به پاورقی آوردیم بدون آن که انسجام متن به هم بخورد یا خواننده مطلب را درک نکند. در مقدمه هم توضیح دادهایم. مقداری از آنها آداب و مستحبات است که طلاب با مباحثه میفهمند، جاهایی هم آن قدر سخت است که طلبه در این سطح متوجه نمیشود، مقداری هم محل ابتلا نیست مثل ارث اجداد ثمانیه و احکام عبید.
حسن آن این است که چون طلاب در سال سوم مقداری عربی خواندهاند بر فهم شرح لمعه مسلطتر می شوند و در سه سال درسی یکدرسه میتوانند بخوانند. در فقه (1) و (2) ترتیب به شکل رساله نیست. تعبیرات هم همان طور که در مقدمه فقه یک توضیح دادهایم، اصلاح شده است، مثلا گفتهایم که نماز «شکسته» برای مسافر صحیح نیست و باید گفت نماز کوتاه. همان گونه که در آیه «ان تقصرو» آمده است و در متنهای قدیمی فارسی هم نماز «کوتاه» آمده است. یا مثلا اشتباه رایجی در بسیاری از رسالهها در مورد شکیات نماز هست که به باطل و صحیح و آنها که اعتبار ندارد تقسیم میشود، اما معنا ندارد که شک صحیح باشد یا باطل. شک یک حالت نفسانی است این باید شک مبطل و غیرمبطل بشود. غیرمبطل یا وظیفهای بر عهده شخص میگذارد یا وظیفهای نمیگذارد که نباید اعتنا کرد. ما اوایل اصلا نمیفهمیدیم اعتبار ندارد یعنی چه و از این دست تعبیرات که در مقدمه فقه (1) توضیح دادهایم. یک سلسله قواعد ذکر کردهایم و دستهبندی مسائل را انجام دادهایم. در مقدمه فقه چهار و پنج و شش تاریخ فقه، نکتههای دقیق اصطلاح فقها و ... را ذکر کردهایم.
از این کتاب ها در حوزه خواهران، در حوزه اصفهان و در حوزه خراسان استقبال فراوانی شده است.
الان که به کتابشناسی پرداختهایم نتوانستهایم آن کتابها را ادامه دهیم، با وجود آن که طرحی برای تفسیر و علوم قرآنی در شش جلد یا ده جلد داشتیم اما موفق به تالیف نشدیم.
- اگر فعالیت در مرکز تدوین متون حوزه را ادامه میدادید به چه پروژههایی میپرداختید؟
قرآن و ادبیات عربی. چنان که از ماه اول که فعالیت مرکز را شروع کردیم ادبیات را هم شروع کردیم اما هنوز نتوانستهایم تمام کنیم.
برای فهم ادبیات در هر زبانی، فقط قاعدهخوانی و دستور زبان کافی نیست باید متون آن زبان را خواند تا بر ادبیات مسلط شد، در این راستا یک کتاب متون درست کردیم که در آن بعضی از ادبای عرب هم ما را کمک کردند، از جمله مرحوم اسعد لطیف عراقی که الان از دنیا رفته است. امیدواریم به زودی این کتاب را آماده و چاپ کنیم.
این کتاب النصوص المختاره نام دارد که شامل نصوص و متون عربی از قدیم و جدید از شعر و نثر که طلبه باید بخواند و ترجمه کند تا زبانی را بفهمد و بر آن مسلط شود.
این کتاب آموزندگیهای دیگر هم دارد. مثلا شعر دعبل، کمیت، مقدمه نهج البلاغه عبده، بعضی خطبههای صحیفه سجادیه، اشعار شعرای معاصر و قدیم و... در آن گنجانده شده است تا بنیه علمی طلبه با ادبیات درست ساخته شود.
- چالشهای شما در مرکز متون چه بود؟
مشکل مهم ما این بود که امکانات نداشتیم، همیشه مستاجر بودیم و با قرض و ... ادامه میدادیم، حتی برای تایپ، کامپیوتر نداشتیم. از جایی کمک نمیگرفتیم. از مرحوم آیتالله فاضل 5 میلیون تومان قرض کردیم و بعد از وفاتشان برگرداندیم. البته حضرت آقای شهرستانی حدود 5 میلیون تومان کمک کردند و الباقی هزینهها از فروش کتابها به صورت جزئی پرداخت میشد.
اما کسی به خاطر این کتابها اصلا ما را ملامت نکرد؛ بزرگان ما را تکریم کردند و تقبیح نکردند.
- جنابعالی بحثهایی داشتهاید در مورد جلوگیری از اتلاف وقت طلاب در حوزه تا بحثها گزیده باشد برای رسیدن به تخصص. در حال حاضر اشکالاتی که به نظام آموزشی حوزه میدانید چیست؟
قبلا یکی دو مقاله در جمع پریشان و در مقدمه کتابهای فقه و اخلاق (1) تا (6) مطالبی در این مورد نوشتهام. سنتهای قوی حوزه را نباید سست کرد بدون آن که سنت مناسب بهتری یا مثل آن جایگزینش کرد تا طلبه متحیر شود. متاسفانه یکی از آفات این است که بعضی اشخاص کتابهای قدیمی را تضعیف میکنند بدون آن که کتاب جدیدی عرضه کنند و این مشکل ایجاد میکند. درست است که اشکال دارد، اما تا وقتی که کاری هموزن قبلی عرضه نکردهایم نباید قبلی را تضعیف کنیم. چنان که روش قبلی قابل دفاع است؛ امام، علامه شعرانی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگران همه محصول همین نظام تحصیلی و آموزشی گذشته هستند. البته این مساله جواب هم دارد و جواب این است که باید کاری کرد که امثال اینها خیلی بیشتر تربیت شوند نه آنکه کم شوند و اشخاص نتوانند خود را به این حد برسانند.
مقصود این است که اگر اشکالی هست وقتی اشکال را برطرف کردیم و کتاب بهتری جایگزین کردیم آن وقت آن را مطرح کنیم تا سبب تضعیف بنیه علمی طلبه نشود، تا طلبه در فرصت کمتر مطالب بیشتر، بهتر و عمیقتر یاد بگیرد.
گفت و گو: هادی ذاکری