به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه نشست تحلیلی «گام دوم؛ حوزه علمیه و انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمد خواجوی استاد حوزه و دانشگاه در خبرگزاری حوزه برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین خواجوی به ارائه دیدگاههای خود پیرامون مباحث روز حوزه و دانشگاه، اندیشههای غربی و تحلیلهای جدید اندیشکدههای غربی پیرامون انقلاب و نظام، مباحثی پیرامون ولایت فقیه و مرجعیت و راههای حضور و فعالیت تخریبی دشمن در بدنه حوزه و آسیب شناسی جریان لیبرالیستی و سکولاریستی که در قالب و لباس روحانیت هم فعالیت داشته است پرداخت.
مشروح سخنان این استاد حوزه و دانشگاه را بخوانید:
در خصوص فضای انقلاب اسلامی و نسبت آن با حوزه و نقش این حوزه، مباحث مختلفی بیان شده است؛ در فضای اخیر انقلاب اسلامی، شاهد یک سبک خاص در رهبری حضرت آقا هستیم؛ یعنی ایشان تا یک مقطعی از یک تاکتیک استفاده کردند و در دوره جدید به شکل خاص تیزتر و صریحتر میشوند تا به فضای پنج مرحلهای خود (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی)برسند؛ زیرا ما در دولت اسلامی متوقف شدهایم.
گاهی این تحلیلها به مذاق برخی از افراد خوش نمیآید و ما نیز ابایی نداریم و وقتی آنها حرفشان را صریح می زنند ما نیز سخن خود را صریح میگوئیم و پیشتاز و پرچمدار این حرکت نیز انقلاب اسلامی بوده است؛ البته به دور از هیاهو و جنجال و دعوا؛ زیرا حوزه ما گفتمانی است. بزرگانی چون امام راحل، شهید مطهری، و شهید بهشتی و حضرت آقا و... مروج همین مباحث مستدل و علمی و جریان ساز بودند؛ باید کرسی های آزاد اندیشی را راه بیاندازیم و با آرامش صحبت های خود را مطرح کنیم.
فتوای حضرت آقا این است، اگر در چهار جا جنجال راه بیندازید قطعا حرام شرعی مرتکب شدید؛ این چهار جا شامل مجلس، حوزه، دانشگاه و آموزش و پرورش است
فتوای حضرت آقا این است، اگر در چهار جا جنجال راه بیندازید قطعا حرام شرعی مرتکب شدید؛ این چهار جا شامل مجلس، حوزه، دانشگاه و آموزش و پرورش است. حضرت آقا به صراحت به نمایندگان فرمودند، اگر کسی وقت قانونی از هیئت رئیسه گرفته است و پشت تریبون صحبت میکند، دیگران بروند و با هیاهو و جنجال اجازه ندهند او صحبت کند، قطعا خلاف شرع مرتکب شده است. شما هم باید وقت قانونی بگیرید و صحبت های خود را مطرح کنید. زیرا مجلس محیط بحث است و جنجال نیست.
حضرت آقا به صراحت فرمودند من قطعا با جنجال در جلسات مخالف هستم و این نشان میدهد که ایشان به جد، به دنبال عقلانیت هستند؛ هیچ کس به تجربه و تخصص ایشان در این مباحث نمی رسد؛ ایشان مبنای بسیار دقیق و ذهن تشکیلاتی و ریاضی در این زمینه دارند. وقتی وارد عرصه کارهای تشکیلاتی می شویم باید کارها را به شکل منظم انجام دهیم، اگر این مسیر را درست طی کنیم نیازی به جنجال نیست. جنجال کار انسانهای بیسواد است.
شهید مطهری از دهه ۳۰ وارد دانشگاه تهران شد و نفر اول آزمون استادی فلسفه شد و دکتر راشد به ایشان نمره ۲۰ داد و زیر نمره ایشان نوشت که حیف که نمره بالاتر از ۲۰ وجود ندارد. ایشان گام اول را به شکل حرفه ای و از جهت آسیب شناسی برداشت.
یکی از اشکالاتی که ایشان نسبت به نظام مدیریتی کشور دارد این است که ایشان نظام طرح و برنامه از بالا به پایین را قبول ندارند و هر محیط باید آسیبشناسی شود؛ زیرا آسیبشناسی سه عنصر را در اختیار ما قرار می دهد. نخست اینکه نمره تفاضل بین وضع موجود و مطلوب، دوم اینکه نقاط منفی را به ما می دهد و نقاط منفی هر بخشی نیز اولویتهای کاری همان بخش می شود. در مرحله سوم، نقاط مثبت را به ما میدهد که ظرفیتهای کاری همان بخش هستند. در ادامه مخرج مشترکات استخراج می شود و در ادامه نظام مسائل مشکلات کشور از پایین به بالا استخراج می شود.
شهید مطهری در داخل دانشگاه تهران حضور یافت و به آسیب شناسی پرداخت و در ادامه بیان کردند، اگر به دنبال جزئیات علوم انسانی و فلسفه غرب بپردازیم شکست می خوریم، بلکه باید به سراغ ترمینالهای فلسفه غرب شامل هگل، کانت، دکارت و هیوم برویم و ایشان با فضای آن زمان، هگل را انتخاب کرد و بیان کرد که پدرجد اینها هگل است. زیرا بر این باور بود که هگل دو تیپ شاگرد داشت که شاگردان دست راستش منجر به جریان اگزیستانسیالیسم شد و تیپ چپ شاگردان وی که روشنفکر بودند به رهبری دکتر فوهرباخ و کشف او کارل مارکس منجر به جریان ماتریالیسم دیالکتیک شد و اگر هگل را جواب بدهیم بخش مهمی از مشکل را حل کردهایم. ایشان همچنین بیان می کند که در این زمینه نباید تندروی کنیم زیرا همه فلاسفه غرب بیهوده نمیگویند. شهید مطهری بیان می کند باید بفهمیم که درد هگل چیست؟ او حرف های درست بسیاری هم زده است. (ببینید تا چه حد انصاف را رعایت می کنند.
شما عرضه نداشتید از شهید مطهری استفاده کنید چون وقتی ایشان شهید شد و امام راحل سه روز عزاداری کرد و در فیضیه بیان کرد که من هیچ کس دیگری غیر از مطهری را سراغ ندارم که بگویم که همه آثار او انسان ساز است تازه فهمیدید که مطهری که بود! بسیاری از شما به ایشان ناسزا می گفتید و او را تندرو می خواندید
بعد ببینید که ایشان چه بلایی بر سر اینها می آورد! اگر به مصاحبه حسین شریعتمداری با احسان طبری، ایدئولوگ تودهای ها دقت کنیم به نکات جالبی بر میخوریم. طبری بیان می کند که شما عرضه نداشتید از شهید مطهری استفاده کنید چون وقتی ایشان شهید شد و امام راحل سه روز عزاداری کرد و در فیضیه بیان کرد که من هیچ کس دیگری غیر از مطهری را سراغ ندارم که بگویم که همه آثار او انسانساز است تازه فهمیدید که مطهری که بود! بسیاری از شما به ایشان ناسزا می گفتید و او را تندرو می خواندید ولی ما در حزب توده بهترینهای شما را رصد می کردیم. ما از دهه ۳۰ جلسات نقد هگل را به آکادمی حزب کمونیسم در مسکو فرستادیم و ایدئولوگ های روسی گفتند که این مرد بسیار خطرناک است زیرا اگر مارکس ۵ ادله برای اثبات مباحث خود بیان کرده است این مرد ۵ بحث دیگر را مطرح کرده که از نظر مارکس هم مخفی بوده است و هر ۱۰ تا را با هم جواب داده است. به همین دلیل کتب شهید مطهری برای کادریهای پایین ممنوع و برای کادریهای سطح بالا الزامی بود.
شهید مطهری در دانشگاه تهران در مناظرات بیرقیب بود و بسیاری افراد از مناظره با ایشان ترس داشتند و در نهایت مجبور شدند که ایشان را بازنشسته اجباری کنند و این مساله یک برد بزرگ برای ایشان و جبهه مبارزین بود.
زمانی که ایدئولوگها در یک بازه کوتاه ترور شدند و مشت انقلاب از این جهت خالی شد، گرفتاریهای زیادی ایجاد شد و دشمن نیز با طراحی خاصی وارد و در این میدان تنها یک نفر می جنگید. در قم آیت الله مصباح یزدی فعالیت می کردند و در کلان کشور، حضرت آقا در میدان بودند.
شهید مطهری در تلویزیون بیان کردند که ما انقلاب کردهایم که هر کسی هر حرفی می خواهد بزند؛ آیا الان نبض کرسی های دانشجویی در اختیار نیروهای انقلابی است؟ حضرت آقا بیان میفرمایند که اعتقاد من این است که مبنای فکری این نظام کتب آقای مطهری است ولاغیر! باید با این دانش از انقلاب دفاع کرد.
این درحالی است که جبهه مقابل انقلاب فعال است. آنها مناظرات و هیئتهای اندیشهورز خود را تعطیل نکرده اند. یکی از همین آقایان در مصاحبهای گفت که من معتقدم که دلیل عدم پیشرفت ایران نظرات آخوندهای تندرویی چون امام ، رهبری و مطهری است. جسارت را ببینید!؟)
فرد دیگری در یک کتاب که قبلا ممنوع الانتشار بود به صراحت می گوید که دلیل عدم پیشرفت ایران مکتب تشیع علوی است و ما باید به لحاظ سیاسی اقتصادی و فرهنگی به غرب و ایالات متحده همرنگ و نزدیک شویم.
به قول مقام معظم رهبری همین حرف هایی که سی و اندی سال در پستوهای خانه شان پنهان بود امروز با صراحت می زنند. لذا چه دولت در اختیار این گروه باشد چه نباشد دست از کار فکری و اندیشهای و گفتمانسازی شان بر نمی دارند. این گروه بارها با یورگن هابرماس ملاقات کردند و یک بار نیز او را به ایران آوردند و برخی از فضلای انقلابی نیز از قم در یکی از این هتلها با او جلسه برگزار کردند و او نیز بلندشد و رفت و گفت که من بحث ایدئولوژیک نمی کنم! و حاضر به مناظره در این مباحث نشد.
خلأ بزرگی که انقلاب اسلامی با آن مواجهه است
ارادتی که این گروه به نئولیبرالیسم کارل پوپر پیدا کرده اند نیز جالب است. سال ۸۳ چند صدنفر به عضویت هیئت علمی درآمدهاند. به شکلی که هر استانی که می رویم این دسته اساتید حضور دارند که شاگردان مستقیم دکتر سروش و از نظر فکری کاملا «پوپری» هستند. متاسفانه این خلا بزرگی است که جبهه انقلاب اسلامی با آن مواجه است. این گروه دسته بندی و تشکیلات و گفتمانسازی را از ما یاد گرفتند و گفتمانسازی ما را متوقف کردند. گفتمانسازی شرح صدر می آورد. گلسخری نسبت به ماتریالیستم دیالکتیک قانع شده بود و در دادگاههای خود نیز تا مرز جان رفت. داعشی ها نیز با همین شیوه تربیتی در مسیر خود ایستادگی می کردند.
شهید مطهری در نقد فلسفه دیوید هیوم بیان می کند که امروزه در دنیای اسلام برخی با عینک اصالت الحس هیوم اسلام و قرآن را ترسیم می کنند زیرا خطر این گفتمان این است که عده ای در آینده در جهان اسلام اسلحه بر میدارند و سپس اسم هم میآورند. از جمله سید قطب، محمد قطب و ... سید قطب بیان می کند که اسلام همان چیزی است که ما میگوییم و کسانی که این را نپذیرند موجودات توخالی هستند ارزش زنده ماندن را ندارند. جمال عبدالناصر با آنها خوب بود، ولی سپس با این گروه دشمن شد. محمد قطب سپس رو به عربستان کرد و اسامه بن لادن و ایمن الظواهری را تربیت کرد که رئیس القاعده است. هر دوی این افراد سید قطب را ایدئولوگ خود بیان می کنند. جبهه النصره و داعش و مهدی هاشمی معدوم، اکبر گودرزی فرقان الگوی خود را سید قطب بیان می کنند. اثربخشی وی چنین خروجیهایی داشته است.
نامه اول جنبش نرم افزاری را طلاب به حضرت آقا نوشتند، ولی دانشگاهیان آن را ربودند. یازده برابر سرعت جهانی و یک صد موردی که ایران در زمره بهترین های جهان است را دانشگاهیان ایجاد کردند. نقطه ثقل حرکت حوزه نیز در عرصه علوم انسانی است که هر زمانی این مباحث در محضر مقام معظم رهبری مطرح می شود ایشان می فرمایند که متاسفانه این مباحث هنوز محقق نشده است و من آرزویم این است که مباحث علوم انسانی در حوزه محقق شود. ایشان می فرماید ام الفساد گرفتاریهای ما در همین بخش است، زیرا نوع مدیران ما در رشته های علوم انسانی تربیت می شوند.
باید بدانیم که ۸۰ اندیشکده و ۲۵۰۰ اتاق فکر علیه جمهوری اسلامی کار می کنند و تحت نظر ۲۸ تن از بهترین اساتید کار می کنند. حضرت آقا نیز در این زمینه بیان کردند، ما باید قرارگاه ایجاد کنیم. متاسفانه فهم بسیاری از قرارگاه این است که یک میز و صندلی بچینند و حرکاتی کنند.
گاهی اوقات تحلیل های سطحی داریم، ولی باید بدانیم که ۸۰ اندیشکده و ۲۵۰۰ اتاق فکر علیه جمهوری اسلامی کار می کنند و تحت نظر ۲۸ تن از بهترین اساتید کار می کنند. حضرت آقا نیز در این زمینه بیان کردند ما باید قرارگاه ایجاد کنیم. متاسفانه فهم بسیاری از قرارگاه این است که یک میز و صندلی بچینند و حرکاتی کنند. آن زمان حضرت آقا بیان میکنند که من در این سن ۸۰ سالگی، از ۵ صبح تا ۱۰ شب در دفترم حضور دارم و مابین اش مختصر غذایی و استراحتی دارم. در ساعت ۱۰ شب دوست دارم که در این سن بخوابم ولی از شدت گزارشاتی که از تمهیدات دشمن برای زمین زدن انقلاب اسلامی داریم نمی توانم بخوابم.
پروژه های دشمن همگی ۱۰ ساله است. در سال ۸۸ نیز حضرت آقا فرمودند، من به شما گفتم که اینها برنامه ۱۰ ساله دارند. حلقه کیان در ۶۸ ایجاد شد و ده سال کار تشکیلاتی داشتند و در این مسیر نیز حوصله دارند.
ولی فقیه فوق فقهی است که شما می دانید
باید بدانیم گفتمان مبنایی انقلاب مورد غفلت واقع میشود. امروزه می بینیم که طلاب درس خارج خوان می گویند که هنوز بسیاری از مباحث علمی امام راحل را اصلا ندیدهاند. امام راحل در نامه دی ماه ۶۶ بیان می کنند که ولی فقیه فوق فقهی است که شما می دانید. همین بحث را بسیاری از طلاب نمی توانند تحلیل کنند. مساله مصلحت اعلی و شرایط ولی فقیه از نکات کلیدی است که امام راحل بیان می کنند، ولی هنوز بسیاری از مدعیان این عرصه از این مسئله اطلاع ندارند. اگر چنین درکی وجود داشت آن زمان کسی از قطار انقلاب منحرف نمی شد. البته خوشبختانه جای این گروه را جوانان و رویش های جدید انقلاب گرفته است.
فعالان ضد انقلاب حتی با دستگاههای فرکانس سنجش میزان شدت تکبیرهای نماز جمعه و ترکیب حضور راهپیمایان را نیز اندازه گیری میکنند و در آخر نیز به این دلیل که ترکیب این گروه که در راهپیمایی روز دوشنبه مردم تهران شرکت کرد همان «کف جامعه» بود ناامید شدند. یعنی کف جامعه با ولی فقیه همراهی کرد. افرادی که اصلا انتظار نمی رفت که به صحنه بیایند، آمده بودند. مردم امروز باسواد هستند و تحلیل می کنند. امروزه این درک ایجاد شده است که حضرت آقا روی مرز قانون اساسی حرکت می کنند و در این مسیر مردم را نیز تربیت می کنند. همان امری که در زمان امام علی(ع) محقق نشد زیرا ایشان می فرمایند شما قدر من را ندانستید.
حرف زدن ضرری ندارد. باید در این مباحث ورود کنیم و نقدها وارد شود و عیارها مشخص شود. بنده با طیف گستردهای از طلاب سروکار دارم و می بینم که بسیاری از آنها در سطحی که باید قرار گیرند قرار ندارند و حوزه باید کاری برای آنها کند. امروزه مباحث جریان شناسی برای یک عالم دینی لازم است. بسیاری هنوز نمی دانند که مبدا مباحث ابتدا فکری است و سپس فرهنگی، سیاسی، سپس اقتصادی و... . درآمریکا و انگلیس اگر کسی التزام قولی، فعلی و... نسبت به لیبرالیسم و صهیونیسم را نشان ندهد، آیا اجازه دارد در مجالس و... حضور یابد؟ چگونه است به برخی از افراد اجازه ورود به مراکز تصمیم گیری ما را می دهید. باید مراقب باشیم چه کسی وارد مجلس می شود. چهل سال گذشته است و باید قوانین نسبت به اسلام اصیل شفاف باشد. مردم ما گفتمان امام را قبول دارند و ناراحتی آنها این است که چرا گفتمان رایج مطابق امام راحل نیست.
گفتمان امام و رهبری در حال حاضر در قوه قضائیه پیاده می شود و در این مدت ۸۰ درصد مردم از گردش کار در این قوه رضایت دارند. پس مردم این گفتمان را قبول دارند. کتاب های امروز آموزش و پرورش ما چه سنخیتی با این گفتمان دارد؟
گفتمان امام و رهبری در حال حاضر در قوه قضائیه پیاده می شود و در این مدت ۸۰ درصد مردم از گردش کار در این قوه رضایت دارند. پس مردم این گفتمان را قبول دارند. کتاب های امروز آموزش و پرورش ما چه سنخیتی با این گفتمان دارد؟.حضرت آقا (رهبر معظم انقلاب)، دستور آزادی جوانانی را صادر کردند که در تحولات اخیر وارد خیابان ها شدند؛ زیرا این فضا احساساتی بود. با جوانی برخوردم که میگفت با چند روحانی در قم صحبت کردم و من را قانع کردند که ولایت فقیه و انقلاب دو دروغ بزرگ هستند! سپس به او گفتم که تو تصور کن همه این مسایل دروغ است، ولی سه کتاب خاطرات اسدالله علم، تاج الملوک مادرشاه و خاطرات مادر فرح پهلوی و فیلم های موجود در اینترنت از مصاحبه اردشیر زاهدی را مطالعه و مشاهده کن. وقتی برخی از این مسایل را برای او مطرح کردم گفت که تمام تصوراتم دوباره از بین رفت و حباب ذهن او از بین رفت.
رهبر معظم انقلاب در جلسه خبرگان فرمودند، این ها در جلسات اندیشکدهای خود در آمریکا گفتهاند، اگر می دانستیم این مباحث در قم جواب می دهد پول هایمان را در دانشگاهها تهران خرج نمی کردیم؟ افرادی چون تیمور من و شری و کلاوسون در اندیشکده واشنگتن برخی گروههای سیاسی را آنالیز میکنند و میگویند که دیگر این گروهها به درد نمی خورند. یکی از این چهار نفر بیان کرد که ما هنوز از روحانیون مخالف نظام نا امید نشدهایم! زیرا درست است که تشکیلات ندارند، ولی می توانند کارهایی کنند. اگر به تاریخ معاصر دقت کنیم می بینیم هرجا کوچکترین انحرافی در این زمینه ایجاد شد سفارت انگلیس به سرعت وارد عمل شد. گریه میرزای شیرازی پس از فتوای تنباکو نشانگر همین مسئله مهم بود. در تهرانی که با یک خط فتوای مرجعیت شیعه انقلاب شد، مرجعی را نیز به دار آویختند ولی صدایی از کسی درنیامد. پس از ماجرای تنباکو ناصرالدین شاه عقب نشینی کرد و شرکت انگلیسی نیز فرار کرد. سپس انگلیسی ها در لایهها بررسی کردند و ماجرای شیخ فضل الله رخ داد و یک روحانی نیز او را با همان شیوه انگلیسی به دارآویخت. یبرم خان ارمنی یقه جنازه را گرفت و او را میان مردم انداختند و پس از سه روز مردم متوجه اشتباه خود شدند و پس از سه روز دیوارهای منزل شیخ فضل الله را می بوسیدند. عَلَم شیخ فضل الله توسط شهید مدرس بلند شد و انگلیس عَلَم معممین منحرف را بلند کرد و سپس آیت الله کاشانی نیز با همین حربه ضربه خوردند. امام راحل به ماجرای منحرفینی که با لباس روحانیت به ایشان ضربه زدند اشاره میکند و وصیت هم میکند که مراقب افعیهای خوش خط و خال حوزه باشید.
جهاد تبیینی از سوی مقام معظم رهبری بر ما واجب است
حضرت آقا بیان کردند، مراقب فتنه های بعدی باشید و مطمئن باشید. نقش و رسالت جدی داریم که تریبون در دست ما است، زیرا جهاد تبیینی بر ما واجب است. ایشان می فرمایند، می دانم در این مسیر ضربه میخورید و از یک سری جاها بیرون می روید، ولی اینکار را انجام دهید. برخی می گویند که سخن گفتن از انقلاب و رهبر منبر ما را خلوت می کند! باید روی منبرها فریاد اسلام و انقلاب را سربزنیم. امام راحل از اسلام گفت و تبعید و شهادت را به جان خرید.
بخشی از ما معممین دچار اشرافی گری و «آخوند جنتلمنی» شدیم. ما در اسلام چیزی به نام آخوند جنتل نداریم و این مساله یک بدعت است.
بخشی از ما معممین دچار اشرافی گری و «آخوند جنتلمنی» شدیم. ما در اسلام چیزی به نام آخوند جنتلمن نداریم و این مساله یک بدعت است. حضرت آقا فرمودند که «طلبه ها، شما چه از خانواده های پولدار یا بی چیز باشید اگر مانور اشرافی گری دهید حرام بین مرتکب شدید». پیش از انتخابات ۹۶ فرمودند، آقایان برخی به من گفتهاند که برخی از شما با ماشین ۲۰۰ میلیونی به درس من می آئید. حتی اگر پولدار هم باشید این مساله اسراف و حرام است. برخی بخاطر همین مبانی از انقلاب جدا شدند، زیرا میخواهند اشرافیگری کنند.برخی فحاشی هایی می کنند برخی نمی دانند که چه مشکلی دارد، زیرا خانه های مصادرهای را آقای فتاح و رئیسی دارند از آقایان می گیرند و خرج مستضعفان می کنند.
هویت طلبگی با ساده زیستی است. سال ۸۰ یکی از علما من را صدا زد و گفت که شنیدی که مسگر و درودگر و ... هستند، شما وقتی لباس می پوشی آخوندگر نشو. یعنی آخوندی شغل نان خوردن نیست. شما آخوند باش، خداوند قسم خورده است به اندازه زندگی ات رزق ات را تامین کند.
وقتی برخی معممین وارد ماشین هایی می شوند که نام آنها را هم بلد نیستیم، آثار منفی دیگری دارد، زیرا این افراد در نگرشهای سیاسی خود دچار لغزش می شوند. امام راحل در منشور روحانیت بیان می کنند که طلاب، اول و آخر بار انقلاب روی دوش شما است، اگر به بهانه درس و بحث و اجتهاد در گوشه حجرهها بشینید و به این انقلاب آسیب برسد بی هیچ عذری در آتش الهی خواهید سوخت.
امروز انقلاب ما به مرحله جراحی سنگین رسیده و درد آن نیز سنگین است. اشرافیگری برای عدهای به یک خو مبدل شده است و امروز هم باید آنها را پس دهد. قوه قضائیه امروز مطالبهگر همین رانتها و حقوقها شده است.ناکارآمدی مدیران سیستم فکری لیبرالی هم مشخص شده است. که نوعا و خاصا همین افراد دورههای متمادی به عنوان وزیر فعالیت می کنند. برخی از وزرا ۷ دوره در این پست حضور دارند. ثابت شده است که این تفکر ناکارآمد است.
غربی ها بیان می کنند که لیبرالیسم اقتصادی، جنسی و فرهنگی شکست خورده است، ولی دوستان ما در تهران بیان می کنندکه نه، اینگونه نیست زیرا ما چیزی از لیبرالیسم می دانیم که شکست نخورده است. یکی از مسئولین فعلی در مصاحبه با یکی از نامزدهای فرمانداری بیان کرده است که اقتصاد هفت جلدی نیوکینزی را بخوان و به مصاحبه بیا. وقتی شما چنین چیزهایی را مطرح می کنید چگونه از اقتصاد مقاومتی سخن می گویید.
این دسته سه راه دارند. یا باید فرار کنند زیرا هنوز اعترافات روح الله زم پخش نشده است. از دیگر سوی مفاسد اقتصادی سراپای این افراد و خانوادههای آنها را گرفته است. وقتی مفسدان و بدهکاران اقتصادی را میگیرند به سرعت محاسبه می کنند و دولت هم میگوید که ما شکایتی نداریم.
راه دوم این گروه این است که تمکین کنند و محاکمه را تحمل کنند یا اینکه به طور کلی با نظام درگیر شوند که طبق تجربیات گذشته ابایی از این مسئله ندارند.
اید گفتمان امام را به صحنه بیاوریم
باید گفتمان امام را به صحنه بیاوریم. همچنین در نقد کردن جریانات انقلابی به خصوص حوزوی رودربایستی نکنیم. کسانی که در حوزه بیان می کنند که باید با سفارت انگلیس صحبت شود مشخص شود. سفارتخانههای خارجی در قم چه میخواهند؟ ماجرای پژوهشهایی که اندیشکدههای پاریس و دکتر مروا که دارای کد جاسوسی است و سالی دو بار در نجف مستقر می شود، چیست؟ وی پژوهش و یافته های امنیتی خود را مکتوب کرده است که باید مرکزیت را از حوزه قم به نجف منتقل کنیم. همچنین به دنبال فرصت های مطالعاتی در قم است. در پاریس گزارشی نوشتهاند که بررسی روابط درون حوزه علمیه قم را مد نظر قرارداده است. تمام اساتید حوزههای علمیه ما در این اندیشکده دارای پوشه هستند و روی همه آنها کار می کنند.
فتنه بعدی چنین حیثیتی دارد و به همین دلیل رسانه های انقلابی و همچنین برون ریز آن در فضای مجازی باید پیگیری کند. برخی از صحبتها باید به صراحت گفته شود و برخی از جریانات باید منبری شود و مردم را از آنها آگاه کرد.
امیدواریم خداوند توفیقی به ما بدهد تا گوشهای از باری که سید بزرگوار که همه بارهای انقلاب را به تنهایی به دوش می کشد را بگیریم. اندیشکده های غربی گرفتار این مسئله هستند که چگونه این مرد ۸۰ساله با این همه مسایل روی گام دوم تمرکز کرده و آن را نوشته است.
پرچمدار حقوق بشر علیه ایران، انگلیس است. کشوری که هنوز قانون اساسی ندارد. آنها به ما می گویند که باید قانون اساسی شما تغییر کند، حال این سوال را باید از آنها پرسید که در همان مدل کشورداری شما ملکه عالی ترین شخصیت سیاسی است که برای او جایگاه عصمت قائلید.
رهبری معظم بیان می کند، ما دیپلمات نیستیم و به آن معنای جمهوری گرای غربی نیستیم؛ بلکه مقدم بر هرچیزی انقلابی هستیم. برخی مسئولان گفتند انقلاب یک جریان احساسی بود اما رهبری فرمودند که انقلاب تمام شدنی نیست و از این به بعد باید به این مفهوم، تمدن انقلابی را نیز اضافه کنیم. ایشان فرمودند، بعثت پیامبر (ص)با انقلاب شروع شد.
سال گذشته یکی از دانشجویان بیان کرد که نهادهای زیرنظر رهبری را چه کنیم که ایشان فرمودند که عزل و نصب برخی از نهادها، صفر تا صد نیروهای آنها از طرف رهبری است که از جمله آنها می توان به رؤسای سپاه و ... اشاره کرد که در این زمینه هر امر و نقدی باشد، پذیرا هستم، ولی برخی نهادها اسما تحت نظر رهبری است، ولی نظارت بر آنها در حیطه تام اختیارات رهبری نیست از جمله صداوسیما و قوه قضائیه که زیر نظرشورایی نظارت می شوند که با حضور افرادی از سه قوه از جمله از قوه دو نفر همراه است. بودجه، ریل گذاری و حتی توبیخ آنها نیز با آن ۶ نفر است. در حال حاضر نیز رای ها ۴ به ۲ است. به همین دلیل حضرت آقا بیان می کنند که هفته ای نیست که من به صداوسیما تذکر ندهم. همه اینها تذکر است ولی توبیخ باید توسط آن ۶ نفر انجام شود.
پس از بازنگری قانون اساسی که مقام معظم رهبری خود را شاگرد امام(ره) و وفادار به قانون اساسی می داند و بر این باور است که اگر ذرهای از این مرز تخطی کنند این دسته مملکت را جنگل می کنند، اختیارات کامل سه قوه از اختیارات ولی فقیه خارج شد. حتی ضد انقلاب هم به سلامت اقتصادی آقا اعتراف و اذعان کرده است و افراد مختلفشان چند بار به این مورد اذعان کردهاند. نقطه شاخص ما امن است. امروزه غربیها و دست نشاندههای آنها به این نتیجه رسیده اند که کف جامعه انتخاب خود را با این شاخص دارند. به همین دلیل است حضرت آقا در بحث عوام و خواص فرمودند که گاهی راننده تاکسی جزو خواص می شود و یک مرجع تقلید عوام می شود.
نظرسنجی ها نشان می دهد که مردم در دولت بعد به دنبال جوان حزب اللهی هستند که رهبر انقلاب بیان کردند. امروزه رویکرد مردم همین حزب اللهی است، نه اصولگرا به معنای حزبی. امروزه مردم به دنبال حزب اللهی هایی هستند که به داد مردم سیل زده و زلزلزلهزده در جاهای مختلف کشور رسیدند و خاک و گل را از خانه آنها زدودند.